دختر ۶ساله: مامان بابا را کشت و جسدش را آتش زد
مرداد سال ۱۴۰۱ زن سالمندی با مراجعه به پلیس آگاهی پایتخت از ناپدید شدن پسر ۳۹ سالهاش به نام بهروز خبر داد.
روزنامه ایران نوشت: مرداد سال ۱۴۰۱ زن سالمندی با مراجعه به پلیس آگاهی پایتخت از ناپدید شدن پسر ۳۹ سالهاش به نام بهروز خبر داد.
این زن در توضیح ماجرا به مأموران گفت: ۱۲ سال پیش پسرم با دختری به نام سمیرا ازدواج کرد و حالا هم یک دختر دارند. پسر و عروسم هر دو در شبکههای مجازی فعالیت دارند و از این طریق امرار معاش میکنند. الان ۵ ماه است پسرم ناپدید شده هربار از همسرش پیگیر شدم میگوید بهروز به خاطر مشکلات مالی ناچار شده به کشور امارات سفر کند البته من چند پیامک از یک شماره خارجی دریافت کردم که برایم نوشته حالش خوب است و در اولین فرصت با من تماس میگیرد اما وقتی خودم به آن شماره زنگ میزنم کسی پاسخگو نیست. من به حرفهای عروسم اعتمادی ندارم و نگران حال پسرم هستم.
با شروع تحقیقات، عروس خانواده مدعی شد همسرش به خارج از کشور رفته اما دختر ۶ ساله آنها به پلیس گفت: مادرم با یک مرد غریبه پدرم را کشت و جسدش را در آتش انداختند.
پس از اظهارات این دختر بچه مأموران بار دیگر از سمیرا بازجویی کردند که این بار وی به قتل بهروز با همدستی مرد بلاگری به نام شهرام اعتراف کرد و گفت: پس از ازدواج با بهروز متوجه شدم که به قرص ترامادول اعتیاد دارد و به همین دلیل من و دخترم را خیلی اذیت میکرد. من از طریق اینستاگرام با تبلیغات درآمد خوبی داشتم تا اینکه یک روز با یک بلاگر که خودش را نازنین معرفی کرده بود آشنا شدم اما بعد از مدتی متوجه شدم که او مرد است.
در این مدت چون از زندگیام با خبر شده بود گفت که میتواند شوهرم را ادب کند تا دیگر مرا اذیت نکند. بعد با شوهرم دوست شد و یک شب به خانه ما آمد او قرصهای خوابآوری را که از قبل تهیه کرده بود به شوهرم خوراند. وقتی بهروز به خواب رفت دست و پایش را بستیم میخواستیم او را آرایش کنیم و فیلم بگیریم و با تهدید به انتشار فیلمش مانع آزار من و دخترم شویم اما بهروز بیدار شد و شهرام به ناچار او را با چاقو زد.
در ادامه شهرام ۳۵ ساله بازداشت شد. وی پس از دستگیری به قتل بهروز اعتراف کرد و گفت: پس از کشتن بهروز جسدش را به بیابانهای حاشیه تهران بردیم و در محل زبالهها رها کردیم.
با تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
جلسه دادگاه
در ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و از طرف دختر خردسال قربانی درخواست دیه را مطرح کرد.سپس مادر بهروز درخواست قصاص کرد.
در این جلسه شهرام به جایگاه رفت و اتهام قتل را رد کرد و گفت: قبلاً به خاطر سمیرا قتل را گردن گرفته بودم اما حالا حقیقت را میگویم او قاتل است.در حالی که ادامه جلسه به آینده موکول شد روز گذشته دومین جلسه دادگاه برگزار شد و شهرام گفت: باور کنید من در قتل دست نداشتم و به خاطر سمیرا قتل را گردن گرفتم. من حقیقت را میگویم. سمیرا به تنهایی شوهرش را کشت و این موضوع را حتی دختر خردسال او هم تأیید میکند. من فقط در حمل جنازه به سمیرا کمک کردم.
وقتی سمیرا در جایگاه ویژه ایستاد اظهارات قبلیاش را تکرار کرد و گفت: من قاتل شوهرم نیستم. وقتی شوهرم از خواب بیدار شد شهرام ترسید و او را کشت و من از ترسم ناچار شدم به او در حمل جسد کمک کنم. من دستور قتل شوهرم را نداده بودم.
وی در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه چرا آثار خون را از بین بردی؟
گفت: من آثار خون را پاک نکردم و نمیدانم آثار خونی که کارشناسان تشخیص هویت آن را کشف کردند متعلق به چه کسی بوده است.
با آخرین دفاع متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
ارسال نظر