موعودگرایان در اسرائیل و امریکا به دنبال جنگ بزرگ آخرالزمان
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل و متحدان اش یعنی متعصبان نئوفاشیست در حزب صهیونیست مذهبی جنگ غزه را پیش روی تسلط کامل خود بر سرزمین موعود اسرائیل ذکر شده در کتاب مقدس می دانند سرزمینی که از دید آنان از نظر مذهبی تعریف شده که از رود اردن تا دریای مدیترانه امتداد دارد.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل و متحدان اش یعنی متعصبان نئوفاشیست در حزب صهیونیست مذهبی جنگ غزه را پیش روی تسلط کامل خود بر سرزمین موعود اسرائیل ذکر شده در کتاب مقدس می دانند سرزمینی که از دید آنان از نظر مذهبی تعریف شده که از رود اردن تا دریای مدیترانه امتداد دارد.
به گزارش عرشه آنلاین، از دید شخصیت های راست افراطی مانند "بزالل اسموتریچ" و "ایتامار بن گویر" رهبران صهیونیسم مذهبی مدرن و اعضای کابینه نتانیاهو فلسطینیان باید به طور کامل از آن سرزمین ها حذف شوند. خیال پردازی آخرالزمانی صهیونیستی سه مرحله دارد: تسلط بر زمین، ساختن معبد سوم در بیت المقدس و جایگزین کردن دموکراسی با پادشاهی خاندان داوود که طبق کتاب مقدس عبری از سوی خداوند برای حکمرانی بر اسرائیل منصوب شده است.
فشار به سوی یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه از مرحله خوابگردی خود خارج میشود و به مرحله حسابرسی رستاخیز شناختی میرسد. گویی یک آرماگدون (آخرالزمان) مملو از خون و آتش نیروهای فضیلت را آشکار خواهد کرد و اونجلیکالهای (انجیلی ها) مسیحی در ایالات متحده را با ناسیونالیستهای (ملی گرایان) راستگرای یهودی در اسرائیل پیوند میدهد. این چشم انداز وحشتناک ترسیم شده از سوی آنان در مقابل خود قطعا قابل انکار نیست: موعودگرایان یهودی همواره گروهی ترسناک هستند. آنان تاریخ اندیشه و متون مذهبی را به طور انتخابی هرس میکنند تا همواره در جانب شان قرار گیرند.
به گزارش فرارو به نقل از اینترنشنال پالسی دایجست و پروژه سندیکایی؛ اکنون این کار هر هفته با برخی اقدامات خرابکارانه، مثله کردن و ایجاد اختلال در چشم انداز صلح صورت میگیرد. "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل در سخنرانی ماه جولای خود در کنگره ایالات متحده دیدگاه خام مانوی (دوگانه گرایی مبتنی بر خیر و شر) خود را به شکلی معمول ترسیم کرد. هدف او با انجام این کار پایان دادن به جنگ در غزه نبود بلکه هدف اش طولانیتر ساختن آن بوده است. برای نتانیاهو آکوردهای متشنج لفاظی تمدنی هرگز دور از دسترس نبوده است. او دوست دارد قدرتهای دیگر وارد شوند و با شیطانهایی که او آنان را "محور وحشت" مینامد مبارزه کنند. او در سخنرانی خود تلاش داشت موانع کارزار جنگی اسرائیل یا به زعم خود دولت یهود را از میان بردارد موانعی که از دید او کشورهای دیگر نباید همانند غل و زنجیر بر اسرائیل تحمیل کنند. نتانیاهو در این باره گفته است: "در آن صورت توانایی همه دموکراسیها برای مبارزه با تروریسم به خطر خواهد افتاد".
دادگاه کیفری بین المللی و دادستان اصلی آن برای شخص نتانیاهو و "یوآو گالانت" وزیر دفاع اش حکم بازداشت درخواست کرده اند. نتانیاهو علیه دانشجویان معترض سخنرانی کرد و گفته بود: "آنان در کنار شرارت در کنار حماس ایستاده اند". او با خشم جسورانه هرگونه تصور از قصابی غیر نظامیان فلسطینی را علیرغم تلفات در آن نوار پرجمعیت که نزدیک به ۴۰۰۰۰ نفر را شامل شده از بین برد. در واقع، تلفات غیرنظامیان فلسطینی از دید او "عملا هیچ" بوده و مدعی شد که اسرائیل با احتیاط عمل میکند تا "غیر نظامیان را از خطر دور نگه دارد کاری که مردم میگفتند ما هرگز نمیتوانیم انجام دهیم".
