چرا سرداران سپاه به خاتمی نامه نوشتند؟

«در جلسه شورای عالی امنیت ملی خبر دادند که جمعی (آشوبگران) به سوی ریاست جمهوری در حال حرکت هستند، سرلشکر صفوی فرمانده وقت سپاه در آن جلسه اعلام کرد که خیابان جمهوری خط قرمز ماست و هیچ‌ کس حق ندارد از خیابان جمهوری پایین‌تر برود.»

چرا سرداران سپاه به خاتمی نامه نوشتند؟

۱۸ تیر ۷۸ از جمله برگ‌های کتاب تاریخ جمهوری اسلامی است که با حضور مردم در صحنه غائله پایان یافت و حضور مردم در صحنه مانع از وارد کردن خسارات بیشتر به کشور شد.

ناآرامی‌های کوی دانشگاه در تیرماه سال ۷۸ به‌بهانه توقیف روزنامه سلام، این‌گونه رقم خورد که ساعت ۲۱ پنجشنبه ۱۷ تیرماه تعدادی افراد با هویت نامعلوم با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون اعتراض به توقیف "سلام"، مقابل سینمای کوی دانشگاه تجمع کردند و با تحریک دانشجویان و پخش اعلامیه جرقه‌های اولیه آشوب را ایجاد کردند و این عده با گذشت کمتر از یک ساعت با خروج از کوی اقدام به تجمع غیرقانونی و سردادن شعار در خارج از کوی کردند و با حمله به تعدادی خودرو، فضای رعب و وحشت ایجاد کردند.

تلاش نیروی انتظامی برای بازگرداندن دانشجویان به خوابگاه، بی‌نتیجه ماند و رفته رفته تظاهرات‌کنندگان با نیروهای انتظامی حاضر در صحنه درگیر شدند، تحرکاتی که با فعالیت‌های انجمن‌های اسلامی دفتر تحکیم وحدت و برخی چهره‌های سیاسی همراه شد و این حمایت‌ها، جسارت تظاهرات‌کنندگان به عوامل انتظامی را بیشتر و بیشتر می‌کرد.

نیمه‌شب ۱۸ تیرماه، تشنج در خیابان‌های اطراف کوی شدیدتر شد. شکستن شیشه‌های مهد کودکی مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و هجوم به ناجا و گروگان‌گرفتن سه سرباز ناجا، چاشنی درگیری‌های ۱۸ تیر شد و تا صبح ادامه داشت و سخنرانی‌های تحریک‌آمیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بر آتش آشوب‌ها می‌افزود.

دستور خروج ناجا از صحنه درگیری‌ها پس از جلسه شورای تأمین استان موجب شد تا تعدادی از عناصر مشکوک نیز، وارد صحنه شوند و درگیری‌ها تا عصر جمعه ۱۸ تیرماه ادامه داشت و پرتاب کوکتل به‌سمت عوامل ناجای مستقر مقابل منجر به آتش گرفتن دو تن از عوامل وظیفه انتظامی شد.

حضور برخی چهره‌های سیاسی و وزرای دولت نه‌تنها غائله را ختم نکرد بلکه بر شدت آن افزود. این درگیری‌ها تا روز ۲۳ تیرماه ادامه داشت تا اینکه در این روز همایش عظیم همبستگی مردم قهرمان ایران از ساعت ۱۰:۳۰ آغاز شد و از حدفاصل خیابان فاطمی تا میدان ولی‌عصر(عج) و میدان انقلاب انبوه جمعیت در شعارهای خود بر اطاعت از مقام معظم رهبری تأکید داشتند و خشونت و هرج‌ومرج را محکوم کردند.

در سلسله گزارش‌ها و گفت‌وگوهایی به بررسی ابعاد پنهان این حادثه می‌پردازد که بخش سوم آن را که گفتگو با اسدالله ناصح فرمانده وقت لشکر سیدالشهدا (ع) است می‌خوانید:

با توجه به اینکه لشکر سیدالشهدا (ع) در سال ۷۸ عهده‌دار برقراری امنیت در تهران بود، چه حوادثی موجب شد که اعتراضات صنفی به آشوب‌های خیابانی تبدیل شود و شما چه زمانی وارد صحنه درگیری شدید؟

