افشاگری درباره دولت سایه سعید جلیلی او به دنبال دولت دولت پنهان است؟

محافظه‌کارانی مانند سعید جلیلی از تشکیل دولت در سایه می‌گویند. در این یادداشت نشان می‌دهیم که در ساختار سیاسی ایران سخن گفتن از دولت در سایه بی‌معناست و به جای آن باید از مفاهمی هچون «دولت پنهان»، «دولت در دولت» و یا «دولت موازی» برای توصیف وضعیت استفاده کرد

افشاگری درباره دولت سایه سعید جلیلی او به دنبال دولت  دولت پنهان است؟

محافظه‌کارانی مانند سعید جلیلی از تشکیل دولت در سایه می‌گویند. در این یادداشت نشان می‌دهیم که در ساختار سیاسی ایران سخن گفتن از دولت در سایه بی‌معناست و به جای آن باید از مفاهمی هچون «دولت پنهان»، «دولت در دولت» و یا «دولت موازی» برای توصیف وضعیت استفاده کرد.

به گزارش عرشه آنلاین ، در طی یک دهه اخیر واژهٔ «دولت سایه» را بار‌ها از زبان چهره اصلی اصول‌گرایان، یعنی سعید جلیلی، شنیده‌ایم. جلیلی پس از شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ بیانیه‌ای منتشر کرد و در آن ایده تشکیل دولت در سایه را مطرح کرد. پس از آن نیز بار‌ها از این واژه استفاده کرد و مدعی شد که در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی، در قالب دولت سایه، مسائل کشور را رصد کرده است. اما «دولتِ سایه» چیست و جلیلی چه معنایی از این واژه مراد می‌کند؟

دولت در سایه چیست؟

دولت در سایه اصطلاحی مختص به دموکراسی‌های پارلمانی است. در این حکومت‌ها حزبی که بیشترین کرسی‌های مجلس را بدست آورد، می‌تواند تشکیل دولت (دولت در قدرت) دهد و بزرگ‌ترین حزب رقیب -و یا ائتلافی از احزاب گوناگون- که موفق به پیروزی نشده‌اند، اپوزیسیون نامیده می‌شود. معمولا حزب اپوزیسیون تعدادی سیاست‌مدار را برای بررسی و نقد سیاست‌ها و اقدامات حزب پیروز تعیین می‌کند (دولت در سایه) و در واقع، دولت در سایه متشکل از یک گروه ارشد از سخنگویان احزاب رقیب دولت است.

دولت در سایه برگرفته از روش و سیستم سیاسی بریتانیا است و بر نظام سیاسی بسیاری از مستعمرات سابق بریتانیا -مانند کانادا، استرالیا و نیوزلند- نیز سرایت کرده است. در واقع مفهوم دولت در سایه، نخستین‌بار در قرن نوزدهم مطرح شد و از همان ابتدا به‌عنوان راه‌حلی برای مهار قدرت و جلوگیری از تک‌قطبی شدن قدرت سیاسی شناخته می‌شد. اجرای عملی این ایده، تا سال ۱۹۵۱ محقق نشد، ولی از آن سال ۱۹۵۱ تا کنون در نظام سیاسی بریتانیا وجود دارد و همواره نقش مهمی در توازن قوا بازی کرده است. برای مثال در سال‌های نخست‌وزیری مارگارت تاچر (۱۹۷۹-۱۹۹۰)، دولت در سایه حزب کارگر بریتانیا تحت رهبری نیل کیناک و بعد‌ها جان اسمیت، دولت در سایه قدرتمندی شکل داد و نقش مهمی در مهار سیاست‌های محافظه‌کارانه تاچر ایفا کرد.

در دموکراسی‌های پارلمانی که تحت تاثیر نظام سیاسی بریتانیا ایجاد شده‌اند، احزاب مخالف با تشکیل یک دولت سایه، وزرا و مسئولان دولت احتمالی خود را منصوب می‌کنند تا ضمن زیر نظر قرار دادن عملکرد حزب حاکم، همواره برای به دست گرفتن قدرت آمده باشد. این در افشای فسادِ احتمالی حزب اکثریت حاکم و کنترل و نظارت بر آن نقش مهمی دارد. مثلا اگر دولت ابتکاری را برای تصویب در حوزهٔ صنعت به پارلمان بیاورد، وزیر کابینه استدلال‌های دولت را توضیح می‌دهد و سپس این وظیفه‌ی وزیر صنعت دولت در سایه است که باید نظرات و توضیحات دولت مخالف را در خصوص موضوع ارائه نماید. نکته مهم این است که دولت در سایه در یک نظام پارلمانی و نظامی که وزیران خود نماینده مجلس باشند، معنا پیدا می‌کند و نه در نظام‌های ریاستی که قوای مجریه و مقننه از اساس منفک هستند.

