حمله اسرائیل به ایران نشانه شروع جنگ است؟

حملۀ اسرائیل به خاک ایران نه آغاز فصل تازه‌ای به نظر می‌رسد و نه پایان فصلی را رقم می‌زند. فعلاً این حمله اقدامی در میانۀ یک بحران مزمن و طولانی و پر از دردرسر است که انتهای آن هنوز قابل رؤیت نیست.

حمله اسرائیل به ایران نشانه شروع جنگ است؟

احمد زیدآبادی نوشت: حملۀ اسرائیل به خاک ایران نه آغاز فصل تازه‌ای به نظر می‌رسد و نه پایان فصلی را رقم می‌زند. فعلاً این حمله اقدامی در میانۀ یک بحران مزمن و طولانی و پر از دردرسر است که انتهای آن هنوز قابل رؤیت نیست.

ارتش اسرائیل با یک فاصله زمانی دو، سه هفته‌ای و بعد از کلی فضاسازی جمعه شب پاسخ عملیات وعده صادق ۲ را داد. پاسخی که به نسبت تهدید‌ها و فضاسازی‌ها از سوی مقامات و رسانه‌های رژیم اسرائیل، همچنین آمریکایی‌ها و غربی‌ها کوچک‌تر و ضعیف‌تر از انتظار بود.

همین پاسخ کنترل شده اسرائیلی‌ها سبب شد که برخی تحلیل‌گران به پایان یافتن تنش‌ها امیدوار شوند. مثلا حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر سیاست خارجی نوشت: «تحلیل سیاسی حمله این است که واشنگتن و تل آویو به دنبال بازدارندگی ⁩ و پایان چرخه انتقامی جنگ هستند. هم جنگ و هم دیپلماسی می‌تواند به غزه ⁩ و لبنان⁩ محدود شود.»

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه نیز نوشت: «حمله هوایی سحرگاه امروز اسرائیل به ایران، بیش از آنکه دستاورد نظامی برای تل آویو باشد، موفقیت دیپلماتیک برای واشنگتن بود که توانست نتانیاهو را وادار نماید تا حمله را بسیار محدود سازد تا ایران مجبور به تلافی نشود. آمریکائی‌ها برای چندمین بار نشان دادند که خواهان جنگ با ایران نیستند.»

صابر گل عنبری، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل نیز در یادداشتی تلگرامی نوشت: «ایران به احتمال زیاد سریعاً واکنشی نشان ندهد؛ اما تهدید به پاسخ در زمان و مکان مناسب خواهد کرد. اگر هم بخواهد بعد از این حملات واکنش سریعی نشان دهد، احتمالاً بسیار محدود باشد. چه‌بسا ایران به دلیل تمرکز حمله بر پایتخت و حومه، نوعی پاسخ به حمله اسرائیل را ضروری بداند، اما نباید از نظر دور داشت که حدود ۱۰ روز به انتخابات آمریکا باقی مانده است و احتمالاً این متغیر و تاثیر احتمالی بالا گرفتن تنش بر شانس پیروزی ترامپ هم در نظر گرفته شود. به نظر می‌رسد که ثقل حکومت ایران در تقابل با اسرائیل بیشتر از قبل بر جبهه لبنان متمرکز خواهد بود.»

این تحلیل‌ها، اما فقط یک روی سکه بود و در روی دیگر شاهد تاکید برخی سیاسیون و رسانه‌ها بر اهمیت پاسخگویی ایران هستیم.

مثلا روزنامه فرهیختگان در شماره امروز خود تاکید کرده که اگر این بار به نقض تمامیت ایران به خاطر اینکه حمله ضعیف بوده، پاسخ ندهیم؛ آن‌ها گمان می‌کنند که در دفعات بعدی می‌توانند قوی‌تر عمل کنند و وارد عمل شوند (نقل به مضمون).

یا روزنامه کیهان در شماره امروز تهدید کرده که اگر آن‌ها باران بودند، ما سیل خواهیم بود و خواستار پاسخ جدی و محکم و سنگین شده است.