با چنین جهان بینی خون آلودی اقدامات بی ثبات کننده به طور خودکار انجام میشوند. دولت نتانیاهو با تحقیر کامل گروگانهای اسرائیلی چه رسد به هرگونه انسانیت قائل شدن نسبت به فلسطینیان که با اغماض فراوان به آنان نگاه میکنند انجام دو ترور اخیر را عاقلانه دانست: ترور "اسماعیل هنیه" رئیس دفتر سیاسی و مذاکره کننده ارشد حماس و ترور "فواد شکر" فرمانده ارشد نظامی حزب الله لبنان. هر دو به ترتیب به فاصله بیست و چهار ساعت در بیروت و تهران ترور شدند.
واکنش به ترورهای اسرائیل دست کم برای کسانی که از مکتب فکری "ایتامار بن گویر" وزیر امنیت ملی اسرائیل بودند لذتبخش بوده است. همانطور که "دیوید ایساچاروف" در روزنامه اسرائیلی "هاآرتص" نوشته است: " اسرائیل به عروسک ماتریوشکای اتش افروز تبدیل شده است". برای بن گویر به عنوان وزیر امنیت ملی ترور به مثابه غذای اصلی دولت قلمداد میشود. ترور فرمانده دوم حزب الله ظاهرا به دلیل نقش ادعایی او در حمله به روستای دروزیها در بلندیهای جولان این واکنش خوشحال کننده را از سوی بن گویر به همراه داشت که گفته بود:"هر خدایی روزی دارد".
علیرغم برخی گزارشهای رسانههای اسرائیلی مبنی بر دستور نتانیاهو در این باره که وزرای کابینه باید در مورد ترور هنیه سکوت کنند علاقمندان به آن ترور به وجد آمدند. "آمیخای الیاهو" وزیر میراث فرهنگی اسرائیل از حزب "اوتزما یهودیت" (قدرت یهود) هم حزبی بن گویر خوشحالی خود را در رسانههای اجتماعی ابراز داشت و مدعی شد که "این راه درستی برای پاک کردن جهان از کثیفی میباشد". او نوشته بود: "دیگر قرار نیست صلح خیالی و قرارداد تسلیم برای این پسران مرگ وجود داشته باشد. برای آنان دیگر رحمت و بخششی وجود نخواهد داشت". سایر وزرای کابینه نیز به این گروه سرود پیوستند. "آمیخای چیکلی" وزیر امور دیاسپورای اسرائیل درباره ویدئویی از اسماعیل هنیه در سالن کنفرانس در حالی که نمایندگان مجلس ایران شعار "مرگ بر اسرائیل" سر میدادند نوشته بود: "مراقب باش چه آرزویی میکنی". گشلومو کرهی" وزیر ارتباطات اسرائیل به آیهای از کتاب مقدس متوسل شد و نوشت: "خداوندا همه دشمنان تو هلاک شوند".
علیرغم تایید رسمی نقش اسرائیل در ترور آن مقام ارشد حماس دفتر مطبوعاتی نتانیاهو به طور خلاصه تصویری از هنیه را منتشر کرد که جایی برای جزئیات باقی نگذاشت و زیر آن نوشت: "حذف شد. "اسماعیل هنیه" عالی ترین رهبر حماس در یک حمله دقیق در تهران در ایران کشته شد".
تفکرات بسیار خشن بن گویر و حلقه وحشت مقدس او حتی برای برخی از اعضای کابینه جنگ اسرائیل نیز غیر قابل هضم است. برای مثال، گالانت وزیر دفاع که از اصرار برای غیر انسانی کردن شرایط ساکنان غزه دست برنداشته نیز همتای خود در وزارت امنیت ملی را متهم به "آتش افروزی" کرد. او در پلتفرم ایکس (توئیتر) مخالفت خود را با "هرگونه آوردن او (بن گویر) به کابینه جنگ" اعلام کرد. او نوشته بود:"این کار به او (بن گویر) اجازه میدهد تا برنامههای خود را اجرا کند". با این وجود، گالانت نیز همانند بن گویر از ترورهای صورت گرفته خرسند بود.
حتی در خارج از کابینه جنگ نیز دیدگاههای بن گویر بدون در نظر گرفتن تاثیر کلی او با هیجانی سمی همراه بوده است. برای مثال، سالها پیش خاخام "دوو لیور" چهرهای از خشم ملی گرایان یهودی که فردی الهام بخش برای آنان بود در دهه ۱۹۸۰ میلادی اعضای یک جنبش زیرزمینی یهودی را برای انجام حملات تروریستی مختلف علیه فلسطینیان تحریک و تشویق کرده بود. همان گروه هم چنین به طور ناموفق نقشهای برای منفجر کردن قبة الصخره را طراحی کرده بودند.
یکی از دستورات او این بود که یهودیان در صورتی که دولت اسرائیل تصمیم به تخلیه خانههای یهودی نشین در کرانه باختری اتخاذ کرده باشد باید برای مردن آماده باشند که به معنای مجاز شناختن خودکشی برای جلوگیری از این کار تفسیر شد.