در سال ۷۸ بنده فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا بودم و در منطقه‌ای که اغتشاشات و آشوب‌ها صورت گرفت، منطقه امنیتی تحت کنترل ما بود؛ البته مسئولیت ما مستقیم نبود، چرا که نیروهای نظامی در امور امنیتی ماموریت مستقیم ندارد، مگر اینکه وضعیت قرمز شود و ضرورت حضور ما به وجود آید. در هر اعتراضات، آشوب و ناامنی، ابتدا نیروی انتظامی وارد عمل می‌شود و مسئولیت تامین امنیت منطقه را برعهده دارد. در صورتی که وضعیت کمی حادتر شود، نیروی انتظامی از نیروی بسیج درخواست کمک می‌کند. در آن شرایط نیز نیروهای بسیج اعم از گردان‌های عاشورا و دیگر گردان‌هایی که در بسیج سازماندهی شده‌اند، تحت امر نیروی انتظامی قرار می‌گیرند و در مناطق مورد نیاز وارد عمل می‌شوند.

از اولین لحظات آغاز آشوب در جریان اتفاقات قرار گرفتیم، اما مسئولیت مستقیم نداشتیم. اکنون نیز باتوجه به گذشت ۲۰ سال از آن اتفاقات، جزئیات دقیق حوادث و توالی آن‌ها را به یاد ندارم؛ اما کلیات را به یاد دارم. اعتراضات سال ۷۸ ابتدا صنفی بود، اما بتدریج به آشوب و ناامنی تبدیل شد. روبروی کوی دانشگاه درگیری بین دانشجویان و یا دانشجونمایان با نیروی انتظامی به وجود آمد. همانگونه که اطلاع دارید، در این درگیری دانشجویان چند نفر از ماموران نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به داخل کوی بردند که ماموران ناجا برای آزادی ماموران خود وارد کوی شدند.

سناریوی معترضان کشته‌سازی بود

در تحصن‌هایی که در دانشگاه تهران صورت گرفت، شخصیت‌های سیاسی حضور پیدا کردند و در میان آنان سخنرانی کردند. تلاش‌ آن‌ها این بود که با آرامش فضا جمع شود، اما نشد. تجمعات ابتدا آرام‌ هستند، اما کم کم به درگیری و آشوب تبدیل می‌شود که در این بین عوامل سفارش شده و یا احساساتی نقش دارند. وقتی که به تجمعات دامن زده و به آشوب کشیده می‌شود، عوامل اغتشاش دستگیر و بازجویی می‌شوند. برخی از افرادی که دستگیر می‌شدند، عنوان می‌کردند که تحت تاثیر جو و شعارها قرار گرفتند و اقدام به زد و خورد و آشوب کردند. این افراد به صورت احساساتی عمل کرده‌اند.

اما در این بین افرادی هم هستند که با طرح و برنامه آشوب ایجاد می‌کنند و برای پیاده‌سازی سناریوی خود اقدامات مختلفی انجام می‌دهند تا بتوانند مردم را تحریک و به سوی خشونت بکشانند. از جمله اقدامات آشوب‌طلبان کشته‌سازی است که هم در حوادث تیر ماه سال ۷۸ شاهد آن بودیم و در فتنه سال ۸۸ دیدیم. در این مواقع مقابله‌کنندگان با آشوب نیز باید بسیار توجه داشته باشند که تحت تاثیر جو قرار نگیرند و در سناریو و زمین آشوب‌طلبان بازی نکنند. از این رو مدیریت صحنه در مقابله با آشوب خیلی مهم است.

در همان ایام برخی افراد در پارک لاله تجمع کردند. آنان پلاکاردهایی در دست داشتند مبنی بر اینکه در تجمعات و اعتراضات افرادی کشته شدند. یکی از سرهنگ‌های نیروی انتظامی به جمع آنان رفت و سخنرانی کرد. ایشان ابتدا گفت مشکلات و کمبودهایی که شما از آن سخن می‌گویید قبول داریم، اما من سوالی از شما دارم و سوالم این است که اگر می‌گویید چند نفر کشته شده‌اند، لطفاً اسامی آن‌ها را اعلام کنید. اگر اسامی آن‌ها اعلام نشود، آن‌هایی که می‌گویند افرادی کشته شده‌اند، جوساز و تحریک‌کننده هستند. با این سخنان آن سرهنگ، پلاکاردهای تجمع‌کنندگان یکی یکی پایین آمد.

