روزنامه جوان:
«شکدم» جاسوس نبود اما «صبا آذرپیک» کاربر شبهامنیتی در توئیتر است
در بخشی از گزارش امروز جوان آمده است: کاترین شکدم طبعاً در ۱۸ روز نمیتوانسته است با ۱۰۰ نفر از مقامات ایران دوست شود.
ارگان مطبوعاتی سپاه در گزارش شماره امروز خود با اشاره به حواشی «کاترین پرز شکدم» نوشت: کاترین پرز شکدم که از او به عنوان جاسوس رژیمصهیونیستی برای نفوذ در دستگاههای مختلف حاکمیتی یاد میشد، در گفتگو با بیبیسی ارتباط و نیز درخواست جنسی از سوی مقامات ایران را رد کرد و گفت: «دفتر رهبر ایران نرفتهام، از کسی دستور نگرفتهام و جاسوس و مرتبط با موساد هم نیستم.»
از اول هم مهم نبود، اما اینکه سربند کدام دعوای داخلی، این موج کذایی آمد و بعد آن مصاحبه جعلی برای زدن یک سردار و به تبع سپاه منتشر شد، مهم است.
صبا آذرپیک، روزنامهنگار سابق اصلاحطلب که دیگر سالهاست تبدیل به اکانتی شبهامنیتی در توئیتر شده و کار روزنامهنگاری نمیکند، در توئیتی مبتذل با طعنه نوشت: «ممنوعیت نرفتن روی تشک با اسرائیل، برای ورزشکاران است» و از هشتگ «کاترین شکدم» استفاده کرد. محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیسجمهور اصلاحات هم با ذوقزدگی کامنت گذاشت که: «شاهکار بود.»
بازگشایی صریح معنای چنین توئیتی، شأنیت این گزارش را زیر سؤال میبرد، اما مجمل آنکه اشاره او به مصاحبهای جعلی است که به نام کاترین شکدم، تحلیلگر سیاسی منتشر شد و در آن از قول این زن ادعا شده بود با بیش از ۱۰۰ نفر از مقامات ایران رابطه خصوصی و جنسی داشته و رابط او هم فلان سردار سپاه بوده است! با انتشار این گفتوگوی ساختگی، فیکهای گروهکهای سایبری جریانهای مختلف وارد میدان شدند و موج تخریب شروع شد. سلطنتطلبها، منافقین، عدالتخواهان کذایی، جریان انحرافی، اصلاحطلبان و هر کس که مشکلی با سپاه یا نظام داشت، به خط شد. این سطح هماهنگی، اگر سازماندهیشده هم نباشد، نشاندهنده اشتراکات فکری این جریانات در تخریب و تخطئه سپاه و نظام است. با این حال، موضوعات مهمتری هم وجود داشت. چنین مصاحبهای از اساس وجود نداشت، یعنی کاترین اشتون(!) چنین حرفهایی را نزده بود و اصلاً تا آن روز با هیچ رسانهای در این زمینه گفتگو نکرده بود. آیا جعلی بودن آن گفتگو برای جریاناتی که در فضای مجازی بر مبنای مندرجات آن، تخریب سپاه و نظام را آغاز کرده بودند، اهمیتی داشت؟! موجسواری روی موج ساختگی مصاحبه جعلی که حتی خود شکدم هم مدعی محتویات آن نبود، برای اصلاحطلبانی که همیشه پی حمله به نهادهای انقلابی هستند و صحت و سقم اخبار منتشرشده در این زمینه برایشان اهمیتی ندارد، سوژه مناسبی بود؛ سوژهای که البته در مورد خارجی و دشمن بودن سازنده آن چندان یقینی نیست و حتی میتوان شواهدی را مبنی بر داخلی بودن منبع انتشار آن مصاحبه جعلی دید.
هیچ کس از آنانی که روی آن مصاحبه ساختگی مانور میدادند، نگفتند منبع سخنانی که به آن استناد میکنند، کجاست. برای کسی مهم نبود که آیا واقعاً شکدم این حرفها را زده یا خیر.
