خطیب معروف اصول‌گرا علیه دولت و مجلس انقلابی!

علیرضا پناهیان با اشاره به یکدست شدن قوا به انتقاد از دولت ابراهیم رییسی و مجلس پرداخت.

خطیب معروف اصول‌گرا علیه دولت و مجلس انقلابی!

حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان خطیب اصولگرا شب گذشته با اشاره به یکدست شدن قوابه انتقاد از دولت ابراهیم رییسی و مجلس پرداخت. وی در ابتدای  سخنرانی خود با اشاره به کتاب شهید صدر عنوان کرد: شهید صدر در کتاب «الإسلامُ یَقودُ الحیاة» چند نکتۀ خیلی جالب بیان می‌کنند؛ مثلاً اینکه می‌فرمایند انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستم‌های قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد، مثل اتفاقی که در غرب افتاد. در غرب دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایه‌داران بزرگ را جای آنها گذاشتند، یعنی شیوه دیکتاتوری مستقیم را به دیکتاتوری غیرمستقیم تبدیل کردند.

در جلسۀ قبل اشاره‌ای کردیم به کتاب «الإسلام یَقودُ الحیاة» یعنی «اسلام راهبر زندگی» یعنی راهنما و برنامۀ زندگی که اثر شهید محمدباقر صدر است و بنا شد مطالبی از این کتاب را با هم مرور کنیم و بعد هم دیدگاه‌های ایشان را دربارۀ جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در نظام اسلامی، خدمت شما عرض کنم.

شهید صدر در جامعۀ ما هنوز غریب است و باید دیدگاه‌های ایشان مطالعه بشود. ایشان در این کتاب در واقع می‌خواهند اسلام را از یک امر صرفاً قدسی و معنوی و مرتبط به آخرت خارج کنند و به مفاهیمی برای زندگی جاری بشر تبدیل بکنند. ایشان می‌خواهند اسلام را در قالب ساختارهای اجتماعی بیان کنند چون زندگی بدون حکومت، بدون تمدن و بدون ساختارهای اجتماعی شکل نمی‌گیرد.

ایشان در مقدمه این کتاب می‌فرماید: «وقتی با این ملت بزرگ (یعنی ملت بزرگ مسلمان ایران) که با جهاد، خون و قهرمانی بی‌نظیرش تاریخ اسلام را از نو نوشت و نمونه‌ای گویا و زنده از روزگار نخستین اسلام در تمامی عرصه‌های شجاعت و ایمان و حماسه به جهان ارائه داد سخن می‌گویم احساس غروری بزرگ مرا فرا می‌گیرد.» ایشان چند جملۀ بعد می‌فرماید: «طرح شعار جمهوری اسلامی از جانب امام خمینی(ره) چیزی جز تداوم دعوت انبیاء و ادامۀ نقش محمّد و علیّ (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) در برپایی حکومت خدا بر روی زمین نمی‌باشد.»

ما باید عظمت شهید صدر را جا بیندازیم؛ مثلاً در روز شهادت شهید صدر، صداوسیما حداقل سه چهار تا برنامه قوی داشته باشد و عده‌ای از علماء جاافتاده و بزرگ کتاب «فدک در تاریخ» شهید صدر را به دست بگیرند و بگویند ایشان این کتاب را در سیزده سالگی نوشته است. ایشان در این کتاب، نظریاتی داده است که برخی از دیدگاه‌های اصولی و فقهی را در مباحث دینی و مباحث رایج در حوزه جابه‌جا می‌کند. تازه ایشان در این کتاب به یکی دو کتاب دیگر خودش استناد می‌کند و می‌گوید «ما این بحث را قبلاً در فلان کتاب گفته‌ایم…» یعنی آن کتاب‌ها را در یازده دوازده سالگی نوشته است. یکی از بزرگان زمان ایشان وقتی که این کتاب را می‌بینند می‌گویند هر کسی این کتاب را نوشته مجتهد است.

