شاخ اینستاگرام گرفتار باند جوکرها در تهران

شف جسد سوخته یک مرد و شناسایی آن توسط خانواده، پلیس را در تحقیقاتش به همسر مقتول و مردی رساند که می‌گفت سرایدار باغ پدری اوست.

شاخ اینستاگرام گرفتار باند جوکرها  در تهران

کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران اعضای ۲ باند را دستگیر کرده‌اند که به‌ صورت مسلحانه دست به سرقت می‌زدند.

 اعضای این ۲ باند سرقت مسلحانه ۶ نفرند که در عملیات جداگانه دستگیر شده‌اند. گروه اول سوار بر موتور شده و اغلب در غرب تهران و یا جاده مخصوص، طعمه‌های خود را شکار کرده و با تهدید اسلحه، گوشی موبایلشان را سرقت می‌کردند. سارقان مسلح پس از هر سرقت، یک جمله عجیب به زبان می‌آوردند: «معذرت می‌خواهیم، اگر لازم نداشتیم هرگز سرقت نمی‌کردیم.»  

دزدان مسلح در جریان‌ سرقت‌هایشان صورت‌شان را با ماسک بهداشتی می‌پوشاندند، کلاه بر سر می‌گذاشتند و پلاک موتورشان را مخدوش می‌کردند اما در آخرین سرقت ماسک یکی از آنها پاره و چهره‌اش شناسایی شد. همین سرنخی شد برای شناسایی این مجرم سابقه‌دار و بقیه همدستانش.

در این شرایط مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران پاتوق‌های احتمالی متهمان را زیرنظر گرفتند و متوجه شدند که آنها ویلایی در چالوس اجاره کرده‌اند. همین کافی بود تا ۳سارق مسلح تحت تعقیب دستگیر شده و در بازجویی‌ها به سرقت‌های مسلحانه اعتراف کنند.

به‌گفته سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران، تحقیقات تکمیلی از متهمان دستگیرشده ادامه دارد.

جوکرهای دلسوز!

سرکرده گروه جوکرها ۲۴ساله است و می‌گوید آنها سارقانی دلسوز هستند چون اگر مالباخته‌ای خواهش می‌کرد موبایلش را برگردانند، گوشی سرقتی را برمی‌گرداندند.

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟

مشکلات مالی. من می‌خواستم ازدواج کنم اما پول نداشتم. اوضاع کاری دوستانم هم خوب نبود. همین شد که تصمیم گرفتیم از راه دزدی به پول برسیم.

شغل خاصی نداشتی؟

من ورزشکارم. پارکورکار حرفه‌ای و مربی این رشته هستم اما خب درآمدم کفاف مخارج زندگی را نمی‌دهد. برای همین با دوستانم نقشه سرقت کشیدیم.

با چه شگردی سرقت می‌کنید؟

موبایل‌قاپ هستیم. با موتور می‌گشتیم  وبه محض شناسایی سوژه موبایلش را می‌قاپیدیم. گاهی هم با تهدید اسلحه زورگیری می‌کردیم.

چرا موبایل‌قاپی را انتخاب کردید؟

متهم دیگر که کنار سرکرده ایستاده و معروف به جوکر ۲ است فورا این سؤال را پاسخ می‌دهد و می‌گوید: چون این آقا هیکلی است و لای نرده‌ها گیر می‌کند، ضمنا قدش هم بلند است، نمی‌توانستیم با حضور او از خانه‌ها سرقت کنیم.

چند وقت است که سرقت می‌کنید؟

سرکرده باند که معروف به جوکر یک است می گوید حدود ۳ یا ۴ماهی می‌شود.من تازه‌کارم اما همدستانم سابقه درگیری دارند. از سر بدبختی وارد این کار شدم. یاد این جمله افتادم: «در ظلمت اسارت پنجه به دیوار کشیدم، ناامیدی نکشیدی که بدانی چه کشیدم»!

می دانی جرم سرقت مسلحانه سنگین است؟

اتفاقا می‌دانستم و تا حدودی به مباحث حقوق آشنایی دارم و مطالعه می‌کنم اما خب فکرش را نمی‌کردم دستگیر شوم. انگار آدم وقتی سرقت می‌کند مغرور می‌شود اما خب ‌ماه همیشه پشت ابر نمی‌ماند.

چرا  پس از هر سرقت از طعمه‌هایتان عذرخواهی می‌کردید؟

ما ذاتا دزد نیستیم. ما هم قلب داریم و عذاب وجدان به سراغ‌مان می‌آید.(متهم  گوشی خبرنگار همشهری را می‌گیرد و ادامه می‌دهد) مثلا اگر بخواهیم گوشی شما را سرقت کنیم، می‌گوییم معذرت می‌خواهیم.

