تنهایی سم است! / راه گریز از تنهایی چیست؟

ماریانو سیگمان پژوهشگر در کتاب خود تحت عنوان «قدرت واژگان» علم پشت ظرفیت فوق‌العاده مکالمه و چگونگی داشتن یک گفتگوی پربار را بررسی می‌کند.

تنهایی سم است! / راه گریز از تنهایی چیست؟

ماریانو سیگمان بیش از ۱۵۰ مقاله از او در معتبرترین نشریات علمی منتشر شده و یکی از برجسته‌ترین دانشمندان علوم اعصاب در جهان محسوب می‌شود. او هم چنین علاقه زیادی به آزمایش دارد و با شعبده بازان، استادان شطرنج، نوازندگان، ورزشکاران و هنرمندان تجسمی کار کرده تا دانش خود را از علوم اعصاب به جنبه‌های مختلف فرهنگ انسانی تعمیم دهد و آن را در زمینه‌های مختلف به کار گیرد. او دو بار در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ میلادی در رویداد‌های جهانی TED در ونکوور شرکت کرده و در کنفرانس‌هایش نحوه عملکرد ذهن و درس‌هایی را که می‌توانیم در مورد تصمیم گیری، رهبری، مدیریت تیم، توسعه شخصی یا مهارت‌های خلاق بیاموزیم را ارائه کرده است.

سخنرانی‌های سیگمان با سطح مشارکت بالای مخاطبان از طریق آزمایش‌ها و بازی‌ها انجام می‌شود. در سال ۲۰۱۶ میلادی مدال پیو یازدهم از آکادمی علوم پاپی به او اعطا شد. فراتر از آن، پژوهش‌های سیگمان پیامد‌های عملی در پزشکی (برای مثال در تشخیص بیماران مبتلا به اوتیسم)، در آموزش (با مداخلات موثر برای بهبود تصمیم‌گیری و یادگیری در مدارس در سراسر آمریکای لاتین) و در هنر (در یک پروژه «مورفولوژی نگاه» که در نیویورک، اتریش، مسکو، مکزیک، ژاپن و… به نمایش گذاشته شده و در سال ۲۰۱۷ در بینال ونیز ارائه شده است) داشته است.

سیگمان یک چهره پیشرو در علوم اعصاب شناختی یادگیری و تصمیم گیری است و جوایزی، چون جایزه توسعه شغلی مرز‌های انسانی، جایزه ملی فیزیک، جایزه محقق جوان «کالج دو فرانس»، جایزه تجزیه و تحلیل داده مقیاس‌پذیر IBM و محقق برتر بنیاد جیمز اس. مک دانل را دریافت کرده است. کتاب «زندگی پنهان ذهن» از سیگمان با ترجمه «ماندانا فرهادیان» و توسط انتشارات فرهنگ نشر نو به زبان فارسی چاپ شده است.

به گزارش فرارو به نقل از ال پائیس، «ماریانو سیگمن» عصب‌شناس می‌گوید که یک شوخی وجود دارد که بسیاری از مشکلات اجتماعی امروزی را در بر می‌گیرد: یک راننده متوجه پنجر شدن تایر خودرویش می‌شود و تصمیم می‌گیرد به خانه‌ای نزدیک محل گرفتار شدن خود برود و برای تعویض تایر تقاضای جک کند.

او تصور می‌کند که همسایه را به زحمت می‌اندازد و اینکه همسایه بی‌ادب است و نمی‌خواهد به او کمک کند. زمانی که در می‌زند همسایه مودبانه در را باز می‌کند. شما طرف مقابل را نمی‌شناسید و انواع پیشداوری‌ها را درباره او انجام می‌دهید. اگر خلق و خوی شما سمی باشد از افراد دیگر متنفر خواهید شد. بسیاری اوقات فرصت صبحت با شخص دیگر را از دست می‌دهیم، زیرا در چاله تعصب و پیش‌داوری افتاده‌ایم.

کتاب «قدرت واژگان» که اخیرا از سیگمان منتشر شده، توضیح می‌دهد که اگر فرصتی به هم صحبتی ندهید، گفتگو هرگز کارساز نخواهد بود.

سیگمان که پس از کودتای نظامی به همراه خانواده‌اش در سن سه سالگی از آرژانتین گریخت و در بارسلونا بزرگ شد، اکنون در مادرید زندگی می‌کند و در آنجا موضوع آزمایش‌های خود شده است.