حضرت آیت‌الله العظمی خوئی در طول عمر شریف‌شان به چهار نفر اجازۀ اجتهاد دادند؛ یکی‌ از آنها شهید صدر است که آیت‌الله العظمی خوئی از سنّ چهارده سالگی می‌فرمودند «ایشان مجتهد است» تا اینکه وقتی آیت‌الله صدر به شانزده سالگی می‌رسد، آیت‌الله العظمی خوئی برای ایشان اجازۀ اجتهاد را می‌نویسند. ایشان چنین شخصیت نابغه و باعظمتی است که از نظر علمی در عرصه‌های مختلف فقه و اصول، تاریخ، تفسیر، منطق، فلسفه، اقتصاد و… دیدگاه‌های بسیار بی‌نظیر، نظام‌مند و جامع دارند. ایشان خودشان را برای انقلاب اسلامی ایران فدا می‌کنند و می‌فرمایند «در امام خمینی(ره) ذوب بشوید»

شهید صدر در کتاب «الإسلامُ یَقودُ الحیاة» چند نکتۀ خیلی جالب بیان می‌کنند؛ مثلاً اینکه می‌فرمایند انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستم‌های قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد، مثل اتفاقی که در غرب افتاد. در غرب دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایه‌داران بزرگ را جای آنها گذاشتند، یعنی شیوه دیکتاتوری مستقیم را به دیکتاتوری غیرمستقیم تبدیل کردند.

ایشان می‌فرماید: اسلام با عنصر امر به معروف و نهی از منکر و مشارکت‌دادن مردم در ادارۀ امور خودشان اساساً زمینه استثمار و بهره‌کشی انسان‌ها را از بین می‌برد. ایشان در جای دیگری می‌فرماید اسلام با امر به معروف و نهی از منکر به مسلمان‌ها می‌گوید این‌طور نیست که وظیفه‌ شما فقط این باشد که خودتان را نجات بدهید و خودتان را اداره بکنید، شما باید با عنصر امر به معروف و نهی از منکر، جهان را نجات بدهید و یک تمدن جهانی پی‌ریزی بکنید.

ایشان بر اساس آیات قرآن بیان می‌کنند که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ شخصی و حتی یک وظیفۀ محدود به جامعۀ اسلامی نیست. قرآن می‌فرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه‌» (آل عمران،۱۱۰) شما امّتی هستید که برای ناس یعنی عموم مردم جهان باید یک وظیفه‌ای را انجام بدهید. در این آیه می‌بینیم که امر به معروف و نهی از منکر حتی بر ایمان به خدا هم مقدم می‌شود، در برخی آیات بر خواندن نماز و دادن زکات مقدم هم می‌شود. شهید صدر با توجه به آیه فوق می‌فرماید: قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر ایمان به خدا آورده است یعنی شما باید در جامعه، سیستم امر به معروف و نهی از منکر را برقرار بکنید تا ایمان به خدا فراگیر بشود.

وقتی کارها به مردم سپرده بشود و ظلمی در جامعه صورت نگیرد و شیوۀ کنترل ظلم هم صرفاً به عهدۀ چند نفر مسئول یا چند نفر آدم خوب نباشد، بلکه از راه تکثیر قدرت و ثروت بین مردم، ظلم توسط مردم از بین برود، آن‌وقت ایمان به خدا و مسلمانی در جامعه افزایش و رواج پیدا خواهد کرد.

طبق آیاتی که اینجا آمده است ما باید باور کنیم که امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک کار خاص نیست بلکه یک سیستم و یک سبک زندگی است. در بین تمام دستورهای دینی امر به معروف و نهی از منکر بیش از هر دستوری سبک زندگی ما را تعیین می‌کند و بیش از هر دستوری در بیست و چهار ساعت در کارهای ما، در دغدغه‌های ما، در نگاه و در زندگی ما تغییر ایجاد می‌کند. اما بسیاری از دستورها معمولاً همان قطعۀ خودشان را اصلاح می‌کنند و شاید یک اثری هم روی بقیۀ قسمت‌ها بگذارند.

