حرفهای انتقادی احمدینژاد | همه مردم ناراضی هستند
محمود احمدی نژاد در تازه ترین سخنرانی خود بر اهمیت جذب فراگیر و اجتناب از دفع دیگران تاکید کرد و گفت: کار ما مبتنی بر جذب فراگیر با تکیه بر محبت، احترام و استدلال است.
محمود احمدی نژاد در تازه ترین سخنرانی خود بر اهمیت جذب فراگیر و اجتناب از دفع دیگران تاکید کرد و گفت: کار ما مبتنی بر جذب فراگیر با تکیه بر محبت، احترام و استدلال است.
وی ضرورت نفی وضع موجود با تاکید بر استدلال و روشنگری به صورت شفاف و دقیق را مورد تاکید قرار داد و افزود: وقتی وضع موجود را به صورت مستدل نفی کردیم، باید روشن سازیم که طرح جایگزین ما چیست و چگونه می توانیم هدف های نجات بخش آن را محقق کنیم.
خلاصه حرفهای احمدی نژاد درجمع فعالان استان های جنوبی کشور به شرح زیر است:
جامعه ما به این صد دلیل که الان وقت تکرار آنها نیست، وضع مطلوبی ندارد و می خواهیم آن را اصلاح کنیم. اولا باید این صد دلیل را کاملا توضیح بدهیم تا همه روی آنها اتحاد کنند.
در جامعه رشدی بوجود نمی آید. رشد زمانی اتفاق می افتد که ما بفهمیم چه می خواهد بشود. مشارکت و نظارت کنیم، تصمیم بگیریم، نظر بدهیم، حرف بزنیم و راجع به اینکه این تصمیم درست یا غلط است، فکر کنیم. وقتی در اکثریت مردم رشدی اتفاق نیفتاد، عملا از صحنه تصمیم گیری حذف می شوند. وقتی مردم حذف شدند، همین چیزی می شود که امروز می بینید!وقتی توده های مردم از عرصه تصمیم گیری و نظارت حذف می شوند، اولین اثر آن ایجاد فساد، درهم تنیدگی حاکمیت و دور شدن از اهداف آرمانی است.
شما الان از ملت ایران یک نظرخواهی کنید و بپرسید از وضع موجود راضی هستید یا ناراضی هستید؟ چند درصد می گویند راضی هستیم؟ به نظرم اولین کسانی که می آیند و می گویند ناراضی هستیم، همان مسببان وضع موجود هستند! اینکه یک اکثریت قاطعی از مردم از شرایط ناراضی باشند، معنایش این است که اولا به زمامداران اعتماد ندارند و ثانیا آنها را در اجرای سیاست ها یاری نمی کنند. انتظار اینکه مسائل حل شود، انتظار بیهوده ای است. با چه چیزی می خواهیم مسائل کشور را حل کنیم؟
ما داریم ریشه یابی می کنیم که چرا حکومت منهای مردم شده است؟ اگر معلوم بود که کجا می خواهیم برویم و تک تک مردم اطلاع می داشتند و نظارت می کردند، باز هم منهای مردم بودیم؟ خیر. من دارم چاره کار آینده را به شما می گویم. ما نمی خواهیم تجربه شکست خورده را تکرار کنیم.
مشکل جایی است که بخواهیم اصلاح کنیم ولی مردم ندانند چکار می خواهیم بکنیم؟ باور نکنند و همراهی نداشته باشند. چنین چیزی پایداری ندارد. بزودی به عکس خودش تبدیل خواهد شد. الان همه مردم ناراضی هستند. می گوید چه چیزی جایش بگذاریم؟ مردم حداکثر به یک شخص می رسند و می گویند این را جایش بگذاریم. بعدا شیاطین می ریزند و آن فرد را هم تخریب می کنند و به دروغ پراکنی و جوسازی می پردازند و باز مردم می مانند که چه باید بکنند!؟
اصلاحگری را یک امر کوتاه مدت فوری و تغییر در قدرت و اینکه اینها بروند و یک عده دیگری جایشان بیایند تصور نکنید. اینکه اتفاق افتاده است! اینها می روند و بعدی ها می آیند و هیچ اتفاق مثبتی نمی افتد. می خواهیم ریشه ای درست شود، نه فقط ایران بلکه کل دنیا درست شود. باید باورها عوض شود. همه باید مشارکت کنند و بدانند چکار می خواهند بکنند.