این دانشمند ۴۹ ساله می‌گوید؛ بسیار دیر نواختن موسیقی را آموخت و در سن ۴۷ سالگی آلبومی منتشر کرد تا ثابت کند مغز می‌تواند حتی در با افزایش سن نیز تغییر کند. سیگمان در کتاب خود استدلال می‌کند که واژگان و نحوه استفاده از آن می‌تواند مشکلات اجتماعی را حل کرده و زندگی مردم را بهبود بخشد. با این وجود، دیالوگ تنها در شرایط مناسب کارآمد خواهد بود.

او در مصاحبه با «ال پائیس» به این موضوع پرداخته که چه چیزی باعث یک مکالمه سالم می‌شود و چرا این موضوع مهم است.

در ادامه پاسخ‌های او به پرسش‌های «ال پائیس» خواهد آمد:

من در کتاب خود می‌گویم که انسان‌ها همانند دوزیستان هستند؛ هم در واقعیت و هم در داستان زندگی می‌کنند. مکالمه سالم است، زیرا ما را از داستان ذهنی‌ای که برای خود ساخته‌ایم خارج می‌سازد. این روایتی است که شخص درباره چیز‌ها برای خود می‌سازد. فرض کنید من و شما برای دیدن یک فیلم می‌رویم و هر کدام داستان متفاوتی درباره آن چه دیده‌ایم داریم که می‌تواند احساسات ما را کاملا تغییر دهد. برای شما دردسر‌های زیادی ایجاد کرده، اما برای من کمدی بود. سپس اگر دور هم جمع شویم تا در مورد آن صحبت کنیم، دیدگاه شما به من کمک می‌کند و دیدگاهی به من می‌دهد که پیش‌تر نداشتم.

من در کتاب به هیچ وجه قصد ندارم بگویم که «اگر چیزی را می‌خواهی به آن خواهی رسید». برعکسِ این موضوع صادق است. اگر خود را متقاعد کنید که چیزی غیرممکن است، هیچ راهی وجود ندارد که اتفاق بیفتد. وقتی خودتان را متقاعد می‌کنید که چیزی ممکن است، به سادگی دری را باز کرده‌اید. سپس برای تحقق آن باید تلاش کنید و تلاش زیادی انجام دهید. با این وجود، ما همواره خود را سانسور می‌کنیم. ما به خود می‌گوییم که غیرممکن است برای مثال، با خوان، پدرو یا آنا صحبت کنیم، زیرا هیچ فایده‌ای ندارد. این چیزی است که در گفتگو‌های سیاسی رخ می‌دهد.

من می‌خواهم به مردم بگویم که علم زیادی (در مورد این موضوع) وجود دارد، زیرا مردم تصور می‌کنند که علم تماماً تلسکوپ و میکروسکوپ است، اما دانشمندانی در مرز اسرائیل و فلسطین کار می‌کنند. کار آنان این است که دو نفر که یکدیگر را درک نمی‌کنند گردهم بیاورند و بفهمند بهترین راه برای ملاقات آنان چیست؟ در نتیجه متوجه می‌شوید آن میزان که به نظر می‌رسید دشوار نیست. نقطه شروع ایجاد تمایل برای نشستن و صحبت کردن است با دانستن این که طرف مقابل احمق یا متعصب نیست و می‌تواند تغییر کند. زیرا اگر همه آن باور‌های منفی را داشته باشید، هیچ راهی وجود ندارد که گفتگو کارساز باشد.

اینجاست که از میانجی در آزمایش‌های خود گفته‌ام میانجی‌ای که می‌تواند حتی مخالفان را به توافق برساند. این چهره میانجی، مانند یک داور خوب فوتبال دو کاپیتان را به یکدیگر نزدیک می‌کند و به آنان می‌گوید: «بیایید بازی کنیم، بیایید خوش بگذرانیم، زیرا این یک بازی است. جنگ نیست». موضوع گفتگو‌های سیاسی، جایی که ما متوجه نمی‌شویم که همان اتفاق در حال وقوع است، بسیار مهم‌تر است.

این مکالمه بین یک پدر و یک پسر، بین یک مادر و یک دختر، یا حتی بین زوج‌ها است که در آن شکاف‌های زیادی نیز وجود دارد. مشکل این گفتگو‌ها چیست؟ گاهی اوقات دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد که درک واقعیت‌های طرف مقابل را دشوار می‌سازد. مخصوصا زمانی که شکاف نسلی وجود دارد. به ذهنیت کودکی فکر کنید که وقتی چیزی را که دوست ندارد می‌چشد و آن را فورا تف می‌کند.