مالباخته‌ها می‌گویند هربار با لبخند این جمله را به زبان می‌آوردید.

درست است. ما در سختی‌ها هم لبخند می‌زنیم چون معتقدیم خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. به همین خاطر لقب جوکر را به‌خودمان داده‌ایم.

می‌دانی که چطور دستگیر شده‌اید؟

این سؤال را جوکر ۳پاسخ می‌دهد و می‌گوید: من همیشه ماسک می‌زدم اما در آخرین سرقت بند ماسکم پاره شد و دوربین ها چهره‌ام را ثبت کردند.

اخاذی از شاخ اینستاگرام

اعضای دومین باندی که توسط مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران دستگیر شده‌اند، به‌صورت مسلحانه موتورسیکلت سرقت می‌کردند. یکی از طعمه‌های این باند بلاگری بود که شاخ اینستاگرام بود و یک موتورسیکلت سنگین داشت.

اعضای این گروه در بزرگراه همت درحالی که سوار بر خودروی۴۰۵ بودند سد راه بلاگر موتورسوار شدند و با تهدید کلت و وینچستر و شلیک تیر نقشه سرقت را عملی کردند. آنها در ادامه تصمیم گرفتند از مرد بلاگر اخاذی کنند. برای همین به او زنگ زدند و گفتند که اگر موتورش را می‌خواهد باید ۷سکه طلا به آنها بدهد و همین باعث دستگیری‌شان شد.

سرکرده باند کدام تان هستید؟

۲ نفر از آنها انگشت اتهام را به سمت نفر سوم نشانه می‌گیرند و می‌گویند: حمید سرکرده است. در مخفیگاه او ۴موتور سرقتی کشف شده و او بود که نقشه‌ها را می‌کشید. در این لحظه حمید با خونسردی می‌گوید: چرا دروغ می‌گویید! من سرقتی مرتکب نشده‌ام و بی‌گناهم.

اگر بی‌گناهی، چرا در مخفیگاهت موتور مسروقه کشف شده است؟

نمی‌دانم شاید با من دشمنی دارند!

پس سرقت‌ها را چه‌کسی مرتکب شده است؟

حمید: این ۲ نفر. آنها سرقت کردند. البته به من نگفته بودند سارق هستند. یکی از آنها گفت موتورسیکلت فلانی که شاخ اینستاگرام است دست او مانده و می‌خواهد از او ۷سکه طلا بگیرد بعد هم موتورش را برگرداند.

مگر قیمت موتور چقدر است که می‌خواستید ۷سکه طلا باج بگیرید؟

بالای یک میلیارد است. این نوع موتورهای سنگین به سختی وارد ایران می‌شوند و خرید آن دردسر دارد. فکر می‌کنم ۷سکه برای صاحب یکی از این موتورها پول زیادی نباشد.

مگر او را می‌شناختی؟

نه. دوستانم او را می‌شناختند.

آنها او را چطور می‌شناختند؟

مگر چند نفر موتور سنگین دارند. آخر هفته‌ها بیایید انتهای اتوبان همت، گروه گروه، زن و مرد و بچه جمع شده‌اند و موتورسوارها را تماشا می‌کنند. ما هم برای اینکه خودی نشان دهیم و بتوانیم با چند نفر دوست شویم به آنجا می‌رفتیم. من خودم بهترین موتورسیکلت را دارم برای چی بخواهم سرقت کنم.

اما آگهی فروش موتورسیکلت سرقتی در صفحه اینستاگرامت بوده و تو با شاکی تماس گرفته‌ای، حتی صدایت هم به‌عنوان مدرک موجود است؟

 آگهی فروش را برای هر موتوری می‌گذارم، اینکه جرم نیست. من برج‌ساز هستم و نیازی به پول ندارم. اگر به شما بگویم چند خانه و ویلا در ایران دارم باورتان نمی‌شود. پدرم هم در کار ساخت‌وساز بود و من نیازی به سرقت ندارم. حالا چون از موتورسنگین خوشم می‌آید و عاشق موتورسواری هستم و دلم می‌خواهد موتور خرید و فروش کنم که نباید اتهام سرقت مسلحانه در پرونده‌ام ثبت شود! همه اینها دروغ است و برایم پاپوش دوخته‌اند.

چه کسانی برایت پاپوش درست کرده‌اند؟

دشمنان!

منبع: همشهری

دیگر رسانه ها

کدخبر: 102898

ارسال نظر