چریک پیر :مردم دیگر ما را قبول ندارند / باید سهمیه بندی کالا و کوپن را بازگردانیم

چریک پیر معتقد است که راهی جز سهمیه‌بندی کالاهای اساسی یا همان کوپنیسم برای خروج از بحران فعلی نداریم.

چریک پیر :مردم دیگر ما را قبول ندارند / باید سهمیه بندی کالا و کوپن را بازگردانیم

چریک پیر معتقد است که راهی جز سهمیه‌بندی کالا‌های اساسی یا همان کوپنیسم برای خروج از بحران فعلی نداریم.

بهزاد نبوی درگفت وگو با روزنامه شرق  درباره مشکلات اقتصادی کشور و تحریم ها نکاتی را مطرح کرده است

بهزاد نبوی گفت :

* در دهه 60 هیچ حادثه‌ای شبیه سال 98 رخ نداد. دلیلش این بود که مردم آن زمان می‌فهمیدند کشور دچار جنگ است، دچار بحران ناشی از جنگ است و سعی می‌کردند خودشان را با شرایط تطبیق دهند؛ نه اینکه بریزند در خیابان فحش بدهند به دولت و حاکمیت که چرا بنزین گران شد. اینکه الان این‌طور نیست و شما تصور می‌کنید مردم در عسل زندگی می‌کردند، اشتباه است.

* علت وضعیت الان این است که مردم سیاست‌های ما را قبول ندارند و می‌گویند سیاست‌های شما باعث تحریم شده. بروید مشکلات خارجی‌تان را حل کنید تا این تحریم‌ها برداشته شود. این است که وضع فرق کرده است. شما خیال می‌کنید آن زمان بهشت بود الان جهنم شده است. البته وضع اقتصادی الان خیلی بدتر از زمان جنگ است. تورم در طول دوران جنگ یک سال 27 یا 28 درصد شد. بقیه سال‌ها حدود 20 تا 22 درصد بود. سال 62-63 به 13 یا 14 درصد هم رسید.

* بله، درست می‌گویید. خیلی متفاوت بود با الان. بحث عدالت و چگونگی توزیع درآمد است؛ ولی به‌طور‌کلی هم تورم کمتر از الان بود. طاقت مردم هم بیشتر بود؛ چون می‌فهمیدند جنگ است و چاره‌ای نیست. منطق‌شان به آنها می‌گفت کاری نمی‌شود کرد.

من دو توصیه به حکومت دارم؛ یک اینکه هرچه زودتر مشکل برجام و تحریم‌ها را حل کنند. نه اینکه این باعث شود همه مشکلات حل شود، نه، بلکه این باعث می‌شود تا حداقل مردم بتوانند نفس بکشند و تا شرایط به حالت نیمه عادی برنگشته یک طرح شبیه سهمیه‌بندی برای تأمین حداقل نیازهای مردم به شکل مدرن اجرائی کنند.

*در دوران جنگ ما تحریم اقتصادی نداشتیم، آن تحریمی که شنیدید تحریم تسلیحاتی بود و بعضا اسلحه به ما نمی‌دادند. بعضی کشورها هم در آن شرایط تحریم به ما اسلحه و تجهیزات نظامی می‌دادند. خودم یادم می‌آید رفته بودم بلغارستان. وزیر صنایع سنگین بودم، درباره ساخت نفربرهای زرهی و خیلی چیزهای دیگر مذاکره کردیم. درباره ساخت لوله توپ با آلمان‌ها صحبت کردیم.

* گرچه برخی دوستان خوب اصولگرای‌مان در آن زمان ما را متهم می‌کردند که اصلا نیازی به سهمیه‌بندی کالا نیست. کپونیسم یعنی کمونیسم. ما را متهم می‌کردند. من را هم به‌عنوان یک توده‌ای متهم می‌کردند که برای دلخوشی خودش کالاها را سهمیه‌بندی می‌کند و کنترل دولت را بر مملکت حاکم می‌کند؛ اما به‌هر‌حال مردم تحمل می‌کردند؛ اما الان چون سیاست‌های ما را قبول ندارند، اغلب اعتراض می‌کنند و اعتراضشان شدید است. 

