ماجرای یک پرونده عجیب | عاشق هر دو همسرم بودم اما دومی را کشتم
مردی زن صیغهای خود را به خاطر زندگی با همسر اول اش به قتل رساند
مردی زن صیغهای خود را به خاطر زندگی با همسر اول اش به قتل رساند .متهم مدعی است همسر صیغهای خودش را نکشته و مرگ این زن یا حادثه بوده یا او خودکشی کرده است.ماجرای این پرونده چیست
مردی که برای اثبات عشق به همسر عقدیاش زن صیغهای خود را حلقآویز کرده حالا مدعی است قرار بوده فقط فیلم بازی کنند و نیت قتل در میان نبوده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، میلاد متهم است همسر صیغهای خود به نام رزیتا را حلقآویز و فرزند خردسال او را در خیابان رها کرده است.
گزارش گم شدن فرزند و نوه
زنی سال ۹۷ به ماموران گزارش داد نوه و دخترش را گم کرده است. این زن گفت: دختر و نوهام با هم زندگی میکردند. رزیتا از همسرش جدا شده بود. او خانهای اجاره کرده و با پسر پنجسالهاش زندگی میکرد. حالا از او خبر ندارم. من نگران دختر و نوهام هستم. دخترم اگر میخواست جایی برود بچه را پیش من میگذاشت. نمیدانم چه اتفاقی برای او افتاده است.
ماموران چند روز بعد جسد زن جوانی را پیدا کردند که معلوم بود حلقآویز شده است. جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و مادر رزیتا جنازه را شناسایی کرد. او گفت: من از نوهام خبر ندارم. با داماد سابقم تماس گرفتم او هم خبر ندارد. من نگران نوهام هستم.
۶ ماه از این ماجرا گذشته بود که پدر پسربچه توانست فرزندش را در یکی از مراکز بهزیستی شناسایی کند و تحویل بگیرد.
بررسیهای ماموران همچنان در خصوص قتل رزیتا ادامه داشت تا اینکه فهمیدند او آخرین بار با مردی به نام میلاد ارتباط داشته است، اما میلاد تلفن همراهش را تغییر داده و سعی کرده بود ردی از خودش به جا نگذارد. در نهایت پلیس او را شناسایی و بازداشت کرد.
اعتراف به قتل همسر صیغهای
متهم در اظهاراتش به قتل رزیتا اعتراف کرد و گفت: مدتی بود با رزیتا آشنا شده بودم. ما به یکدیگر علاقهمند بودیم. به همین خاطر او را صیغه کردم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم اما همسرم متوجه این رابطه شد و با وجود اینکه یک دختر هشتساله داریم دست به خودکشی ناموفق زد. زندگیام به هم ریخته بود و همسرم میخواست از من جدا شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم زندگیام را دوباره بسازم. میخواستم با صحنهسازی فیلمی تهیه کنم و آن را به همسرم نشان دهم تا فکر کند رزیتا را کشتهام و او برای همیشه از زندگیام حذف شده است. موضوع را با رزیتا در میان گذاشتم و او پذیرفت. رزیتا به کارگاه دوستم در حوالی باغ فیض آمد و من دستهایش را با بست کمربندی بستم. او به سمت طناب داری رفت که از قبل آن را آماده کرده بودم. رزیتا با دستهای خودش طناب را دور گردنش انداخت. اما من در یک لحظه سطلی را که زیر پایش بود هل دادم و او خفه شد. سپس جسد را سوار ماشین کردم و به زمین خاکی در شهرک اندیشه بردم. من از دوستم که صاحب کارگاه بود خواستم تا پسر رزیتا را به حوالی ترمینال جنوب ببرد و او را به عنوان گمشده به ماموران کلانتری تحویل دهد.
این مرد به بازسازی صحنه جرم پرداخت و دو سال در بازداشت ماند و سپس با وثیقه آزاد شد، اما رسیدگی به پرونده همچنان ادامه داشت تا اینکه بالاخره محاکمه متهم در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
عاشق هر دو همسرم بودم
در جلسه دادگاه کیفرخواست علیه متهم خوانده و سپس شوهر سابق مقتول به عنوان قیم فرزندش در جایگاه حاضر شد. او گفت: من به نمایندگی از پسرم نمیتوانم از خون همسر سابقم گذشت کنم و برای میلاد درخواست قصاص دارم.