او در سال ۱۹۸۰ میلادی از شرکت در رقابت انتخاباتی محروم شد، زیرا گفته بود که "اعراب تروریست" را میتوان به عنوان "خوکچه آزمایشگاهی" برای آزمایشهای پزشکی مورد استفاده قرار داد. او و خاخامهای راستگرای افراطی دیگر در چندین مورد گفته اند که تصمیمهای دولت اسرائیل در قبال شهرکهای یهودی بدتر از کارهای دولت بریتانیا در زمان کنترل اسرائیل بوده است.
او در یک خطبه گفته بود که حاضر است برای نجات یک سرباز اسرائیلی تمامی بیروت را نابود کند. " دوو لیور" که در شهر الخلیل در کرانه باختری رود اردن زندگی میکند فتوا داده که اگر لازم باشد اسرائیل میتواند تمام غزه را نابود کند و از راههای آن نابودی به قطع مایحتاج قطع یا برق یا بمباران کل منطقه اشاره کرده تا به "محو غزه" بینجامد.
همان طور که "آلستر کروک" دیپلمات سابق بریتانیا معتقد است وضعیت در اسرائیل به گونهای است که گویی ایالت یهودا (یک ایده مبنی بر ایالت هلاخی مبتنی بر شریعت یهودی پیشنهادی در کرانه باختری که توسط شهرک نشینان یهودی اسرائیلی مطرح شده است) در حال نبرد علیه دولت اسرائیل میباشد.
او از "موشه بوگی یعلون" رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل نقل قولی ذکر کرده مبنی بر آن که چنین رستاخیز شناسی خونباری مبتنی بر مفهومی بنیادین است: "باور به برتری قوم یهود" یا نوعی "نبرد من هیتلری بالعکس". برای "خاخام لیور" جنگ بزرگ بعدی نمیتواند به زودی رخ دهد او پیش بینی میکند که برای این جنگ وجود یَأجوج و مَأجوج یا گاگ و مگاگ* ضروری است.
به گفته برخی در اسرائیل حمله حماس در ۷ اکتبر به منزله آغاز جنگ یأجوج و ماجوج بود که از مدتها پیش پیشگویی شده که آغازگر ورود منجی آخرالزمان است. با توجه به این که اونجلیکالهای مسیحی امریکا و تندروهای اسرائیلی مشتاق جنگی برای رستگاری هستند این ذهنیت خطر تشدید تنش را افزایش میدهد. در طول تاریخ ثبت شده بحرانها و تراژدیها ناگزیر به تفسیرهای آخرالزمانی دامن زده اند که میخواهند فجایع زمانی را با معنایی الهی یا رستگاری آغشته کنند. این موضوع را میتوان در آموزههای دینی و حتی در ایدئولوژیهای توتالیتر (تمامیت خواهانه) مدرن مانند کمونیسم و نازیسم مشاهده کرد. به هر طریقی به نظر میرسد که انسانها تمایل دارند باور کنند بدون وجود شیطان هیچ منجیای در کار نخواهد بود.
برای درک آن که این منطق تا چه اندازه میتواند خطرناک باشد به غزه نگاه کنید جایی که یک تراژدی با ابعاد کتاب مقدس به توهمات موعودگرایانه اسرائیل و اونجلیکالهای مسیحی امریکایی دامن میزند. "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل و متحدان اش متعصبان نئوفاشیست حزب صهیونیست مذهبی جنگ غزه را پیش روی تسلط کامل خود بر سرزمین موعود اسرائیل ذکر شده در کتاب مقدس میدانند سرزمینی که از دید آنان از نظر مذهبی این گونه تعریف شده که از رود اردن تا دریای مدیترانه امتداد دارد. از دید شخصیتهای راست افراطی مانند "بزالل اسموتریچ" و ایتامار بن گویر رهبران صهیونیسم مذهبی مدرن و اعضای کابینه نتانیاهو فلسطینیان باید به طور کامل از آن سرزمینها حذف شوند. خیال پردازی آخرالزمانی صهیونیستی سه مرحله دارد: تسلط بر زمین، ساختن معبد سوم در بیت المقدس و جایگزینی دموکراسی با پادشاهی خاندان داوود که طبق کتاب مقدس عبری از سوی خداوند برای حکومت بر اسرائیل منصوب شده است. فعال شدن تهاجم علیه قانون اساسی دولت اسرائیل که در آن به دموکراسی اشاره شده تنها بخشی از معاملهای است که آنان با نتانیاهو برای خدمت به تحقق این رویا انجام داده اند.