یک انسان مجرد با یک انسان متأهل خیلی فرق دارد. یک انسان متأهل مسئولیت یک خانواده را دارد. یک انسان متأهل محلّ استراحتش، نحوۀ غذا خوردنش، نحوۀ خرج کردن پولش و خیلی چیزهای دیگرش تغییر می‌کند. خیلی از شغل‌ها را اصلاً به مجردها نمی‌دهند. حالا شما این تقسیم را ببینید: «مجرد، متأهل، مسئول برای کلّ جامعه» این چقدر فرق می‌کند؟ وقتی شما متأهل هستید دایرۀ زندگی‌ات بزرگ‌تر می‌شود و نسبت به خانوادۀ خودت مسئولیت داری ولی اگر مسئول شدی، یعنی عنصر مسئول، نسبت به کلّ جامعه مسئولیت دارد، آن وقت سه تا دغدغه پیدا می‌کنی، یکی دغدغۀ فردی‌ات، یکی دغدغۀ خانوادگی‌ات که باید این خانواده را اداره کنی، یکی هم دغدغۀ جامعه‌ات.

ما موقع انتخابات خیلی گلریزان و گل‌افشان می‌کنیم و می‌گوییم «ای مردم، همه بیایید احساس مسئولیت بکنید…» این مدل زندگی غربی است. سرِ انتخابات مردم را می‌آورند و بعدش می‌گویند برو در خانه‌ات بنشین به چیز دیگر کار نداشته باش. انتخاب کردی دیگر حرف نزن. بگذار بقیه‌اش دست اینها باشد. درحالی‌که ما باید بیست و چهار ساعته حسّ انتخاباتی (به معنای مسئولیت‌پذیری) داشته باشیم. در دوران انتخابات ستاد تشکیل می‌شود، بعضی از مردم-و نه همۀ آنها – یک بخشی از زندگی‌شان را در ستادها می‌گذرانند؛ مثلاً مغازه را به ستاد تبدیل می‌کند، چند تا پلاکارد می‌زند، رفت و آمدی می‌شود، هزینه‌هایی می‌کنند. مردم به قصد خدا، به قصد خلق یا به قصد منافع خودشان، بالاخره احساس مسئولیت می‌کنند و به میدان می‌آیند. منتها این حالت هیجان و مردمی‌بودن باید همیشگی باشد نه فقط در مقطع انتخابات.

الآن هر کدام‌ از من و شما مسئولیت‌های اجتماعی‌مان را در طی هفتۀ قبل در کدام مسجد، در کدام پارک، در کدام مجموعه، انجام داده‌ایم؟ انگار تک‌تک ما عضو یک حزب باشیم که این حزب‌مان جلسه دارد. مثلاً یکی از پیشنهادهای فلان موادّ قانونی را می‌خواهند جمع‌بندی کنند و من باید در جلسه حضور داشته باشم. خودِ شهید صدر در عراق حزبی به نام «الدعوه» راه انداخت. صدام حزب کمونیستی بعث را راه انداخته بود و مردم را وادار می‌کرد در آن عضو بشوند. شهید صدر هم فتوا داد عضویت در حزب صدام حرام است. شهادت ایشان سه تا دلیل داشت. یکی اینکه چرا حزب بعث را حرام کردی؟ دیگر اینکه چرا حزب الدعوه را راه انداختی؟ و باید آن را منحلّ کنی. و اینکه چرا از ایران دفاع می‌کنی؟ به ایشان گفتند لااقل از یکی از اینها کوتاه بیا، ولی او کوتاه نیامد و به شهادت رسید.