موج اولیه شکدم هم با یادداشت او در نشریه تایمز اسرائیل آغاز شد که ادعاهایی مبنی بر نفوذ به رسانههای انقلابی ایران و از جمله «خامنهایداتآیآر» طرح کرده بود. او یک یهودی دو رگه بریتانیایی- فرانسوی بود که پس از ازدواج با یک یمنی طرفدار ایران، ادعا کرده بود مسلمان شده است. او محجبه شده و با نمایش چهرهای حامی محور مقاومت از خود، توانسته بود به عنوان تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار در رسانههای انقلابی نفوذ کند. این نفوذ البته فیزیکی نبود و در شکل انتشار تحلیلهای سیاسی و انقلابی از او در این رسانهها بود.
گرچه نمیتوان و نباید منکر شد که اعتماد به چنین فردی در حد انتشار مطالبش در رسانههای انقلابی اشتباه بوده و باید موجب تجربه و عبرت شود که با دیدن هر تازه مسلمانی که باورهای سیاسی ما را تکرار میکند، بیتحقیقات، ذوقزده نشویم، اما هیچ نشانه و شواهدی مبنی بر اینکه او جاسوس بوده یا اطلاعات خاصی را به مرکز امنیتی خاصی داده، وجود نداشت و خود او هم مدعای آن نبود، با این حال، تخریبکنندگان پی شاهد و سند نبودند، پی بهانه برای تخریب بودند.
موج دوم دیگر کاملاً جعلی بود، مصاحبهای که معلوم نبود از کجا آمد و به نام شکدم منتشر شد و مخالفان سپاه را از هول هلیم در دیگ انداخت! جالب آنکه همان موج اول هم با تأخیری چند ماهه از انتشار یادداشت او در رسانه اسرائیلی و پس از جوسازی «ثلث» یک رسانه حامی محمود احمدینژاد ایجاد شد، وگرنه طی چهار ماه پس از انتشار یادداشت شکدم در رسانه اسرائیلی هیچ بازخوردی از آن در هیچ رسانه داخلی دیده نشد. بیبیسی وارد میشود پس از آنکه تقریباً برای همه روشن شد شکدم مصاحبهای نکرده، حرفی از رابطه شخصی و خصوصی با مقامات نزده و کلاً ۱۸ روز ایران بوده و طبعاً در ۱۸ روز نمیتوانسته است با ۱۰۰ نفر از مقامات ایران دوست شود، بیبیسی فارسی که خود هم بخشی از موج کذایی شکدم بود، ژست ناجی روشنگر گرفت و به میدان آمد. دوشنبهشب بیبیسی فارسی اعلام کرد، گفتوگویی زنده با کاترین شکدم خواهد داشت. شکدم در این گفتگو اعلام کرد هیچ درخواست شخصی و جنسی از سوی مقامات ایران نداشته و تاکنون به دفتر سایت رهبر ایران نرفته و اقداماتش در ایران هم به دلیل کار شخصی بوده و با موساد و نهادهای امنیتی در ارتباط نیست و از جایی دستور نگرفته است. او گفت با یک یمنی که شدیداً طرفدار ایران بوده، ازدواج کرده و به خواست او محجبه شده است. جالب آنکه کسانی که تا قبل این گفتوگوی تلویزیونی زنده، با استناد به متنی جعلی، سپاه را تخریب میکردند، حالا قول و فیلم خود فرد در رد این ادعاها را معتبر نمیدانستند! برخی هم کاتولیکتر از پاپ شده و گویی بیبیسی حرفی زده، میگفتند بیبیسی معتبر نیست! ولی تایمز اسرائیل و اکانت فیکی که آن مصاحبه ساختگی را منتشر کرده بود، برایشان معتبر بود!
پرونده اصلاحطلبان و سلطنتطلبها و منافقین و اغلب براندازان در روابط اخلاقی چندان سفید نیست که بعضاً خیلی هم سیاه است. به نظر میرسد بدشان نمیآید این لکه را بر دامن مقامات انقلابی هم بنشانند. حتی عذرخواهی مانع برخورد قضایی نیست.
این چند روز، فضای مجازی چنانچه ذکرش رفت، محمل تهمتهای متعدد به مقامات سپاه و جمهوری اسلامی شد. بسیاری از این اکانتها شناخته شده هستند و از اعتباری نسبتی بین فعالان مجازی برخوردارند. آنچه نوشتهاند هم دروغ بوده و هم تهمت، اشاعه فحشا بوده و تهمت روابط بیاخلاقی به یک جمع. تکذیب ماجرا و تبیین واقعیت آنچه روی داده، کار رسانه است، اما نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی جرمهایی است که برخورد با آن و رسیدگیاش کار دستگاه قضایی است.
ارسال نظر