با این وجود، از دید آنان ظهور منجی به چیزی بیش از اصلاحات دستگاه فضایی اسرائیل یا حتی ساخت و ساز شهرک نشینهای یهودی نشین بیشتر نیاز دارد و آن نیاز به دردهای آخرالزمانی به شکل آشوب، رنج و درد و حتی یک نبرد آخرالزمانی خواهد بود: جنگ یاجوج و ماجوج که مدتها پیش پیشگویی شده بود که در آن ائتلافی از دشمنان به دنبال ریشه کن کردن اسرائیل هستند. از دید آنان حمله حماس به اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر تنها نقطه آغاز این جنگ بوده است.
این طرز فکر بازتاب دهنده نوعی الهیات سیاسی است که در حوزههای علمیه دینی در سرزمینهای اشغالی فلسطین توسط خاخامهایی که پیروزی معجزه آسای اسرائیل در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ را به عنوان یک "لحظه مسیحایی" قلمداد کرده بودند توسعه یافته است. در واقع، بنیانگذاران صهیونیسم مذهبی خاخام "آبراهام اسحاق کوک" و پسرش "خاخام زوی یهودا کوک" از ایده درگیری لذت برده اند. خاخام "آبراهام اسحاق کوک" در این باره نوشته بود:" وقتی جنگ بزرگی در جهان رخ میدهد، قدرت منجی موعود بیدار میشود".
پسر او نیز تکرار کرده بود: "هر جنگ مرحلهای از رستگاری اسرائیل است". فراتر از استقبال از جنگ و ویرانی این ایدئولوژی عملا دولت اسراییل را برای هرگونه نقض اصول اخلاقی جهانی تبرئه میکند. برای مثال، در دهه ۱۹۸۰ میلادی خاخام "اسرائیل هس" با حمایت از ریشه کن کردن فلسطینیان مقالهای با عنوان "نسل کشی: فرمان تورات" نوشت و در آن به دستور خدا به شاه شائول برای کشتن همه افراد قوم امالک اشاره کرد. اخیرا اسموتریچ گلایه کرد که هیچ کس در جهان به ما اجازه نمیدهد دو میلیون نفر را از گرسنگی بکشیم حتی اگر این امر موجه و اخلاقی باشد. " برای این متعصبان این "کلام خدا" است که باید رفتار اسرائیل را هدایت کند نه قوانین یا ارزشهای نوع بشر.
یهودیان موعودگرا در ایالات متحده نیز همتایانی دارند. اونجلیکالها (انجیلی های) امریکایی نیز جنگ غزه را کاتالیزوری برای تحقق نقشه الهی خود میدانند و به دور از ترس از آخرالزمان آرزوی تحقق آن را دارند. برای مثال، "جان هاگی" کشیش بانفوذ گفته است: "وقتی اسرائیل درگیر جنگ بزرگی میشود، "سرهایتان را بلند کنید و شادی کنید، زیرا نشان میدهد که رستگاری تان نزدیک است".
هاگی پس از حمله موشکی رهگیری شده ایران به اسرائیل در آوریل گذشته گفته بود: "طبق پیشگویی ما در آستانه جنگ یاجوج و ماجوج قرار داریم که در حزقیال در فصول ۳۸ و ۳۹ درباره آن توضیح داده شده است". از دید او این زمان رستاخیز دوم عیسی مسیح است که به دنبال نابودی صورت گرفته پادشاهی خدا بر روی زمین را به ارث خواهد بود. این توضیح میدهد که چرا هاگی و سایر مسیحیان انجیلی متحد اسرائیل همان گروهی که "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا را برای انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس تحت فشار قرار دادند از قانونگذاران امریکایی خواستند تا مانع از تشدید جنگ نشوند. رهبران اونجلیکال در سراسر امریکا متحدان خود در حزب جمهوری خواه را تحت فشار قرار داده اند تا کمکها و ارسال تسلیحات به اسرائیل را افزایش دهند. واقعیت آن است که اگر دیپلماسی خطر یک مبارزه آخرالزمانی بر سر سرزمین مقدس را خنثی نکند متعصبان ممکن است به آرزوی خود برسند.
* یأجوج و مأجوج نام قوم یا اقوامی که در قرآن و متون دینی یهودیان و مسیحیان از آنان یاد شده است. یأجوج و مأجوج در متون دینی به سبب آزار و غارت اموال دیگران گروهی ظالم معرفی شده اند. براساس آیات قرآن ذوالقرنین به خواسته ساکنان مناطقی که مورد آزار و اذیت یأجوج و مأجوج قرار میگرفتند سدی را برای مقابله با نفوذ آنان احداث کرد که به سد ذوالقرنین یا سد یأجوج و مأجوج مشهور است. از بین رفتن سد و طغیان دوباره یأجوج و مأجوج از علائم آخرالزمان در قرآن و متون دینی مسیحیان و یهودیان ذکر شده است. برخی احتمال میدهند این سد در شمال گرجستان واقع شده باشد./فرارو
ارسال نظر