در جلسه قبل از «ستاد امر به‌معروف و نهی از منکر» نام بردم، من با ظرفیت‌هایی که این ستاد در قانون اساسی دارد آشنا هستم، این ظرفیت‌ها بعضاً خوب تبیین نشده است. اگر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، طلبه‌ها، سازمان تبلیغات، صداوسیما و… تا حالا درست عمل کرده بودند، امروز نیاز به جهاد تبیین نداشتیم. بخشی‌ از علت نیاز به جهاد تبیین به خاطر همین عقب‌ماندگی‌ها‌ است.

تلقّی عمومی از امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ تلقّی خودِ دست‌اندرکاران و حتی تلقّی کسانی که قوانین اخیر را نوشتند بیشتر از این نیست که وقتی ببینی یک جایی دارد کار خراب می‌شود تذکر بدهی. نمی‌دانم آیا در برنامه‌های‌شان هست که اگر یک کار خوبی انجام نمی‌شود، بروی تذکر بدهی که این کار را انجام بدهید. به هر حال یک تذکر می‌دهی و عبور می‌کنی. این تلقی دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر خیلی ساده‌انگاری است. وقتی یک معروفی هست به نام «دستگیری از کسانی که کار ندارند یا سرمایۀ اندکی دارند» اینجا امر به معروف این می‌شود که یک تعاونی راه بیندازی. بدون ایجاد تعاونی و صرفاً با حرف زدن، امر به معروف اتفاق نمی‌افتد!

مکرّراً در روایات، امر به معروف را در کنار «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌» (مائده،۲) آورده‌اند.

ما باید با هم تشریک‌مساعی کنیم. ما تا با هم جمع نشویم، یک انجمن تشکیل ندهیم، تشکیلات مردمی شکل ندهیم اصلاً نمی‌توانیم امر به معروف بکنیم! باید دورهم جمع بشویم، باید کار تشکیلاتی بکنیم. بدون کار تشکیلاتی چه‌طور می‌شود نود درصد از معروف‌ها را اصلاً شناسایی کرد که به آن امر بشود؟ باید در گفتگوی جمعی معلوم بشود که اصلاً الان چه چیزی معروف است؟

مثلاً شما یک معروفی را اینجا تشخیص دادی و می‌خواهی بگویی «این معروف است بیایید این کار را انجام بدهیم» شما تنهایی صدایت به کجا می‌رسد؟ معقول نیست بخواهی تنهایی حرکت بکنی. یقیناً شما باید یک جمعی را درست کنی مانند یک شورای صنفی، و به تعبیر مقام معظم رهبری باید «حلقه‌های میانی میان مردم و دولت» شکل بگیرد، مثلاً بگویی ما صد نفر از کارمندانِ با سابقۀ سازمان تشخیص دادیم که این موضوع در اینجا این‌گونه است. این هم نظر کارشناسی ‌ماست. این امر به معروف است. بعد دو سه تا از این کارها را هم باید خودتان به عهده بگیرید. امر به معروف، این‌طوری تحقق پیدا می‌کند. از آن طرف، اصلاً خودِ اینکه شما کارها را دست مدیران دولتی بسپاری، منکر است. نهی از منکر یعنی خودت بیا بالای سر کار بایست و نظارت بکن.

مشکل رانت‌خواری و لابی‌گری را چگونه می‌توان حل کرد؟ با مشارکت مردم و افتادن کار به دست مردم

مثلاً ما می‌خواستیم با شوراهای شهر، مشارکت مردم را در شهر افزایش بدهیم. اما در چندین شهر، اعضای شورای شهر به خاطر رانت‌خواری دستگیر شدند. چون در شورای شهر، همان اتفاقی افتاد که گفتند «مردم بیایید رأی بدهید بعد به خانه‌تان بروید و به هیچ چیز کار نداشته باشید!» درحالی‌که باید مردم دائماً نظارت داشته باشند، دائماً مشارکت داشته باشند؛ اصلاً چرا شما کار را به شهرداری می‌دهید؟ کار را به دست خودتان بگیرید که آن امضاهای طلایی تولید نشود.

