ماجرای خواندن خطبه عقد یک جانباز توسط رهبر انقلاب
خلبان آزاده که میهمان شب نشینی شده بود گفت: من به مدت ۱۱۹ ماه در اسارت بودم و پس از آن فعالیت در نیروهوایی را ادامه دادم.
جمشید اوشال، خلبان آزاده که میهمان شب نشینی شده بود گفت: من به مدت ۱۱۹ ماه در اسارت بودم و پس از آن فعالیت در نیروهوایی را ادامه دادم.
به گزارش عرشه آنلاین، جمشید اوشال، خلبان آزاده که میهمان شب نشینی شده بود گفت: من به مدت ۱۱۹ ماه در اسارت بودم و پس از آن فعالیت در نیروهوایی را ادامه دادم.
در اسارت برای خود شرط گذاشته بودم که تنها در صورتی ازدواج میکنم که حضرت امام (ره) عاقد باشد اما امام در آن زمان از دنیا رفته بود، به همین دلیل دوستان من در نیروی هوایی ترتیبی دادند تا رهبر معظم انقلاب برای انجام این کار تشریف بیاورند.
او اظهار داشت: رهبر معظم رهبری در آن جمع من که یک غریبه بودم را بسیار بالا بردند و عقد من و همسرم را انجام دادند. خوشبختانه من توانستم با همسری همراه و هم عقیده ازدواج کنم و زندگی موفقی را پیش ببرم.
در ابتدای جنگ فرمانده گروه آماده باش هوایی در تبریز بودم؛ زمانی که مشغول بررسی هواپیمای اف ۵ بودم آژیر خطر به صدا در آمد و من به سرعت سوار هواپیما شدم. در آنجا شاهد عبور هواپیماهای عراقی از بالای سر خود بودم و به فاصله کمی صدای انفجار شنیدم.
پس از آن به سرعت پرواز را آغاز کردم و شاهد تاثیرات انفجار بر روی پایگاه بودم؛ هنگام پرواز سعی کردم به دنبال عراقیها بروم اما دستوراتی دادند تا این کار را نکنم چون خطر حمله عراقیها بسیار بالا بود.
او ادامه داد: من در محله نارمک بزرگ شده بودم و در آن زمان فرودگاهی در پایین مدرسه ما وجود داشت که توجه من را به خود جلب کرده بود. مشاهده تمرینهای پرواز این فرودگاه آموزشی مرا به این کار علاقهمند کرد.
وی اظهار کرد: من پیش از ۱۸ سالگی به نیروی هوایی رفتم . با گذراندن دوران خلبانی در ایران به آمریکا اعزام شدم و پس از آن مجدد آموزش خود را در ایران ادامه دادم.
روزهای آخر آموزش خلبانی در آمریکا از ما خواستند تا در آنجا بمانیم اما من و همه دانشجویان دیگر درخواست آمریکاییها را رد کردیم؛ پس از یک سال من و یکی از هم دورهایهایم در اسارت بودیم و ۴ نفر دیگر از هم دورهایها به شهادت رسیده بودند، با این وجود هیچ وقت به خاطر نه گفتن به آن پیشنهاد پشیمان نشدم. من دفاع از کشور خود را باعث افتخار میدانم و این یک فرصت بود که بتوانم در راه کشور خود ایثارگری کنم.
افسانه عروجی، همسر خلبان آزاده گفت: همسر اول من در عملیات کمان ۹۹ و در ابتدای جنگ جاویدالاثر شد؛ این مسئله بسیار خاص است چرا که انسان از بود یا نبود شهید مطمئن نیست. من تا پایان جنگ و دو سال پس از آن منتظر بازگشت همسرم بودم اما پس از آزادی اسیران جنگی از شهادت همسرم مطمئن شدم.
عروجی ادامه داد: زمانی که آقای اوشال با من تماس گرفتند، ابتدا تصور کردم خبری از همسرم دارند اما سپس متوجه شدم که قصد ایشان امر خیر است. پس از انجام صحبتهای لازم به توافق رسیدیم و توانستیم به بهترین حالت ازدواج کنیم.
وی افزود: خوشبختانه از آنجایی که محور زندگی ما اخلاق مداری بوده است توانستهایم زندگی مشترک بسیار خوبی داشته باشیم و همواره در آرامش و خوشبختی زندگی کنیم.
او اظهار داشت: ازدواج با یک خلبان جنگی درسهای بسیاری در زندگی به من داده است؛ من بر این باور هستم که این ازدواج باعث شده زندگی راحتی داشته باشم. زحمتهای همسرم برای من بسیار با ارزش است و دوست دارم توجه بیشتری به او و همرزمانش بابت زحمتهایی که کشیدهاند داشته باشم و از دیگران نیز دعوت کنم تا به آنها توجه کنند و قدردان باشند./ برنا
ارسال نظر