ما به عنوان بزرگسالان نسبت به طعم‌های مختلف رویکرد بازتری پیدا می‌کنیم، اما در مورد گفتگو قضیه بالعکس است. نسبت به هر چیزی که ما را به چالش می‌کشد بسته‌تر هستیم. ما باید این حالت را تغییر دهیم و علم به ما نشان می‌دهد که اگر آن را تغییر دهیم، در مکان بسیار بهتری خواهیم بود. این ابزار بسیار قدرتمندی است. این دانش موشک نیست، بسیار ساده، اما بسیار قدرتمند است.

ما قرن هاست که می‌دانیم چگونه گفتگوی رو در رو داشته باشیم. این یک مهارت انسانی مانند راه رفتن است. با این وجود، فضا‌های تازه مانند چت‌های گروهی واتس آپ، نمونه‌ای از مکالمه ناموفق هستند. ما پاسخ می‌دهیم و چیز‌هایی می‌گوییم که اگر رودررو صحبت می‌کردیم هیچ کس نمی‌گفت.

اما این قابل درک است، زیرا ما فقط شش یا هفت سال است که از واتس اپ استفاده می‌کنیم، اما صحبت رو در رو را سال‌هاست انجام می‌دهیم. واتس آپ مکانی است که افراد زیادی در آن همزمان صحبت می‌کنند. هیچ کس به ما یاد نداده که چگونه در آنجا مکالمه کنیم. شاید بپرسید شرایطی که مکالمه کارآمد خواهد بود، چیست؟

شرط اول آن که صحبت کردن با چند نفر در آن واحد مهم است. خیلی ساده است، اما نمی‌توانید همزمان با ۵۰۰ نفر صحبت کنید. شما نمی‌توانید با ۸۵۰ نفر، مشکلی را در زندگی خود حل کنید. به همین سادگی است هر بار با سه یا چهار نفر صحبت کنید.

اگر می‌خواهید در شرکت‌تان تصمیم بگیرید نمی‌گویید: «خب، عالی است. ما ۷۰۰۰۰ نفر را گرد هم می‌آوریم تا تصمیم بگیریم». نه، این کار نمی‌کند. مکالمه جایی است که همه حق دارند در آن صحبت کنند و همه حق گوش دادن دارند. اگر ۷۰۰ نفر باشند تنها فضایی برای مونولوگ است. در نتیجه، اولین شرط برای یک مکالمه خوب این است که فقط با چند نفر در آن واحد صحبت کنید.

شرط دوم روحیه خوب به عنوان عاملی کلیدی است. برای لذت بردن از چیزی که ممکن است یاد بگیرید، وارد گفتگو شوید و بخواهید غافلگیر شوید. با کنجکاوی و میل به کشف چیزی وارد گفتگو شوید. برعکس آن وارد شدن به یک مکالمه برای متقاعد کردن کسی در مورد چیزی و رد کردن هر چیز متفاوت است. چنین مکالمه‌ای مفید نیست و به جایی نمی‌رسد.

نکته دیگر آن که منابع خاصی داریم که ما را از تله‌هایی که در آن گرفتار می‌شویم محافظت می‌کند. طنز یکی از آن منابع است و بسیار ارزشمند و سالم می‌باشد. طنز همواره کارکردی مهم در ارتباطات انسانی داشته است: یعنی توانایی پشت سر گذاشتن چیز‌های دشوار. خندیدن راهی است برای این که بتوانیم درباره چیزی با هم فکر کنیم بدون اینکه به یک درام تبدیل شود. طنز یک ابزار است. طنز وسیله‌ای برای گفتگوی باز در مورد موضوعات دشوار است.

ابزار دیگر استفاده از ضمیر سوم شخص برای صحبت در مورد مسائل است. اگر به شما در مورد زوجی بگویند که مشکلی دارند به نظر یک چیز عادی است، اما وقتی این مشکل شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد به نظر می‌رسد پایان دنیاست. بسیاری از اوقات، تنها برای این که بتوانیم در مورد چیز‌های بسیار دشوار گفتگوی خوبی داشته باشیم نیاز داریم که دیدگاهی به دست آوریم.

به نظر می‌رسد فضا‌هایی که در آن مکالمه رخ می‌دهد از بین رفته اند. یونانی‌ها دریافتند که باید به مکانی با شرایط ایده آل، موسیقی خوب، غذای خوب، نوشیدنی خوب و مردم خوب پناه ببرند. در آن صورت جادو بلافاصله رخ می‌دهد. برعکس آن چیست؟ توئیتر.