ایشان ابتدا گفت مشکلات و کمبودهایی که شما از آن سخن می‌گویید قبول داریم، اما من سوالی از شما دارم و سوالم این است که اگر می‌گویید چند نفر کشته شده‌اند، لطفاً اسامی آن‌ها را اعلام کنید. اگر اسامی آن‌ها اعلام نشود، آن‌هایی که می‌گویند افرادی کشته شده‌اند، جوساز و تحریک‌کننده هستند. با این سخنان آن سرهنگ، پلاکاردهای تجمع‌کنندگان یکی یکی پایین آمد.

در ماجرای روبروی دانشگاه تهران نیز ما مسئولیت مستقیم نداشتیم و مسئولیت امر با نیروی انتظامی بود اما تعدادی از افراد ما برای شناسایی جمع‌ها و مناطق حضور داشتند، تا اگر به ما ماموریت داده شد تا وارد عمل شویم، نسبت به مناطق درگیری‌ و جمعیت‌ها آشنا باشیم و سردرگم نشویم. ما برای مقابله با ناآرامی‌ها برنامه داریم. ابتدا بنایمان بر این است که با آنان صحبت کنیم تا وضعیت حاد نشود. سپس درخواست می‌دهیم که متفرق شوند، اما وقتی که آنان آغاز به درگیری، آشوب و ضد و خورد و خسارت زدن به اموال مردم می‌کنند، مجبور می‌شویم افراد تحریک‌کننده را دستگیر و از جمعیت معترضان جدا سازیم.

وقتی که درگیری‌ها در روبروی دانشگاه تهران تشدید پیدا کرد و گروه‌هایی از مناطق مختلف همچون میدان‌های آزادی و فاطمی راه افتادند تا به سمت دانشگاه تهران بیایند، به ما ماموریت داده شد وارد عمل شویم. در این زمان دیگر وضعیت به حالت قرمز درآمده بود و آشوب‌ها خیلی جدی شده بود. در این بین دیده می‌شود که برخی می‌گویند، لباس شخصی‌ها در صحنه درگیری‌ها حضور داشتند. این حرف‌هایی که زده می‌شود برای تحریک احساسات عمومی است. لباس شخصی‌ها مردمی بودند که بر اساس عرق دینی و علاقه به نظام جمهوری اسلامی به خیابان‌ها آمدند تا جلوی آشوب‌گران را بگیرند، البته ما تمام تلاشمان این بود که این افراد وارد صحنه درگیری نشوند. وقتی عده‌ای علیه نظام شعار می‌دهند، به اموال مردم خسارت وارد می‌کنند و ضد و خورد ایجاد می‌کنند، قطعاٌ عده‌ای از مردم که مدافع مال مردم هستند، در برابر اینان و اقداماتشان قدعلم می‌کنند.

بد نیست بنده برخی از صحنه‌هایی را که دیدم برای شما بازگو کنم. روبروی دانشگاه تهران، خانمی ایستاده بود و علیه آشوبگران شعار می‌دهد. ما از ایشان خواستیم کنار برود که اتفاقی برای ایشان نیافتد و صدمه‌ای به ایشان وارد نشود، اما اصلاً توجه‌ای نمی‌کرد و ایستاده بود. من ۴-۳ بار با ایشان صحبت کردم که کنار برود و خطراتی که متوجه ایشان است را گوشزد کردم، اما گوش به حرف ما نمی‌داد.

برخی اصلاح‌طلبان مسائل امنیتی را درک نمی‌کردند

جریان کوی دانشگاه و حوادث تیرماه یکباره اتفاق نیافتد. جمعی در وزارت کشور تجمع کرده بودند. سخن آنان این بود که ما درخواست‌های صنفی داریم و رئیس جمهور باید به درخواست‌های صنفی ما پاسخ دهد. آقای تاج‌زاده (معاون سیاسی وقت وزیر کشور) برای آن جمع صحبت کرده و گفته بود بروید به رئیس جمهور بگویید. آن جمعیت نیز از وزارت کشور به سمت مقر ریاست جمهوری که در نزدیکی بیت رهبری قرار دارد، حرکت کردند. شعارهای آن جمعیت از زمانی که از وزارت کشور راه افتادند تا زمانی که به خیابان جمهوری رسیدند، تفاوت کاملی پیدا کرد. آن جمعی که در وزارت کشور حاکم بر جمع بودند شعارهای صنفی می‌دادند، اما از خیابان فلسطین که به سمت جمهوری پایین آمدند، شعارها به علیه نظام و امنیت ملی و توهین به رئیس جمهور و رهبری تبدیل شد. این یعنی اینکه کسانی که سوار بر جو شدند، کسانی دیگر و با تفکراتی دیگر بودند.

