انتقام عجیب مرد جوان برای طلاق همسرش در روز هفتم مرگ مادرزن
مادر زنم در روز هفتم مرگ مادرم، ازدواج مجدد کرد و با خود عهد کردم که در هفتم مرگ مادرِ مادر زنم دخترش را طلاق بدهم
مادر زنم در روز هفتم مرگ مادرم، ازدواج مجدد کرد در حالی که یک ساعت بعد، در مراسم هفتم مادرم شرکت کرد و گریه می کرد. بعد که من متوجه شدم، حسابی عصبانی شدم و با خود عهد کردم که در هفتم مرگ مادرِ مادر زنم دخترش را طلاق بدهم تا این بی احترامی را جبران کنم. ۷ سال است که پس از این قضیه هنوز حس انتقام در من باقی است. چه باید بکنم؟
پاسخ مشاور
مخاطب گرامی، بروز این احساس شدید انتقام در شما نشان می دهد رفتار مادرخانم تان شما را خیلی ناراحت کرده است و بعد از گذشت 7 سال نتوانسته اید با آن کنار بیایید. یکی از دلایل شدید شدن این احساس انتقام در شما، این است که اتفاق ازدواج مادرخانم تان دقیقا هنگامی رخ داده است که شما در سوگ مادرتان به سر می بردید و روزهای سختی را پشت سر گذاشتید. با این حال شما می توانید این مسئله را به روشی بهتر از انتقام حل کنید.
برای انتقام ،خودتان را نابود نکنید
برای انتقام از او، به خودتان و زندگی مشترک تان ضربه نزنید. وقتی می گویید عهد کردم در هفتم مرگ مادرِ مادرخانمم، دخترش را طلاق بدهم یعنی تصمیم گرفته اید آشیانه خودتان را ویران کنید و بزرگ ترین ضربه روحی و روانی را با طلاق دادن غیر منطقی همسرتان به خودتان بزنید تا مادرخانم تان را ناراحت کنید یا به قول خودتان از او انتقام بگیرید؛ بنابراین از شما می خواهم به هیچ وجه زندگی تان را فدای حس انتقام نکنید.
کینه هر چه بماند، رسیده تر می شود
درباره این که گفته اید بعد از 7 سال هنوز احساس انتقام در شما باقی است، باید بدانید کینه هر قدر بیشتر بماند، رسیده تر می شود؛ بنابراین انتظار نداشته باشید گذر زمان آن را برطرف کند. شما باید راه چاره ای برای آن بیندیشید که مستلزم گذر زمان نباشد چراکه معمولا احساس انتقام با گذر زمان کمرنگ نمی شود.
شاید برداشت تان اشتباه است
به این نکته هم توجه کنید که برداشت شما در احساس تان نقش دارد. رفتار دیگران واقعا آن طور که فکر می کنید باعث ناراحتی شما نمی شود بلکه برداشت شما از آن رفتارها، باعث ناراحتی تان می شود؛ برای مثال می توانید رفتار مادرخانم تان را طوری برداشت کنید که قصد بی احترامی داشته و باعث عصبانیت شما شده است یا این گونه تعبیر کنید که این رفتار آن قدر هم که من فکر می کنم یک فاجعه نیست و می توانم درباره دلیل آن با مادرخانمم صحبت کنم.
انگیزه هر فرد از کاری که انجام می دهد می تواند متفاوت از چیزی باشد که درباره آن فکر می کنیم؛ برای مثال شاید موقعیتی که مادرخانم تان در آن قرار داشته، طوری بوده که این انتخاب را اجتناب ناپذیر می ساخته است. بهترین کار این است که درباره احساس ناراحتی تان با مادر خانمتان صحبت کنید و دلیل این کار را از خودش بپرسید شاید دلیل قانع کننده ای داشته که هرگز به شما نگفته است. پیگیری این موضوع به شما کمک زیادی برای حل مشکل تان می کند.
ارسال نظر