اینکه بنده صریحاً علیه بروکراسی و قانونِ زیادی و نابجا و دیوان‌سالاری حرف می‌زنم به خاطر این است که باید کار دست مردم باشد و وقتی حضور مردم و مشارکت مردم باشد اصلاً کار به دیوان‌سالاری نمی‌کشد. مقام معظم رهبری فرمودند باید بنشینند برای اینها، مدل و ساختار طراحی کنند. اولین جایی که باید برای مشارکت مردم مدل طراحی کند، ستاد امر به معروف و نهی از منکر است. چون امر به معروف و نهی از منکر یعنی دخالت‌دادن مردم.

الآن قانون در مجلس تصویب می‌شود، قوۀ قضائیه هم نظارت می‌کند، قوۀ مجریه هم می‌خواهد آن را اعمال بکند، سه قبضه کرده‌اند تا یک کاری انجام بگیرد ولی از هر سه تای اینها رانت درمی‌آید. ممکن است رانت‌خواری در تولید قانون مؤثر واقع بشود. می‌روند لابی می‌کنند که این قانون را بنویسید. بعد یک‌دفعه‌ای با آن قانون، پول زیادی در بیرون جابه‌جا می‌شود. بعد می‌روند در دولت لابی می‌کنند که این قانون چطور اجرا بشود و امضای طلایی با چه نفوذی تحت تأثیر قرار بگیرد و الی آخر. بعد قوۀ قضاییه می‌خواهد بیاید نظارت بکند، همان کسانی که در این دوتا ممکن است لابی کنند، آنجا هم ممکن است لابی کنند و ممکن است قاضی هم مشکل پیدا کند.

مشکل هر سۀ اینها را چطور می‌توان حل کرد؟ با مشارکت مردم و افتادن کار به‌دست مردم.

ما این مدل را در جهان نداریم، اگرچه در بعضی از کشورهای جهان در بعضی موارد جزئی به سمتِ این مدل حرکت کردند و می‌توانیم از آن موارد جزئی، الگو بگیریم و بعد الگوی کلان خودمان را ارائه بدهیم. الگوی کلان ما این است که ما وظیفۀ اجتماعی‌مان را بشناسیم. این زندگی کارمندی و کارگری به این معنا که «من کار خودم را در یک سازمان انجام بدهم و نسبت به بقیه امور بی‌خیال باشم» پسندیده نیست. من باید چشمم باز باشد و همۀ اوضاع را ببینم، چه در مقام نظارت، چه در مقام تولید تصمیم و تصمیم‌سازی. دربارۀ تشخیص مسئله یا راه حلّ مسئله هم باید با یک جمعی گفتگو کنیم. در غیر این صورت یک کسانی بین ما پیدا خواهند شد که رانت‌خواری می‌کنند و بعد شما مدام باید دنبال‌شان بدوید، بعد هم پدیده‌ای به نام «مافیا» درست می‌شود، این مافیاها بعضاً خودِ آن احزاب سیاسی می‌شوند که همین الآن در جهان دارند بعضی کشورها را اداره می‌کنند.

وقتی مردم احساس مسئولیت اجتماعی را در امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی کنند، مدل زندگی و مدل حکمرانی تغییر می‌کند

امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند مدل زندگی و مدل حکمرانی ما را تغییر بدهد. زندگی کسی که عضو حزب، تشکیلات، هیئت و یا به تعبیر خیلی ساده‌تر عضو بسیج است چگونه است؟ چنین کسی هر زمانی که دلش خواست نمی‌تواند مهمانی برود، هر زمانی در خانه او مهمانی نیست. مثلاً کسی که عضو هیئت است در ایام شهادت امیرالمؤمنین(ع) نمی‌شود به خانه‌اش رفت یا او به مهمانی نمی‌رود. مگر او از آنجا حقوق می‌گیرد؟ نه؛ او احساس مسئولیت کرده است. هیئت یک نمونه از امر به معروف و نهی از منکر است. کسی که هیئت‌داری می‌کند دارد امر به معروف را اجرا می‌کند. کسی که می‌خواهد برای هیئت مجوز بگیرد از سازمان تبلیغات اجازه می‌گیرد. پس ستاد امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ او دنبال بدحجاب‌ها رفته است. این هیئت‌داری الآن امر به معروف است. این هیئت الآن یک تشکیلات مردمی است که دارد یک معروف را پیگیری می‌کند. اگر شما می‌خواهی سازماندهی بکنی باید اینها را سازماندهی کنی، باید اینها را الگو قرار بدهی، باید به اینها کمک‌ کنی.