محمد ایمانی، نویسنده روزنامه کیهان هم در یادداشتی تلگرامی در این باره نوشته بود: «عملیات این بار ایران طبیعتاً باید با خسارات و تلفات بیشتری نزد رژیم صهیونیستی همراه باشد و در عین حال نباید برای رژیم عادی شود. ضرورت دارد که عملیات متنوع‌تر، بدیع‌تر و غافلگیرانه‌تری طراحی شود و خواب و خوراک را از چشم مقامات صهیونیست بگیرد. سگ هار فقط با ضربات قاطع و دردناک سر جای خود می‌نشیند. ما در متن یک جنگ گسترده قرار داریم. جنگ نه بامداد امروز آغاز شد و نه پایان می‌پذیرد. وقار و آرامش ستودنی مردم ما، اسباب تحقیر دشمن است. در عین حال بسیار ضرورت دارد که مختصات جنگ جاری و ابعاد و ملاحظات آن، بیشتر برای افکار عمومی بیان شود و آمادگی عمومی افزایش یابد.»

حمید رسایی، نماینده تندرو مجلس نیز نوشته بود: «حمله بامداد امروز رژیم صهیونیستی به مناطقی از کشورمان، برخلاف ادعاهایش بود. از ترس واکنش ایران یا از سر عجز و ناتوانی، در هر صورت جمهوری اسلامی ایران باید همانطور که اعلام کرده به پارس‌های این سگ وحشی، پاسخ بدهد آن هم نه در همان سطح بلکه براساس استراتژی یکی بزنی، ده تا میخوری.»

مقامات مسئول، اما هنوز موضع رسمی و روشنی درباره اینکه پاسخ ایران چیست نداشته‌اند و صرفا ضمن محکوم کردن اقدام رژیم اسرائیل از محفوظ بودن حق ایران برای پاسخگویی گفته‌اند؛ لذا معلوم نیست که حمله اسرائیل به ایران نقطه‌ای برای کاهش تنش‌ها است یا تازه آغاز جنگ خواهد بود؟

احمد زیدآبادی، فعال رسانه‌ای، اما در یادداشتی که امروز برای روزنامه «هم میهن» نوشته این حمله را نه آغاز و نه پایان، بلکه یک بحران مزمن و طولانی و پردردسر می‌داند.

زیدآبادی نوشته: «از آنجا که رویارویی نظامی و مستقیم ایران و اسرائیل می‌تواند ثبات کل منطقه را به هم بزند و تا اطلاع ثانوی جایی برای استقرار هر نوع نظم و پیشبرد هر گونه طرح دیپلماتیک در خاورمیانه باقی نگذارد، بنابراین، استفاده از ابزار‌های غیرنظامی در مواجهه با ایران، اولویتِ مورد نظر آمریکا و متحدان آن است. طبق این طرح، ابزار‌های نظامی عمدتاً باید علیه آنچه «بازو‌های مسلح» جمهوری اسلامی در سراسر منطقه نامیده می‌شود، به کار گرفته شود تا نهایتاً به راه‌حل سیاسی تن در دهند. در چارچوب سیاست دولت بایدن، اگر گروه‌های مسلح همسوی ایران در منطقه با طرح دیپلماتیک مورد نظر همراه شوند، آنگاه جمهوری اسلامی نیز با آن همراه خواهد شد. این روند، اما با مسیری بسیار سخت و ناهموار روبه‌روست.»

وی در توضیح نوشته: «در درجۀ نخست، بلوک راستگرای افراطی حاکم بر اسرائیل همچنان با هرگونه «تصویرسازی» از یک کشور مستقل برای فلسطینی‌ها مخالف است. این بلوک افراطی در انتظار پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکاست تا با کمک آن، مسیری کاملاً یک‌طرفه به سمت عادی‌سازی روابط اسرائیل با عربستان و دیگر کشور‌های عرب گشوده شود. همین مسئله عربستان را نسبت به ورود به این مسیر مردد و متزلزل می‌کند.

از طرفی، امتیازات ناشی از سیاسی شدن گروه‌های مسلح همسو با جمهوری اسلامی در منطقه، هنوز صورتبندی مشخصی پیدا نکرده و بر روی میز مذاکره با خود آن‌ها یا ایران قرار داده نشده است، تا مشوقی احتمالی برای اندیشیدن دربارۀ آن باشد. حتی اگر این امتیازات به صورتی روشن و مدون به مسئولان ایرانی پیشنهاد شود، هنوز دلیل روشنی وجود ندارد که توازن قوای داخلی پذیرش آن‌ها را امکان‌پذیر کند.

بدین ترتیب، حملۀ اسرائیل به خاک ایران نه آغاز فصل تازه‌ای به نظر می‌رسد و نه پایان فصلی را رقم می‌زند. فعلاً این حمله اقدامی در میانۀ یک بحران مزمن و طولانی و پر از دردرسر است که انتهای آن هنوز قابل رؤیت نیست.»

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 157684

ارسال نظر