*سهمیه کالا و تشکیل ستاد بسیج اقتصادی سبب نشد که مردم خیلی عالی زندگی کنند ما کالاهای مهم مورد نیاز مردم را در اختیارشان می‌گذاشتیم نه همه کالاها را و نه اینکه همه نیازها را بتوانیم تأمین کنیم. مثلا شکر و قند یک کیلو و ۲۰۰ گرم در ماه بود. گوشت و مرغ یکی، دو کیلو، دقیقا میزانش یادم نیست اما با قیمت دولتی و ارزان با دلار هفت‌تومانی در اختیار مردم قرار می‌گرفت. دوره دوم از ۶۴ است تا پایان جنگ یعنی سال۶۷ که در این دوره ما دچار مشکل مهمی شدیم و آن کاهش درآمدهای نفتی بود که آن زمان مهم‌ترین منبع درآمد کشور بود. آن زمان صادرات غیرنفتی به معنی امروز نداشتیم.

* حقوق وزرا هفت هزار تومان بود. ما می‌گفتیم با امداد غیبی زندگی می‌کنیم؛ یعنی چه؟ یعنی هر روز چیزی در خانه کسی غیبش می‌زند. می‌بریم به سمسار می‌فروشیم. من در دولت مسئول رابطه با ترکیه بودم. آقای تورگوت اوزال نخست‌وزیر وقت ترکیه به من یک کیف چرم ساخت ترکیه هدیه داده بود. از این کیف‌های چمدانی، ما این را آوردیم ایران. وضعمان یک سال این‌قدر خراب شد که این را بردیم به مبلغ هشت هزار تومان فروختیم که به زخم برخی هزینه‌ها بزنیم. البته بگذریم که آن زمان می‌گفتند الان هم می‌گویند که بهزاد نبوی نهمین ثروتمند ایران است.

* قیمت پرده‌های خانه‌اش ۹ میلیون تومان است. ۹‌میلیون آن زمان چیز کمی نبود. همسایه‌ها می‌آمدند زنگ خانه ما را می‌زدند. خانه ما در سعادت‌آباد بود. می‌رفتم در را باز می‌کردم، می‌دیدم یک عده آدم هم همراهشان هستند. می‌گفتند اینها میهمانان ما هستند، شایعه‌ها را شنیده‌اند، می‌خواهند وضع زندگی شما را ببینند. می‌گفتم بفرمایید تو. بعضا از همان دم در برمی‌گشتند. من خانه‌ای داشتم که زمینش را مادرم سال ۳۴ به مبلغ دو‌هزارو ۳۰۰ تومان خریده بود.

* مشکل اقتصادی و معیشتی ما الان در تاریخ چهل‌و‌اندی سال بعد از انقلاب بی‌سابقه است. ما هرگز تا این حد مشکل نداشته‌ایم. برای حل این مشکلات اقتصادی که می‌شود اسمش را بحران اقتصادی‌-معیشتی گذاشت، اولین کاری که می‌شود کرد این است که در سیاست خارجی ما تجدیدنظر کنیم. همه نه اما بسیاری از مشکلات ناشی از تحریم بی‌سابقه اقتصادی کشورمان است.