مثلاً کسی که عضو یک خیریه یا تشکیلات مردمی است در ایام ماه رمضان، فامیل‌هایش می‌گویند «او عضو خیریه است، الآن نمی‌شود او را پیدا کرد، چون رفته است کالا جمع‌آوری و توزیع کند.» این بخش سوم زندگی‌ او است؛ یک بخش از زندگی او کارهای شخصی اوست. یک بخش از زندگی او شغل و کسب درآمد است تا خانواده‌اش را ‌بچرخاند. یک بخش هم زندگی اجتماعی اوست که دارد جامعه‌اش را می‌چرخاند. اگرچه برای او حقوق و درامدی ندارد و این کارها را رایگان انجام می‌دهد، ولی فایده‌اش به این است که کلّ جامعه ثروتمند می‌شود، کلّ جامعه آرامش پیدا می‌کند، دزد در این جامعه پیدا نمی‌شود، ضعفا در کنار دست اقویا تقویت می‌شوند.

هیچ‌وقت هیچ دولتی نمی‌تواند بگوید که من چند میلیون نفر فقیر را اداره می‌کنم، اغنیای جامعه بروند زندگی‌شان را بکنند. این شدنی نیست. هزار تا رانت‌خواری در همین جا پدید می‌آید. مشکلات عجیب و غریب درست می‌شود که چطور اینها را شناسایی کنند، چطور به اینها رسیدگی کنند. وقتی که مردم با هم زندگی می‌کنند و احساس مسئولیت اجتماعی را در امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی می‌کنند، بار حکومت سبک می‌شود. آ‌ن‌وقت وزرا و وکلا و… ، نوکر این مردم یا حلقه‌های میانی‌ای می‌شوند که مؤثرند و کار انجام می‌دهند. بر این اساس اصلاً یک مدل دیگری از زندگی و حکومت پدید می‌آید.

طبق روایت، اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر نکنند، برکت از جامعه می‌رود و خدا هم آنها را یاری نمی‌کند

نهی از منکر یک کار فردی نیست، یک کار جمعی است. برخی می‌گویند: تنهایی تذکر بده و عبور کن. بله، این هم می‌تواند جزئی از امر به معروف و نهی از منکر باشد، ولی اصل ماجرا نیست. ما از بحث‌مان خارج نشدیم، می‌خواهیم جلوی مغرورها و مستکبرها را بگیریم، جلوی مستضعف‌ شدن را هم بگیریم.

بگذارید چند روایت‌ برای شما بخوانم. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ فَإِذَا لَمْ یَفْعَلُوا ذَلِکَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَکَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ.» (تهذیب‌الاحکام /ج۶/ص۱۸۱) می‌فرماید اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر و تعاون بر کار خیر و تقوا نکنند برکت از جامعه برداشته می‌شود (برکت در کار تعاونی و جمعی است) و بعضی‌ها بر بعضی دیگر مسلّط می‌شوند (و درواقع مستضعف و مستکبر درست می‌شود) آن‌وقت نه در زمین یاوری خواهند داشت و نه خدا آن مردم را کمک می‌کند.

