نقشهای که نتانیاهو برای خاورمیانه و ایران کشیده است
هسته سخت پیمان ابراهیم، همکاری امنیتی منطقه ای علیه ایران است. اسرائیل اکنون با بحرین و مراکش قراردادهای امنیتی امضا کرده است و به امارات متحده عربی در دفاع موشکی پس از حملات به ابوظبی که توسط حوثی های مورد حمایت ایران در یمن انجام شد، کمک می کند. این حملات، که عربستان سعودی را نیز هدف قرار داده است، به راندن کشورهای خلیج فارس به مدار اسرائیل کمک کرده است، که سامانه گنبد آهنین آن پیشرفته ترین فناوری دفاع موشکی است.
فارن پالیسی در گزارشی به قلم James Traub نوشت: بنیامین نتانیاهو شش هفته است که نخست وزیر اسرائیل است. در شرایط عادی، او بارها به واشنگتن آمده بود. اما شرایط اکنون عادی نیست. گفته میشود که مقامات ارشد اطراف جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، از دعوت از نتانیاهو اجتناب میکنند زیرا او درگیر مسئله فلسطینیها و اصلاحات قضایی پیشنهادی است که دیوان عالی اسرائیل را تابع پارلمان این کشور میکند.
در ادامه این مطلب آمده است: وقتی نتانیاهو بیاید، که خیلی زود خواهد آمد، احتمالاً نتانیاهو به دنبال موضعی سختگیرانه از سوی دوست قدیمی خود بایدن خواهد بود. البته نتانیاهو در برابر هر توصیه ای در مورد سیاست داخلی اسرائیل، دیالوگی شبیه این خواهد داشت:
نتانیاهو: «اگر آنچه را که واقعاً نیاز دارم به من بدهید، میتوانم جلوی دست راستیهای ائتلافم بیاستم».
بایدن: «چه میخواهی؟»
نتانیاهو: «میخواهم در زمینه رابطه با سعودیها جبران کنید.»
کارشناسان منطقهای که در هفتههای اخیر با آنها صحبت کردهام، همگی موافقند که تنها چیزی که نتانیاهو به آن اهمیت میدهد - علاوه بر ماندن در قدرت و به زندان نیفتن به خاطر اتهامات رشوه و فساد - پایان دادن به انزوای اسرائیل در خاورمیانه با یارگیری است یعنی پیوستن عربستان سعودی به توافق ابراهیم، پیمانی که منجر به عادی سازی روابط اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان شد.
نتانیاهو معتقد است که واشنگتن می تواند عربستان را متقاعد کند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، حاکم واقعی این پادشاهی، به مقامات اسرائیلی و آمریکایی گفته خواهان از سرگیری فروش تسلیحاتی متوقف شده در پاییز گذشته و تضمین امنیتی شبیه به متحدان نزدیک آمریکا است. نتانیاهو معتقد است بایدن با خارج کردن سعودیها از انزوا میتواند با یک تیر سه نشان بزند اما این ایده وحشتناک است.
پیمان ابراهیم حول تغییر جهت واقعی در فرهنگ سیاسی اعراب بنا شد. رژیمهای عربی مدتها مشروعیت متزلزل خود را با ابراز خصومت سرسختانه نسبت به اسرائیل تقویت کردند. کشورهایی مانند مصر و اردن هرچند به جنگ با اسرائیل پایان دادند، اما آرمان فلسطینی ها را رها نکردند. اما در حالی که تقاضای فلسطین برای تشکیل کشور در ۳۰ سال گذشته به بنبستی طاقتفرسا برخورد کرده، ایران به طور فزایندهای تهدیدی جدی هم برای همسایگان سنی خود و هم برای اسرائیل ایجاد کرد. منطق دشمن مشترک بر آن تعهد ایدئولوژیک که دیگر کارآیی نداشت، حداقل در میان نخبگان حاکم، غلبه کرد. در آگوست ۲۰۲۰، امارات متحده عربی با تشویق دولت ترامپ، معاهدهای را با اسرائیل امضا کرد که بر اساس آن هر دو کشور متعهد به صلح، عادیسازی روابط و همکاری در طیف گستردهای از زمینههای اقتصادی و فنی شدند. ایالت های دیگر نیز به زودی از این روند پیروی کردند.
این توافق لحظه مهمی را رقم زد. در سپتامبر ۲۰۲۲، شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان، وزیر امور خارجه امارات متحده عربی، سفری پنج روزه به اسرائیل داشت و با همه شخصیتهای اصلی دیدار کرد و از بنای یادبود هولوکاست، بازدید کرد. وقتی پاییز گذشته در یکی از بازدیدهای منظم خود از پردیس دانشگاه نیویورک ابوظبی، دیدم که جمعی از یهودیان افراطی ارتدوکس از کلاس درس خود در پایین راهرو بیرون آمدند، می دانستم که این توافق ها به واقعیت تبدیل شده است. آخر هفته گذشته، دانشجویان اماراتی من در مورد اینکه آیا اسرائیل شریک خوبی برای اعراب است یا خیر، بحث کردند. طرف مثبت که معتقد بود جهان عرب باید به جای گذشته به آینده نگاه کند، برنده شد. وقتی از دانشجویان پرسیدم که واقعاً چه فکری میکنند، از هر ۱۱ دانشآموز، ۶ نفر گفتند که این توافقها را چیز خوبی میدانند. بر اساس یک نظرسنجی، این آمار تفاوت چندانی با افکار عمومی امارات ندارد.