فضا‌هایی عمومی برای اختلاط میان انسان‌ها مانند کافه‌ها حیاتی هستند. در واقع، ممکن است در آینده این مکان‌ها را از دست بدهیم. با از دست دادن این فضا‌ها ما ارزش گردهم آوردن افرادی که دیدگاه‌های متفاوتی در مورد چیز‌ها دارند را از دست می‌دهیم ارزش این که در یک مکان مناسب و نه در مکانی تقابلی با یکدیگر ملاقات کنند. این کار یک محرک بزرگ برای پیشرفت اجتماعی و پیشرفت انسانی بوده است.

هر کاری که انجام می‌دهیم تا گفتگوی خوبی داشته باشیم، برای شرایط انسانی ضروری است. انسان‌ها تنها حیوانات اجتماعی نیستند بلکه حیوانات گفتگوکننده هستند. به همین دلیل است که رسانه‌های اجتماعی کار می‌کنند. شما به مکانی رفته‌اید، اما اگر نتوانید به بقیه دنیا در مورد آن بگویید، احساس می‌کنید که آنجا نبوده‌اید. چیز‌ها زمانی نه پس از انجام آن بلکه به محض آن که بتوانید در مورد آن به دیگران بگویید، معنا پیدا کرده و واقعی می‌شوند.

من در مورد اهمیت واژگان می‌گویم. برای مثال، نتیجه یک مطالعه نشان داد که وقتی اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها به گفتگو می‌نشینند وقتی درباره «صلح» صحبت می‌کنند منظورشان یکسان نیست.

این یک مشکل اساسی ارتباطات انسانی است که به آن «دانه دانه بودن واژگان» می‌گویند. بی‌نهایت برای‌مان اتفاق افتاده که واژگان کمی داریم که بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم. بسیاری اوقات مردم نمی‌توانند با ما موافق باشند، زیرا ما واژگان را اشتباه استفاده می‌کنیم. زمانی که به پزشک مراجعه می‌کنید و بیمار هستید به دنبال یافتن واژه دقیقی هستید که بیماری شما را توصیف می‌کند.

با این وجود، بسیاری از اوقات مسئله این است که یک مشکل ارتباطی وجود دارد که باعث می‌شود واژه‌ای برای توصیف بیماری، که مناسب نیست به کار ببرید؛ یا زمانی که احساس عصبانیت می‌کنید؛ تنها کاری که انجام داده‌اید استفاده از یک واژه کثیف است و باعث می‌شود نتوانید آن اتفاق را به خوبی برای دیگران بیان کنید و نتوانید به خوبی با سایرین ارتباط برقرار کنید و از آنجاست که همه چیز بدتر می‌شود.

«هانا آرنت» معتقد بود که تنهایی تمامیت خواهی (توتالیتاریانیسم) را تغذیه می‌کند. تنهایی یعنی نداشتن فردی برای صحبت کردن نداشتن فردی برای صحبت کردن سالم. یک تمرین بسیار خوب است که به این فکر کنید که آیا فردی را دارید که بتوانید در مورد هر چیزی با او صحبت کنید. معمولا آن فرد شریک زندگی، پدر یا مادر یا فرزند نیست، زیرا از تمام این ارتباطات انتظارات زیادی دارید و اجتناب از پیشداوری در آن بسیار دشوار است.

آن فرد مناسب معمولا یک دوست خوب است کسی که می‌توانید در مورد هر چیزی با او صحبت کنید، کسی که به شما گوش می‌دهد ممکن است با او اشتباه کنید و می‌توانید بدترین چیز‌های دنیا را به او بگویید همه حرف‌ها و افکار شیطانی را نیز برایش بیان کنید! فردی که می‌توانید با او صحبت کنید. این برای سلامتی بسیار مهم است. این حدس و گمانه زنی نیست بلکه نکته‌ای کاملا علمی است. علوم زیادی وجود دارند که نشان می‌دهد وقتی آن شخص را در کنار خود دارید سلامت روحی و جسمی شما بسیار بهتر از زمانی است که آن شخص را در کنارتان نیست.

بسیاری از عوامل سلامتی شناخته شده درباره سلامتی وجود دارند: سیگار نکشیدن، کم تحرک نبودن، اجتناب از استرس و خواب خوب. ما فهمیده‌ایم که می‌توان زندگی خوبی داشت، اما هنوز این موضوع به طور گسترده پذیرفته نشده است که لازمه داشتن یک زندگی خوب فضایی برای گفتگوی خوب به عنوان یک ابزار ضروری برای مراقبت‌های بهداشتی است نه تنها یک زندگی خوب. تنهایی سم است.

منبع: فرارو

دیگر رسانه ها

کدخبر: 49773

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

      ارسال نظر