اتفاق باورنکردنی در سخنرانی محمود کریمی درباره کم حجاب + فیلم
تلویزیون صحبتهای محمود کریمی مداح پرنفوذ کشور را وقتی داشت درباره سهلگیری خودش درباره پوشش زنان در «خانه امامحسین» حرف میزد قطع کرد.
چه کسی باور میکند تلویزیون حرفهای محمود کریمی را قطع کند؟ باورش قطعا سخت است اما اینجا، فقط غیرممکن، غیرممکن است و آنچه در حاشیه جشن میلاد پیامبر اتفاق افتاد کاملا واقعی بود؛ تلویزیون صحبتهای محمود کریمی مداح پرنفوذ کشور را وقتی داشت درباره سهلگیری خودش درباره پوشش زنان در «خانه امامحسین» حرف میزد قطع کرد. حتی در همین سطح اینترانت ملی هم دسترسی به فیلم چنین سانسور بیسابقهای ممکن است. اما آیا این مهمترین اتفاق آن روز بود؟ قطعا نه.
آنچه از دیروز باید به یاد بماند حاشیهی یک حاشیه است که بازهم در ماجرای گفتههای مداح پرنفوذ کشور رخ داد.
ماجرا از این قرار است که کریمی رو به جمعیت از سهلگیری خودش نسبت به حجاب شنوندگان مداحیهایش گفت و جمعیت حتی پیش از آنکه صداوسیما فرصت قطع برنامه را پیدا کند او را با صدای بلندی مورد تشویق قرار دادند. این تشویق با توجه به ترکیب جمعیتی حاضر در میدان، گرایش سنتی برگزارکننده و از همه مهمتر سخنران برنامه و وضعیت عمومی خیابانهای شهر در روزهای اخیر اهمیت دوچندانی هم پیدا میکند. حال با در نظر داشتن چنین متغیرهایی دوباره باید به این تشویق و نه حتی حرفهای این مداح پرنفوذ گوش کرد.
مداح میگوید:«...تو هیات هم گفتن آقا میان، مثلا موهاشون بیرونه، گفتم چی کار دارین آقا، دارن خونه امام حسین میان...» تشویق جمعیت چنان زیاد است که حتی پیش از صداوسیما خود مداح ناگزیر به قطع کردن حرفهایش است.
من برای توصیف این وضعیت کلمهای در اختیار ندارم اما به نظرم بشود از توماس ولف، نویسنده آمریکایی کمک گرفت که زمانی در وصف سرزمین خودش گفت، اینجا سرزمینی است که در آن معجزه نهتنها به طورعام بلکه به صورت روزمره در پیادهروها به وقوع میپیوندد.
دیروز انتظار هر اتفاقی محتملتر از این یکی بود. حتی شاید آنها که نزدیکتر به مداح هستند از نقطهنظرات او در این رابطه آگاه بوده باشند، حتی شاید از فحوای سخنرانی او پیش از گرفتن تریبون هم مطلع بوده باشند، اصلا شاید تمام اینها برنامهریزی هوشمندانهای در راستای آرام کردن فضا بوده باشد، اما بعید است کسی این حجم از تشویق جمعیتی هماره متصلب در امر حجاب نمایش داده شده را انتظار میداشت. آن زنان نازنین چادرپوش و مردان انگشتر به دست و محاسن بلند کرده با تشویقشان عملا نشان دادند مساله «اختیار» تا چه حد در بین مردم ریشه دوانیده است.
اینها دیگر معترضانی نبودند که تلویزیون بتواند با دعوت از کارشناسان بحثبرانگیز تریبونی آزاد برای فرونشاندن عقدههای فرویدی در اختیارشان قرار بدهد و در نهایت آنها را به شورشی، متمایل به برهنگی و حتی الفاظ رکیکتری ملقب کند. آنها جمعیتی همسو، در مراسمی کاملا رسمی و پوششی کاملا تاییدشده هستند که یکباره دست به حرکتی کاملا غیرمنتظره میزنند.
آنها با تشویقشان در واقع از تصلب در امر پوشش و تن دادن به اجبار ولو علیه دیگری تن میزنند و اینجاست که تلویزیوننشینها چارهای جز سانسور پیدا نمیکنند. آنها در واقع فقط محمود کریمی را حذف نمیکنند، بلکه صدای مردم خودشان را هم حذف میکنند. هلهلهای که بیشک اولین نمایش شکاف رخداده در بدنه تندروها بعد از ماجرای درگذشت مهسا امینی بهخاطر نوع پوشش بوده است.
ارسال نظر