همزمان با حرکت آن افراد از وزارت کشور به سوی مقر ریاست جمهوری، جلسه شورای عالی امنیت ملی با حضور رئیس جمهور در حال برگزاری بود. در آن جلسه به رئیس جمهور خبر دادند که این جمع به سوی ریاست جمهوری در حال حرکت است. سرلشکر صفوی فرمانده وقت سپاه و عضو شورای عالی امنیت ملی در آن جلسه اعلام کرد که خیابان جمهوری خط قرمز ماست و هیچ‌ کس حق ندارد از خیابان جمهوری پایین‌تر برود. به ما هم ابلاغ شد که مسیر ورودی به خیابان جمهوری بسته شود. نیروهای ما نیز مستقر شدند و مسیر را بستند.

دفتر ریاست جمهوری به ریاست محمدعلی ابطحی باخبر می‌شود که فرمانده کل سپاه چنین دستوری به نیروهای خود اعلام کرده است. همزمان با اطلاع یافتن دفتر ریاست جمهوری، در جمعیتی که به سوی خیابان جمهوری در حال حرکت بودند، ولوله‌ای افتاد که خیابان جمهوری خط قرمز اعلام شده است.

یعنی خبر دستور سرلشکر صفوی از جلسه شورای عالی امنیت ملی و دفتر ریاست جمهوری به معترضان و تجمع‌کنندگانی که علیه رئیس جمهور و رهبری شعار می‌دادند، انتقال پیدا کرد.

بله. خبر از جلسه شورای عالی امنیت ملی به معترضان درز پیدا کرد. اینکه سرداران سپاه به رئیس جمهور نامه نوشتند به این دلیل بود که گوشزد کنند که حواستان نسبت به اطرافیانتان جمع باشد. جمعیت هنوز به خیابان جمهوری نرسیده و کسی هم با آن‌ها حرف نزده بود، اما چگونه خبر جلسه شورای عالی امنیت ملی به آن جمع رسید؟ نمی‌شود به سادگی از کنار این اتفاقات گذشت و با این مسائل با مسامحه رفتار کرد. مگر می‌شود این اتفاقات بدون برنامه‌ریزی باشد؟

من نظامی بوده‌ام و بازنشسته نظامی هستم و سیاسی حرف نمی‌زنم. وقتی اتفاقات تیر ماه سال ۷۸ را کنار هم می‌گذاریم متوجه می‌شویم که این اتفاقات برنامه‌ریزی شده بود و بخشی از جریان اصلاح‌طلبی در این ماجرا نقش داشته است. آنان حرف‌هایی می‌زدند که عمل آن در خیابان دیده می‌شد. متاسفانه آنان درک مسائل امنیتی نداشتند. حرفی را می‌زدند، اما نمی‌دانستند که عده‌ای دیگر از آن حرف‌ها سواستفاده می‌کنند و سوار بر آن جریان، آشوبگری می‌کنند. همان موقع بنده گزارش‌هایی دریافت کردم که چندین محموله سلاح از سوی گروهک‌های تروریستی وارد تهران شده است.

وقتی که به ما ماموریت داده شد تا وارد صحنه بشویم، مسیر خیابان جمهوری را بستیم. همچنین نگذاشتیم گروه‌های دیگری که از دیگر نقاط مختلف تهران در حال حرکت بودند تا به تجمع‌کنندگان اصلی برسند. در نهایت برخی از مهره‌های اصلی آشوبگران دستگیر شدند و باقی جمعیت را قانع کردیم تا متفرق بشوند.

مردم نیز به کمک ما آمدند. به طور مثال به بازاریان خبر رسید که جمعی از معترضان در حال حرکت به سمت بازار هستند. بازاریان جمع شدند و روبروی اینان ایستادند و اجازه ندادند که وارد بازار بشوند؛ چراکه قطعاً هدف آنان از ورود به بازار ایجاد ناامنی و آشوب در بازار بود. اگر در بازار اتفاقی می‌افتاد و به طور مثال آتش‌سوزی رخ می‌داد، کنترل آتش‌سوزی در بازار بسیار سخت است. آشوبگران بین کارگرانی که در بازار و حاشیه آن هستند، پول پخش کرده بودند تا در تجمع حضور پیدا کنند و بعد دست به آشوبگری بزنند. آشوبگران برای یارگیری پول تقسیم می‌کردند.