ما باید این حرف‌ها را باور کنیم و جدی بگیریم. یکی از ویژگی‌های شهید صدر همین بود، مثل حضرت امام که مقام معظم رهبری چندی پیش دربارۀ ایشان فرمودند: ایشان مفاهیم دینی را در جامعه عملیاتی می‌کرد و آنها را به تئوری‌های ادارۀ کشور تبدیل می‌کرد.

اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام بشود امور اجتماعی درست می‌شود

حدوداً دو سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین(ع) خطاب به هفتصد نفر از صحابه و تابعین در منا سخنرانی کردند. اگر حرف‌های امام حسین(ع) را گوش می‌کردند کار به کربلا نمی‌کشید. امام حسین(ع) در سخنان خود با به این آیۀ قرآن اشاره کردند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» (توبه،۷۱)

بعد فرمودند: «فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‌ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا» (تحف العقول/ص۲۳۷) خدا با امر به معروف و نهی از منکر شروع کرد نه با نماز. اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام بشود بقیۀ امور هم درست می‌شود. بقیۀ امور یعنی ردّ مظالم، مخالفت با ظالم، تقسیم غنائم و ثروت ملی، گرفتن صدقات و گذاشتن‌اش در جای خودش، و اینکه هر کسی به حقّ خودش برسد (یعنی در امور اجتماعی)

ایشان در فرازی از این کلام شریف می‌فرماید: من مریض‌هایی می‌بینم که کسی به دادشان نمی‌رسد… مگر امر به معروف و نهی از منکر خیریه است؟! مگر امر به معروف و نهی از منکر وزارت بهداشت است؟ امر به معروف و نهی از منکر ادارۀ بسیاری از بیمارستان‌ها را به عهدۀ خودِ مردم می‌گذارد. امر به معروف و نهی از منکر کاری می‌کند که تولید دارو، رانتی یا مافیایی نباشد. یک دفعه‌ای می‌بینی یک دارویی در کشور رسم می‌شود و مدام وارد می‌کنند! استاد عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه‌ها در جلسه‌ای که چند نفر از مسئولین هم حضور داشتند، ناله می‌زد از اینکه من می‌خواهم داروی ایرانی تولید بکنم ولی یک دست‌هایی نمی‌گذارد. این دست‌ها چه کسانی هستند؟! واقعاً باید مدل را عوض بکنیم و این کارها در دست مردم قرار بگیرد.

امر به معروف و نهی از منکر موجب عمران و آبادانی زمین و سهل شدن ادارۀ امور مردم می‌شود

امام باقر(ع) می‌فرماید: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْر» (کافی/ج۵/ص۵۶) امر به معروف و نهی از منکر خطّ پیغمبران و روش صالحان است و به ‌واسطۀ آن، فرائض دیگر برقرار می‌شود.

کاریکاتور یا جوک امر به معروف و نهی از منکر آن چیزی است که در عربستان رخ داده است، چند نفر باتوم در دست‌شان گرفتند، وقتی که اذان می‌شود با باتوم به جان مغازه‌دارها می‌افتند که «بروید نماز بخوانید، من دارم امر به معروف و نهی از منکر انجام می‌دهم!» الحمدلله چنین چیزی در کشور ما نیست. اگر بخواهیم از این لطیفه و کاریکاتور فاصله بگیریم باید ساختارهای اجتماعی‌مان را تغییر بدهیم.

امام باقر(ع) در ادامه می‌فرماید: «تَأْمَنُ المَذاهِبُ وَ …» امر به معروف و نهی از منکر موجب امن شدن راه‌ها، حلال شدن کسب و تجارت، عمران و آبادانی زمین، سهل شدن ادارۀ امور مردم و… می‌شود. آیا نعوذبالله ائمۀ هدی نمی‌فهمیدند چه می‌گویند؟ آیا خدا متوجه نبود چه می‌گوید؟ بعضی وقت‌ها ما قانون و ساختارهای بروکراتیک را طراحی کردیم برای اینکه جلوی دخالت مردم را بگیریم و برای بعضی‌ها قدرت ایجاد کنیم ولی این قدرت زیادی، مشکل ایجاد می‌کند و کارها را خراب می‌کند.