علاوه بر این، دولت در سایه و نظام‌های پارلمانی در فرایند انتخابات آزاد زمام امور کشور را به دست می‌گیرند. نکته دیگر این است که نسبت دولت در سایه با دولت مستقر، نسبتی مبتنی بر همکاری و رقابت سیاسی است و نه نسبتی مبتنی بر دشمنی و حذف. درواقع اگر نخست‌وزیر یا وزیران دولت اگر با مشکلی فراحزبی مواجه شوند و خود قادر به یافتن راه‌حلی نباشند، اغلب از دولت در سایه مشورت می‌گیرند.

بنابرین سخن جلیلی دربارهٔ ایجاد دولت در سایه بی‌معناست. سعید حجاریان درباره وجود دولت در سایه در ایران می‌نویسد: «دولت سایه عمدتا مربوط به نظام‌های پارلمانی است. ایران می‌تواند از این ابزار بهره‌مند شود منتهی به شرط آنکه در آن احزاب قدرت بگیرند؛ چرا که تشکیل دولت سایه از سوی احزاب ضعیف امری بی‌معناست. فی‌الواقع دفتر سیاسی و همچنین سازمان حزبی اصل هستند و دولت سایه شاخه‌ای از حزب تلقی می‌شود.»

بین خطوط سخنان جلیلی

گرچه واژهٔ «دولت در سایه» از طریق سخنان جلیلی بر زبان‌ها افتاد، اما پیش از او محسن رضایی نیز -در جریان مناظرات تلویزیونی انتخابات ۸۸- از ایدهٔ تشکیل دولت در سایه سخن گفته بود و شاید جلیلی واژهٔ محبوب خود را از رضایی گرفته باشد. در هرحال معنایی که رضایی و جلیلی از این واژه مراد می‌کنند ربطی به مفهوم واقعی آن ندارد.

رضایی در مناظره با میرحسین موسوی این ایدهٔ «خلاقانه و بدیع» خود را چنین شرح داده است: «من دولت رسمی دارم و دولت در سایه، و دولت سایه‌ام شامل اتاق فکری با حضور سابقون است. منتقدین هم در دولت در سایه هستند. کارش نظارت و مشورت و رصد است. دولت ما دولت تعریف از یکدیگر نیست.» میرحسین موسوی نیز، در همان مناظره، به این بیان عجیب رضایی چنین واکنش نشان داد: «تفکر من از دولت سایه، همانند انگلیس است که در آن احزاب مخالف دولت سایه تشکیل می‌دهند. ایجاد «دولت در دولت» باعث اغتشاش است.»

نکته اساسی دقیقا همان است که در بیان موسوی می‌بینیم: آنچه رضایی و جلیلی دولت سایه می‌نامند نوعی «دولت در دولت» و یا «دولت پنهان» است.

در ایالات متحده به چنین دولتی «دولت عمیق» می‌گویند. اصطلاحی که بر شبکه‌ای از مقامات غیر منتخب در سازمان‌های دولتی، به ویژه در نهاد‌های نظامی، اطلاعاتی و بوروکراتیک دلالت دارد. سازمان‌هایی که قدرت و نفوذ قابل توجهی بر سیاست‌های عمومی دارند و اغلب از خواست مقامات منتخب سرپیچی می‌کنند. در واقع ایده‌ی دولت عمیق به بوروکرات‌هایی اطلاق می‌شود که فرآیند‌های دموکراتیک را زیر و رو می‌کنند و نقش آنها، به‌ویژه در مباحث مربوط به سازمان‌های اطلاعاتی و نظامی و مداخله آن‌ها در سیاست داخلی و خارجی، برجسته بوده است.

جلیلی و دارودستهٔ وی را باید از مصادیق دولت پنهان یا دولت موازی دانست و نه دولت در سایه. دولت سایه نماینده دولت رسمی و منتخب است و مشروعیت خود را از ساختار‌های دموکراتیک اخذ می‌کند. ولی دولت پنهان نماینده و سایه دولت رسمی نیست؛ سردمدارانی غیر مردمی دارد که بیرون از قلمرو قانون قرار می‌گیرند و منافع گروهی خاص را دنبال می‌کنند؛ و درنتیجه مشروعیت سیاسی نیز ندارند.

منبع: رویداد ۲۴

دیگر رسانه ها

کدخبر: 145679

ارسال نظر