هسته سخت پیمان ابراهیم، همکاری امنیتی منطقه ای علیه ایران است. اسرائیل اکنون با بحرین و مراکش قراردادهای امنیتی امضا کرده است و به امارات متحده عربی در دفاع موشکی پس از حملات به ابوظبی که توسط حوثی های مورد حمایت ایران در یمن انجام شد، کمک می کند. این حملات، که عربستان سعودی را نیز هدف قرار داده است، به راندن کشورهای خلیج فارس به مدار اسرائیل کمک کرده است، که سامانه گنبد آهنین آن پیشرفته ترین فناوری دفاع موشکی است.
مطمئناً نتانیاهو درست فکر می کند که اگر عربستان سعودی به عنوان غول خلیج فارس، کشوری که روزگاری قهرمان آرمان فلسطین بود و میزبان مقدس ترین اماکن مسلمانان است، خاورمیانه جای متفاوتی خواهد بود. این چشم انداز آشکارا در ریاض مورد بحث قرار می گیرد. محمد بن سلمان به اندازه شیخ محمد بن زاید آل نهیان امارات نسبت به فلسطینی ها احساساتی نیست. زمانی که ایالات متحده در زمان دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیت المقدس موافقت کرد، تصمیمی که خشم فلسطینیان و حامیان آنها را برانگیخت، او مخالفتی نکرد.
دیوید شنکر، یکی از مقامات سابق ترامپ در خاورمیانه، به من گفت که رهبر عربستان در پاییز گذشته در جریان گفتگوی طولانی با کارشناسان بازدیدکننده حتی نامی از فلسطینیها نبرده است.
اما مشکل کجای کار است؟ اول از همه، پدر ولیعهد، ملک سلمان، بسیار به آرمان فلسطین وابسته است - مانند تمام همنسلیهایش. اگر نتانیاهو با گسترش یا رسمی کردن شهرکهای غیرقانونی و حتی کمتر با الحاق بخشی از کرانه باختری، متعصبان مذهبی در ائتلاف خود را راضی کند، در آن صورت محمد بن سلمان، به عنوان یک فرصتطلب بدبین اما نه احمق، به این توافقنامه نخواهد پیوست.
دوم، همانطور که شنکر گفت: «دولت بایدن به عربستان سعودی خوشبین نیست». زمانی که بایدن در تابستان گذشته با کوتاه آمدن در برابر ولیعهد، از او خواست تولید نفت را افزایش دهد تا قیمت را پایین بیاورد، ولیعهد این درخواست را رد کرد. سعودیها بهطور فزایندهای خود را بهعنوان یک قدرت رو به رشد میدانند که بر اساس منافع خود با ایالات متحده، چین و روسیه همکاری میکند. آنها اصرار دارند نشان دهند دیگر در مدار آمریکا نیستند.
اما دلیل واقعی اینکه رویای نتانیاهو باید رد شود، این است که بایدن نباید امتیازاتی را که بن سلمان میخواهد به او بدهد و نخواهد کرد. حتی جدا از رفتار وحشیانه و بیرحمانه ولیعهد در داخل، او سالها را صرف جنگ وحشیانه در یمن کرده است. پذیرش ارتقای روابط با عربستان سعودی در حد ناتو برای امریکا غیرقابل تصور است. اگر بنسلمان حمله حوثیها را با تهاجم به ایران پاسخ میداد و پس از واکنش مجدد تهران، سعودی خواستار استفاده از تعهدات امنیتی ایالات متحده می شد، چه میشد؟ حتی ترامپ، بهترین دوست سعودیها در کاخ سفید، در آن شرایط مکث میکرد.
بایدن، برخلاف ترامپ، با دیدگاه اسرائیل و عربستان موافق نیست که ایران را میتوان وادار به سکوت کرد. اسرائیل و عربستان سعودی به ترامپ کمک کردند توافق هستهای با ایران را کنار بگذارد. بایدن به کمک اسرائیل و عربستان سعودی برای مهار ایران نیاز دارد، اما نمی تواند به آنها اجازه دهد ایالات متحده را به درگیری بکشانند که فقط ایرانی ها را غیرقابل تعامل تر می کند.
بایدن هیچ لطفی به نتانیاهو در بحث عربستان سعودی نمیکند و حتی اگر بخواهد کنگره آمریکا به او اجازه نمیدهد. البته شاید خیلی هم اهمیتی نداشته باشد چراکه اسرائیل و عربستان سعودی به دلیل تهدید مشترک ایران و منافع مشترک اقتصادی به هم نزدیک خواهند شد. واقعا ناامید کننده ست که اسرائیل به عنوان دولتی که به طور فزاینده ای غیرلیبرال تر شده به بی رحمی گاه به گاه محمد بن سلمان اعتراض هر چند کوچک هم نشان نمی دهد. اما ایالات متحده نیز نمی تواند از عربستان سعودی دست بکشد. بایدن در کمال تاسف دریافته است که جایگاه سعودیها بهعنوان «تعیینکننده قیمت نفت» در جهان به این کشور اهرمی فوقالعاده در بازار میدهد. واشنگتن به سعودیها و همچنین اسرائیلیها نیاز دارد تا ایران را از گسترش نیروهایش در سراسر خاورمیانه بازدارد.
توافق ابراهیم از آنجایی که مظهر چشم انداز آینده نگر از خاورمیانه و مبتنی بر توسعه انسانی و اقتصادی است، هم برای منطقه و هم برای ایالات متحده یک موهبت است. هنگامی که نتانیاهو سرانجام راهی واشنگتن شود، بایدن باید به او بگوید که ایالات متحده آماده است تا به شکل گیری نظم جدیدی در خاورمیانه کمک کند اما نه نظمی که بر اساس تحقیر فلسطینی ها و تحمیل تغییر حکومت در ایران باشد.
ارسال نظر