آشوبگران بین کارگرانی که در بازار و حاشیه آن هستند، پول پخش کرده بودند تا در تجمع حضور پیدا کنند و بعد دست به آشوبگری بزنند. آشوبگران برای یارگیری پول تقسیم می‌کردند.

من نمی‌گویم کسانی که انتقاد داشتند عامل این آشوب‌ها بودند، اما متاسفانه آشوبگران از انتقاد و تجمع آنان سواستفاده کردند و عده‌ای نیز تحت تاثیر جو قرار می‌گیرند. بنده به عنوان مسئول امنیت مردم و اموالشان باید تمام تلاش خودمان را انجام بدهیم. ما نباید می‌گذاشتیم که حوادث دهه ۶۰ در خیابان‌های تهران تکرار شود. در دهه ۶۰ منافقین در خیابان‌های تهران ترورهای کور انجام می‌دادند یعنی اینکه بی هدف مردم مذهبی را می‌کشتند و بمب‌گذاری می‌کردند.

ماجرای نامه سرداران سپاه به رئیس دولت اصلاحات

در خصوص نامه سرداران سپاه به رئیس جمهور وقت بفرمایید که شما یکی از امضاکنندگان آن بودید. دلیل نگارش آن نامه چه بود؟

پیشتر هم گفتم. ماجرای تیر ماه سال ۷۸ با کنار هم گذاشتن تمام اتفاقات نشان می‌دهد که برنامه‌ریزی شده است. انتظار از دولت و کسی که مسئول است، این بود که در برابر این برنامه‌ریزی بایستاد و اقدامی انجام بدهد. این وظیفه دولت بود که باید انجام می‌داد اما متاسفانه به وظیفه خود عمل نکردند و با مسامحه با آن مسائل و اتفاقات برخورد کردند. آن‌ها نمی‌دانستند وقتی که آشوب می‌شود، حرف‌ها باید کنترل شده باشد.

آن جمعیت اگر به ریاست جمهوری می‌رسید، با یک جرقه و یا یک سخن نسنجیده از سوی یکی از مسئولین اتفاقاتی رخ می‌داد که دیگر قابل کنترل نبود. اینان درک نمی‌کردند که جمعیت قابل کنترل نیست. در حوادث تیر ماه ۷۸ نرده‌های بسیار ضخیم خم شده و از جای کنده شده بود.

در پی حوادثی که رخ داد، اتفاق نظر جمعی این بود که تذکر برادرانه به رئیس جمهور و آنانی که در دولت مسئول هستند بدهیم. از این رو آن نامه توسط سرداران سپاه نگاشته شد. ما مدافع انقلاب اسلامی هستیم و باید دلسوزانه به برادران خود در دولت تذکر بدهیم که نگاه مسامحه را کنار باید گذاشت.

شما ببینید جیسون رضائیان در جلسات دفتر ریاست جمهوری حضور پیدا می‌کرد و جاسوسی می‌کرد. وقتی هم که دستگیر شد، خیلی از آقایان اعتراض کردند که چرا این فرد را دستگیر کردید. این نتیجه نگاه مسامحتی است.

برخی شایعات هنوز هم توسط رسانه‌های بیگانه مطرح می‌شود که دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یا اینکه از دیوار به پایین پرت شدند.

در یک درگیری هر کس هر حرفی می‌زند و شایعه‌ای ایجاد می‌کند. در این مورد حرف می‌زنند، اما هیچگاه سندی، فیلمی، شاهدی و هر چیزی که بتوان به آن استناد کردند ارائه نکردند. اما من خودم دیدم که یک فرد را چون چهره مذهبی داشت گرفتند و هرچقدر توانستند او را زدند. فیلم ضرب و شتم این فرد توسط آشوبگران موجود است و همان موقع از صدا و سیما هم پخش شد. یک بار هم خودم دیدم که یک خانم که اتفاقا چادری هم نبود، در برابر آشوبگران ایستاد و اجازه نداد که مامور نیروی انتظامی را کتک بزنند.

آشوبگر با هر آنچه در دست دارد به سمت نیروهای انتظامی و امنیتی حمله می‌کند. آن فرد را باید با دستگیری مهار کرد تا مانع از تشدید درگیری شد.

 

منبع: خبر آنلاین

دیگر رسانه ها

کدخبر: 29922

ارسال نظر