سپردن کارها به دولتمردان و زورمندان، جواب نمی‌دهد؛ باید خودتان کارها را به‌دست بگیرید

امام باقر(ع) در سخن دیگری می‌فرماید: «…لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَخَذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ فِی الْکِتَابِ أَنْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ بِمَا أُمِرُوا بِهِ وَ أَنْ یَنْهَوْا عَمَّا نُهُوا عَنْهُ وَ أَنْ یَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‌ وَ لَا یَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَالْعُلَمَاءُ مِنَ الْجُهَّالِ فِی جَهْدٍ وَ جِهَادٍ إِنْ وَعَظَتْ قَالُوا طَغَت‌» (کافی/ج۸/ص۵۴) خداوند از علما میثاق گرفته است که هم به معروف امر کنند، هم به آنچه که به آن امر شدند. معروف یعنی چه؟ معروف یعنی اموری که مردم آن را خوب می‌دانند. کارهایی را که شما خوب می‌دانید چطور باید در جامعه‌ اجرا بشود؟ سپردن کارها به دولتمردان و زورمندان و… جواب نمی‌دهد. باید خودتان کارها را به‌دست بگیرید؛ هم امور دینی را و هم آنچه را که معروف است.

امام باقر(ع) در ادامه می‌فرماید: خدا از علما عهد گرفته است که تعاون بر برّ و تقوا کنند نه بر گناه و تجاوز. نکتۀ جالبی که امام باقر(ع) اینجا می‌فرماید این است که اگر علما بخواهند در امر به معروف فعال بشوند، جهّال می‌گویند اینها طغیان کردند و در امور دیگران دخالت می‌کنند. وقتی که علما فقط حرف خدا و پیغمبر و قیامت بزنند جهّال به علما کاری ندارند اما وقتی که علما بخواهند تعاونی راه بیندازد، جهّال به آنها حرف می‌زنند.

یک طلبه‌-از جنس همین طلبه‌هایی که آنها را در حرم رضوی با چاقو به شهادت رساندند و برای خطّ طلبگی افتخار شدند- به یک روستایی رفت تا تبلیغ کند. در آنجا دید که محرومیت در این روستا خیلی زیاد است. ایشان به مردم روستا می‌گوید: شما زمین‌ دارید چرا کشاورزی نمی‌کنید؟ می‌گویند آب و امکانات کشاورزی نداریم. این طلبه با رفت و آمدهای خودش تبدیل به مروّج کشاورزی می‌شود و آنجا را به اوج می‌رساند، چندنفر متخصص می‌آورد و کشاورزی‌ و تعاونی راه می‌اندازد. عالم دینی یعنی کسی که وقتی به جایی می‌رود آنجا را آباد کند.

عالم دینی باید دنبال صنایع دانش‌بنیان هم باشد. چندین سال قبل بچه‌های المپیادی در یک صنعتی مشغول فعالیت بودند. محصولی که آنها تولید کرده بودند چیزی بود که بانک‌ها باید از آنها خریداری می‌کردند. من هم دنبال کار آنها افتاده بودم. هرچندوقت یک‌بار صریحاً به من می‌گفتند که اصلاً تو با این مسائل چه‌کار داری؟ مگر شما با هم شریک هستید؟ از اینکه یک طلبه دنبال یک صنعت دانش‌بنیان راه بیفتد بسیار تعجب می‌کردند. خیلی از افراد اصلاً این کارها را جزو دین نمی‌دانند درحالی‌که این کارها راه از بین بردن استضعاف و استکبار است. امیدواریم در این جلسه مقداری امر به معروف و نهی از منکر را با زبان قاصر خودم توضیح داده باشیم./ شفقنا

دیگر رسانه ها

کدخبر: 18448

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت عرشه‌آنلاین هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

      ارسال نظر