این مرد با اشاره به متهم گفت: میلاد پس از کشتن مادر پسرم او را در خیابان رها کرد و من ۶ ماه به دنبال پسرم سرگردان بودم. پسر خردسالم ۶ ماه را در بهزیستی گذرانده بود تا اینکه او را پیدا کردم. متهم چطور توانست دست به چنین کاری بزند؟ پسرم آسیب شدید روحی دیده است، او مادرش را از دست داده و در خیابان و میان غریبهها رها شده و او را به بهزیستی بردهاند، حالا نمیدانم چرا با قرار وثیقه آزاد است. جنایتی که میلاد مرتکب شده فقط قتل مادر فرزند من نبوده او جنایتی بدتر در قبال پسر من مرتکب شده است و من هرگز گذشت نمیکنم.
سپس میلاد در جایگاه قرار گرفت. او که با اتهام قتل، شرب خمر و سرقت روبهرو بود گفت: اتهام شرب خمر را قبول دارم اما من رزیتا را نکشتم. زندگی خوبی با همسرم داشتم؛ اما از وقتی همسرم متوجه رابطه پنهانی من و رزیتا شد همه چیز به هم ریخت. من رزیتا را دوست داشتم به همین خاطر او را صیغه کردم و همه مخارج زندگیاش را میپرداختم، اما همسرم میخواست هر طور شده به این رابطه پایان دهم. قصد داشتم با صحنهسازی به همسرم ثابت کنم رزیتا را از زندگیام حذف کردهام. میخواستم ساختگی از صحنه مرگ رزیتا فیلم بگیرم و آن را برای همسرم ارسال کنم تا او و دخترم سر زندگی برگردند. زمانی که طبق نقشه رزیتا خودش طناب را دور گردنش انداخت و من میخواستم فیلم بگیرم، همسرم با موبایل من تماس گرفت و از کارگاه بیرون رفتم؛ اما وقتی برگشتم او جان سپرده بود. من نمیدانم در آن لحظه او خودکشی کرده یا سطل از زیر پایش در رفته و موجب مرگش شده بود. وقتی به کارگاه برگشتم با دیدن جسد حلقآویز رزیتا شوکه شدم. جسد را پایین آوردم و داخل ماشین گذاشتم و او را در حاشیه شهرک اندیشه رها کردم.
در این هنگام قاضی پرسید: چه زمانی مشروب خوردی؟
متهم جواب داد: مشروب در ماشینم بود. حدود ساعت ۱۲ ظهر آن را خوردم و ساعت چهار بعدازظهر همراه رزیتا به کارگاه رفتم و یک ساعتی آنجا ماندم. اما تهیه فیلم برای همسرم فقط ۱۰ دقیقه زمان برد.
قاضی: چرا قربانی در آن لحظه پسر پنجسالهاش را خواباند؟
متهم: رزیتا میگفت پسرش اذیت میکند و نمیگذارد ما فیلم را به خوبی بگیریم. به همین خاطر در میان راه به داروخانه رفت و شربت خوابآور خرید و آن را به پسرش خوراند تا او بخوابد.
قاضی: چرا در بازجوییها به قتل اعتراف کردی؟
متهم: من تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم؛ اما حالا میگویم من رزیتا را نکشتم و عاشق او بودم. من او را به اندازه همسر اولم دوست داشتم.
قاضی: چرا بعد از قتل سیمکارت موبایلت را عوض کردی؟
متهم: سیمکارت قبلیام را گم کرده بودم. به همین خاطر یک سیمکارت جدید تهیه کردم. من کیف رزیتا را هم که در ماشینم جا مانده بود در خیابان انداختم.
قاضی: پزشکی قانونی آثار ضرب و جرح روی بدن قربانی را تایید کرده و این نشاندهنده درگیری میان تو و قربانی است. چه دفاعی داری؟
متهم: من هیچ درگیریای با رزیتا نداشتم و ممکن است جراحتها هنگام انتقال جسد ایجاد شده باشد. باور کنید من نمیدانم چرا تصمیم گرفتم برای تهیه فیلم و اثبات پایان دادن به رابطه پنهانیام دست به چنین اشتباهی بزنم.
در ادامه جلسه دادگاه وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: موکلم هیچ انگیزهای برای قتل نداشته و پرینت تماسهای تلفنی نیز نشان میدهد در آن لحظه همسرش با تلفن موبایل او تماس گرفته است.
با پایان دفاعیات متهم و وکیل او، قضات دستور بازداشت متهم را صادر کردند و قرار است به زودی برای او حکم صادر شود.
به نظرمن بازجویی رااقای وکیل یادش داده چنین وکلایی جرم معاونت درقتل رادارند