* این تحریم در طول تاریخ شاید با مال کره‌شمالی قابل مقایسه باشد. حتی تحریم قبلی که بین‌المللی بود فشارش خیلی کمتر از این تحریمی است که ترامپ واضعش بود. این بحران، این مشکل فعلی از راه رفع تحریم‌ها حل می‌شود. رفع تحریم‌ها هم راهش مذاکره با جهان خارج و حل مشکلات سیاست خارجی است تا بتوانیم یک حداقل زندگی قابل قبول برای مردم درست کنیم تا زمانی هم که این مشکلات حل نشده و اثر تحریم‌ها از بین نرفته من یک راه بیشتر به نظرم نمی‌رسد، همان‌طور که در مراسم افطار دو سال قبل روحانی از من پرسید به نظر تو ما چه کار کنیم. گفتم هیچ راهی نداریم به‌جز رساندن حداقل نیازهای توده مردم با قیمت پایین و ثابت به دستشان. گفت منظورت همان سهمیه‌بندی و کوپن است؟

* گفتم همان هم باشد من اشکالی نمی‌بینم و افتخار هم می‌کنم ولی امروز با داشتن کارت ملی هوشمند نیاز به آن کارها نیست شما می‌توانید خیلی ساده‌تر حداقل نیازها را برای مردم تأمین کنید. البته این را تازه در ماه رمضان دو سال پیش از من پرسید که امروز وضعیت به‌مراتب بدتر است. من دو توصیه به حکومت دارم؛ یک اینکه هرچه زودتر مشکل برجام و تحریم‌ها را حل کنند. نه اینکه این باعث شود همه مشکلات حل شود، نه، بلکه این باعث می‌شود تا حداقل مردم بتوانند نفس بکشند و تا شرایط به حالت نیمه عادی برنگشته یک طرح شبیه سهمیه‌بندی برای تأمین حداقل نیازهای مردم به شکل مدرن اجرائی کنند.

هیچ حادثه‌ای شبیه سال ۹۸ در دهه 60 رخ نداد. دلیلش این بود که مردم آن زمان می‌فهمیدند کشور دچار جنگ است، دچار بحران ناشی از جنگ است و سعی می‌کردند خودشان را با شرایط تطبیق دهند؛ نه اینکه بریزند در خیابان فحش بدهند به دولت و حاکمیت که چرا بنزین گران شد. اینکه الان این‌طور نیست و شما تصور می‌کنید مردم در عسل زندگی می‌کردند، اشتباه است. علت وضعیت الان این است که مردم سیاست‌های ما را قبول ندارند و می‌گویند سیاست‌های شما باعث تحریم شده. بروید مشکلات خارجی‌تان را حل کنید تا این تحریم‌ها برداشته شود. این است که وضع فرق کرده است. شما خیال می‌کنید آن زمان بهشت بود الان جهنم شده است. البته وضع اقتصادی الان خیلی بدتر از زمان جنگ است. تورم در طول دوران جنگ یک سال ۲۷ یا ۲۸ درصد شد. بقیه سال‌ها حدود ۲۰ تا ۲۲ درصد بود. سال ۶۲-۶۳ به ۱۳ یا ۱۴ درصد هم رسید.

 

در مراسم افطار دو سال قبل روحانی از من پرسید به نظر تو ما چه کار کنیم. گفتم هیچ راهی نداریم به‌جز رساندن حداقل نیازهای توده مردم با قیمت پایین و ثابت به دستشان. گفت منظورت همان سهمیه‌بندی و کوپن است؟ گفتم همان هم باشد من اشکالی نمی‌بینم و افتخار هم می‌کنم ولی امروز با داشتن کارت ملی هوشمند نیاز به آن کارها نیست شما می‌توانید خیلی ساده‌تر حداقل نیازها را برای مردم تأمین کنید. البته این را تازه در ماه رمضان دو سال پیش از من پرسید که امروز وضعیت به‌مراتب بدتر است. من دو توصیه به حکومت دارم؛ یک اینکه هرچه زودتر مشکل برجام و تحریم‌ها را حل کنند. نه اینکه این باعث شود همه مشکلات حل شود، نه، بلکه این باعث می‌شود تا حداقل مردم بتوانند نفس بکشند و تا شرایط به حالت نیمه عادی برنگشته یک طرح شبیه سهمیه‌بندی برای تأمین حداقل نیازهای مردم به شکل مدرن اجرائی کنند.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 2625

ارسال نظر