وقتی دائما حذف اتفاق بیفتد، چه کسی می ماند؟ خودشان می مانند. خب الان در اداره کشور دچار سرگشتگی نشده اند؟! اگر مردم آگاه باشند، شما می توانید یک عنصر ضعیف و ناتوان را مسئول یک قسمت کنید؟ نمی توانید. الان چرا اینگونه است؟ چون مردم در جریان نیستند.
الان همگان در " نفی " هستند اما راهش این است که همه چیز را بهم بزنیم؟ راهش این نیست. راه درست، ارتقاء سطح آگاهی، باورها و مطالبات است و خود این، راه تغییر را باز می کند. اما اگر فقط روی " نفی" متمرکز شویم، حداکثر مانند تمام انقلاب ها خواهد شد. دوباره چه می شود؟
نمی دانیم این تغییرات چه زمانی اتفاق می افتد. ممکن است خیلی زود اتفاق بیفتد. اما برای جایگزینی شرایط ، باید حرف درستی برای گفتن داشته باشیم. البته دشمنان خیلی خوب می فهمیدند. اینکه آقای مطهری را همان اول می زنند. لابد سخنان شهید مطهری را شنیده اید. ایشان می گفت تعیین سرنوشت حق مردم است و مردم باید انتخاب کنند تا رشد اتفاق بیفتد. اگر صد بار هم اشتباه کنند، باز حق مردم است. کسی نمی تواند مانع از اعمال حق شود. اگر این تفکر می بود، الان شکل جمهوری اسلامی چگونه بود؟ آیا همینگونه بود؟ همه را زدند اما اینکه آدم ها معیار هستند، این ماند! لازم نیست مردم اقتصاد و سیاست خارجی و فرهنگ بفهمند، چند نفر هستند، همان ها می گویند، مردم هم باید قبول کنند
هر کاری که سیستم در هر جای دنیا می کند، باید انعکاس خواست مردم باشد. الان می خواهند نان را کوپنی کنند. می گوید ما یک کشور همسایه داریم که ۳ میلیون تن گندم کم دارد، می خواسته از ما قاچاق کند، ما قیمت را بالا برده ایم که قاچاق نکند. من همان لحظه، گفتم ۳ میلیون تن، ۳۰۰ هزار تا کامیون ۱۰ تنی می شود. این کدام مرز است که روزی ۱۰۰۰ تا کامیون قاچاق می شود!؟ از کل بندر جنوب روزانه ۱۰۰۰ کامیون وارد کشور نمی شود! اینگونه توجیه کردن توهین به مردم است. صادقانه به مردم بگویید وارد نکردیم، ارز نداریم، کم داریم، اسراف می شود، مردم الان اگر قیمت را بالا نبریم، گرفتار می شویم! مردم این را بهتر می پذیرند تا بخواهید به شعور آنها توهین کنید! می گوید ۱۰۰۰ کامیون می خواسته قاچاق شود و ما جلویش را گرفتیم! شما که اینقدراستاد کار هستید پس همه مسائل را همینگونه سریع حل ک
مهمترین کار ما جذب است، دفع نداریم مگر آنکه کسی حمله کند، آنوقت باید دفاع کنیم. راه بر روی کسی بسته نیست، محدودیت نداریم. اگر جایی هم مقابله می کنیم باید بر اساس هدایت و دعوت باشد. اصلا انتقام کشی نداریم. می گوید این فرد خیلی نامردی کرده و حالا آمده است، چکار باید بکنیم؟ آیا بگوییم بیا اول تسویه حساب کنیم؟ آیا پیامبر چنین کاری کرد؟ مگر ما می خواهیم چه کنیم؟ مگر قرار است چیزی تقسیم شود؟ یا قرار است حقی ضایع شود یا قرار است سوار دوش مردم بشویم؟ راه برای همه است. پایهی جذب هم بر محبت، احترام و استدلال است.
ارسال نظر