توافق با عربستان به خاطر مقابله با پوتین اخلاقی است
اکونومیست سرمقاله این هفته به لزوم تغییر سیاستهای خارجی کشورهای غربی در مواجهه با خودکامگی پرداخته است.
با توجه به رویکردی که آمریکا و غرب در برابر بن سلمان ولیعهد سعودی اتخاذ کرده بودند سفر بایدن به عربستان موجی از نارضایتیهای عمومی را در پی داشت. اکونومیست در این گزارش به لزوم تغییر سیاستهای خارجی کشورهای غربی در مواجهه با خودکامگی پرداخته است.
تا پانزده سال بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به نظر میرسید که سیاست های خارجی غرب پایه های مستحکمی دارد.
دموکراسی، بازارهای باز، حقوق بشر و حاکمیت قانون ارزشهای لیبرال بودند که که به تازگی بر کمونیسم چیره شده بودند و آمریکا اولین و بزرگترین قدرتی بود که میتوانست با مستبدان و تروریستها در منطقه مبارزه کند. اما با این وجود جنگ صحرا نشان داد که نمیتوان به زور تفنگ ارزشهای غرب را بر کشورها حاکم کرد. جنگ صحرا جنگی به رهبری آمریکا و ائتلافی از ۳۵ کشور بود که در سال ۱۳۶۹ عراق را از کویت بیرون کرده است.
حالا پس از مدت ها تاریخ به عقب برگشته است، بن سلمان جوان مستبد عربستان سعودی است که تمایل به خشونت و سرکوب مخالفان خود دارد. او جمال خاشقچی ستون نویس واشنگتن پست را به قتل رساند البته او رهبر مدرنیزاسیون عربستانی است که آزادی جامعه و زنان را بالا برده است. او به دنبال رفاه در سطوح غربی است، اجرای کنسرت جاستین بیبر در عربستان، علاقه به مانسترجم و سرمایه گذاری در موتور اسپورت نشان دهنده همین موضوع است . با این حال عربستان نفت تولید میکند که میتواند به آمریکا و متحدانش برای مقاومت در برابر پوتین کمک کند.
اکوایران در ادامه این مطلب اورده است: اکونومیست توافق با عربستان را به خاطر مقابله با پوتین اخلاقی میداند و میگوید بهتر است غرب وعدهها و جهان بینی خود را شفاف مطرح کند و میان آنچه مطلوب است و آنچه ممکن است تعادل برقرار کند. غرب باید با پایبندی به اصول، خود را از فاشیسم پوتین حفظ کنند و از بیان آنچه نمیتواند عمل کند خودداری کند.
بهترین راه برای رهبران غربی برای در امان بودن از اتهامات ریاکاری آن است که موضع اخلاقی را که نمیتوانند حفظ کنند مطرح نکنند. جو بایدن رییس جمهوری آمریکا در زمان انتخابات خود گفته بود که با بن سلمان مانند یک منفور برخورد خواهد کرد ولی در این ماه به جده رفت و به شدت به بزدلی و ریاکاری اخلاقی محکوم شد. جامعه غرب وقتی از جهان برای مقابله با پوتین در حمله به اوکراین درخواست حمایت کرد پاسخ مناسبی دریافت نکرد و به ریاکاری متهم شد.آمریکا و اروپا به نفت عربستان نیاز دارد و به همین دلیل بایدن مجبور شد به عربستان سفر کند و این موضع باعث تضعیف موقعیت وی شد و دیگران این اقدام بایدن را بزدلانه خواندند.
البته رهبران غربی هم باید درباره میزان نفوذ خود صادق باشند، این فرض که بیشتر بقیه به غرب نیاز دارند این روزها کمتر مورد توجه است میزان سهم جی ۷ در تولید جهانی از ۶۶ درصد در سال ۱۹۹۱ به ۴۴ درصد رسیده است. تصور اینکه دیکتاتوری را میتوان با ارتشی از وکلای حقوق بشر و اقتصاد دانان بازار، آسیب شناسی و درمان کرد متکبرانه بود. رهبران باید درست و نادرست را روشن کنند و در اعمال تحریم بر خطاکاران نتایج احتمالی را به جای حسن های ظاهری ارزیابی کنند.
اصول دیگری نیز میگوید که صحبت کردن معمولا خوب است. گروهی میگویند حقانیت و درستی را روشن میکند، بینش هایی ایجاد می کند و یک شانس برای نفوذ و کمک به رفع مسائل غیر قابل حل ایجاد میکند. مثلا قرادادهای آب و هوایی، خروج غلات از اوکراین یا صحبت با الشباب وابسته به القاعده برای نجات سومالی از گرسنگی.
با این دیدگاه صحبت بایدن با بن سلمان درست است، امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه حق دارد با پوتین صحبت کند و نیاز است همه با رییس جمهور چین، شی جین پینگ صحبت کنند.
اما راههایی که به صادقانه بودن صحبتها کمک می کند آن است که در جلسات نظرات خود در مورد حقوق بشر را بیان کنید و تماس های خود را کم کنید مانند کاری که مکرون بعد از جنگ روسیه انجام داد. رهبران غربی در مواضع خود نیز باید با یکدیگر هماهنگ باشند.
آخرین اصل این است که روشن شود سیاست مانند همه دولت ها متضمن مبادلات است. برای بسیاری از کشورها این مسئله آنقدر روشن است که نیاز به گفتن ندارد ولی غرب تصور میکند همه چیز را میتواند داشته باشد. البته چنین مبادلاتی نیاز نیست کثیف باشد. الحاق کریمه اوکراین در سال ۲۰۱۴ به روسیه باعث شد که کشورهای عضو ناتو اقدامات موثرتری را نسبت به تحریمهای ضعیفی که فقط وجدان را نجات میداد انجام دهند. متأسفانه در این مورد تلاش های ساده بایدن برای تقسیم جهان به دموکراسی و خودکامگی این داد و ستد منطقی را سخت تر میکند.
ایده آل ها و پیامدهای آن ها
غرب به این نتیجه رسیده است که تلاش برای تحمیل ارزشهای خود بر مستبدانی مانند ام بی اس (محمد بن سلمان) در نهایت منجر به باخت میشود. در عوض باید فشار را با صحبتهای متقاعد کننده و صریح در هم آمیخت. این ممکن است به اندازه محکومیتهای سخت و فراخوان برای تحریمهای نمادین خوشحال کننده و عوامفریبانه نباشد. اما احتمال دستیابی به کارها و نتایج خوب بیشتر است.
ارسال نظر