قمه کشی خونین پدر و پسر در یک سفره خانه سنتی / جنایت هولناک رقم خورد
درگیری شاکیان یک کلاهبردار حرفهای، به جنایت هولناکی ختم شد.
درگیری شاکیان یک کلاهبردار حرفهای، به جنایت هولناکی ختم شد. پدر و پسری که برای گرفتن پولشان به سفرهخانهای در تهران رفتند، درنهایت با ضربات قمه جان یک نفر را گرفتند و دو نفر دیگر را هم زخمی کردند. این در حالی است که پدر و پسر قاتل و پسر کلاهبردار نیز متواری هستند.
ماموران پلیس به تحقیق از شاهدان ماجرا پرداختند. یکی از آنها به پلیس گفت: «ما در سفرهخانه نشسته بودیم که ناگهان دو مرد که یکی از آنها میانسال و دیگری جوان بود، به سفرهخانه آمدند و با صاحب آنجا درگیر شدند. مرتب فحاشی میکردند. درگیری بالا گرفت. ولی این درگیری خیلی زود تمام شد. آنها رفتند. اما باز هم چند دقیقه بعد دوباره برگشتند. این بار قمه داشتند. خیلی وحشتناک بود. همه ترسیده بودیم. آنها فریاد میزدند و درنهایت با ضربات قمه، صاحب سفرهخانه، پسرش و یکی از دوستانشان را زخمی کردند و متواری شدند.»
درگیری شاکیان یک کلاهبردار حرفهای، به جنایت هولناکی ختم شد. پدر و پسری که برای گرفتن پولشان به سفرهخانهای در تهران رفتند، درنهایت با ضربات قمه جان یک نفر را گرفتند و دو نفر دیگر را هم زخمی کردند. این در حالی است که پدر و پسر قاتل و پسر کلاهبردار نیز متواری هستند.
ماجرا به یکشنبه شب گذشته برمیگردد. ساعت ۹ شب بود که به ماموران پلیس خبر یک درگیری ترسناک در خیابان آذربایجان رسید. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تیم تجسس، به دستور قاضی محمد وهابی برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شدند.
درگیری در یک سفرهخانه رخ داده بود. در این درگیری سه مرد با ضربات قمه زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. این درحالی بود که دو ضارب پس از این درگیری، از محل متواری شده بودند.
تحقیق از شاهدان ماجرا
ماموران پلیس به تحقیق از شاهدان ماجرا پرداختند. یکی از آنها به پلیس گفت: «ما در سفرهخانه نشسته بودیم که ناگهان دو مرد که یکی از آنها میانسال و دیگری جوان بود، به سفرهخانه آمدند و با صاحب آنجا درگیر شدند. مرتب فحاشی میکردند. درگیری بالا گرفت. ولی این درگیری خیلی زود تمام شد. آنها رفتند. اما باز هم چند دقیقه بعد دوباره برگشتند. این بار قمه داشتند. خیلی وحشتناک بود. همه ترسیده بودیم. آنها فریاد میزدند و درنهایت با ضربات قمه، صاحب سفرهخانه، پسرش و یکی از دوستانشان را زخمی کردند و متواری شدند.»
با این اظهارات ماموران پلیس سراغ مصدومان این حادثه که در بیمارستان تحت درمان بودند، رفتند. صاحب این سفرهخانه که خودش هم زخمی شده بود، در تحقیقات به پلیس گفت: «چند وقتی میشود که پسر بزرگترم به جرم کلاهبرداری متواری است. من خودم هم از او اصلا خبری ندارم. او از چندین نفر پول گرفت و نتوانست آن را پس بدهد. چندین شاکی در پروندهاش دارد. برای همین به جایی رفته که من هم از او خبر ندارم. شب حادثه من همراه پسر کوچکم و وکیلمان در سفرهخانه نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم. ناگهان یک پدر و پسر که از شاکیان پرونده پسرم بودند، به سفرهخانه آمدند. آنها سراغ پسرم را گرفتند و با لحن بدی با ما درگیر شدند. فحاشی میکردند. پسرم و من هم از آنها فیلم گرفتیم تا بترسند و از آنجا بروند. آنها رفتند. اما چند دقیقه بعد دوباره برگشتند.»
۱۰ دقیقه درگیری خونین
او ادامه داد: «خیلی شوکه شده بودیم. آنها قمه به دست بودند و اینبار با عصبانیت و خشونت بیشتری به ما حمله کردند. تازه یادشان افتاده بود که ما از آنها فیلم گرفتهایم. مرتب میگفتند چرا فیلم گرفتید، حالا نشانتان میدهیم. آنها درنهایت با ضربات قمه من و پسرم و وکیلمان را مجروح کردند و متواری شدند. در کل این درگیری از زمانی که آنها برگشتند تا زمانی که ما را زخمی کردند، ۱۰ دقیقه طول کشید. هیچ کس کاری از دستش برنمیآمد. ما همه خیلی شوکه شده بودیم. بلافاصله ما را به بیمارستان رساندند. این در حالی است که من اصلا از پسرم هیچ خبری ندارم و نمیدانم او کجاست. چرا پول شاکیانش را پس نداده است.»
آغاز تحقیقات برای شناسایی پدر و پسر قاتل
این اظهارات در حالی مطرح شد که از بیمارستان خبر رسید که پسر صاحب سفرهخانه جان خود را از دست داده است؛ بنابراین ماموران با جدیت بیشتری تحقیقات برای شناسایی قاتلان این پسر را آغاز کردند.
پدر مقتول این بار به پلیس گفت: «من اصلا آن پدر و پسر را نمیشناختم. نمیدانستم که محل زندگیشان کجاست و چه زدوبندی با پسرم دارند. فقط اسم آنها را میشناسم. پسرم آنها را کاملا میشناسد که او هم متواری شده است. من هیچ خبری از او ندارم. پسر کوچکم بیگناه بود که او را کشتند.»
در ادامه بازپرس وهابی دستور بازبینی دوربین مداربسته را داد تا چهره قاتلان شناسایی شود. در حال حاضر نیز تحقیقات درباره این پرونده همچنان از سوی ماموران پلیس ادامه دارد تا شاید ردی از قاتلان به دست آید.
منبع: روزنامه شهروند
ارسال نظر