نام مقصر اصلی سفر رئیسجمهور چین به عربستان اعلام شد: حسن روحانی!
روحانی، محمدجواد ظریف را به دیدار با رئیسجمهور چین فرستاد و خود مهیای سفر به فرانسه شد. سفری که در آن انبوهی از قراردادهای تجاری ازجمله خرید ایرباس به امضا رسید، اما درنهایت هواپیمایی وارد ایران نشد. دولت دوازدهم برای آنکه نشان دهد برای تعامل همهجانبه با غرب وارد میدان شده همه پالسها از جمله بیاحترامی به ابرقدرت اقتصادی آینده جهان را نیز ارسال کرد.
روزنامه فرهیختگان در یادداشتی دلیل سیاستهای جدید چین و همراهی این کشور با عربستان سعودی را، کممحلی روحانی نسبت به رئیسجمهور چین عنوان کرده است.
در این گزارش از رفتار روحانی با شیجینپینگ انتقاد شده است: «در ماههای ابتدایی امضای برجام، روحانی که روی مراودات اقتصادی با غرب بیش از اندازه حساب باز کرده بود حتی حاضر نشد پس از ورود شی جین پینگ به تهران به استقبال وی برود. نهایتا رئیسجمهور چین نیز بعد از دیدار با ظریف و اقامت در اتاق هتلی که از داشتن سرویس بهداشتی مناسب نیز بیبهره بود و او را ناگزیر به استفاده از سرویس بهداشتی عمومی هتل مینمود، سفر ۳ روزه خود را به ۲ روز کاهش داد و احتمالا با دلخوری تهران را ترک کرد. دلخوریای که چهبسا یکی از مهمترین دلایل برای گردش روابط منطقهای چین به سمت عربستان باشد.»
متن کامل این گزارش را بخوانید: بعد از امضای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس توسط شیجینپینگ که در آن بندهایی در تضاد با تمامیت ارضی و منافع ایران وجود داشت موجی از انتقادات کاربران ایرانی در فضای مجازی شکل گرفت و برخی نیز با زیر سوال بردن رویکرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی و هجمه به قرار داد ۲۵ساله حد اعلای واکنش منفی به امضای این بیانیه توسط رئیسجمهور چین را نشان دادند. برخی رسانهها حتی اقدام دولت در ممنوعیت واردات خودروی فرانسوی که بعد از اقدامات خصمانه دولت فرانسه انجام شد را نیز دستمایه کنایه قرار داده و این سوال را مطرح کردند که آیا واردات خودروهای چینی نیز ممنوع خواهد شد؟ این مقایسه کنایهآمیز درحالی صورت میگیرد که چین در کنار این اقدام شوکهکننده چندین بار همسویی خود را با ایران اثبات کرده و بارها در مجامع بینالمللی به نفع ایران رای داده است. حال آنکه فرانسه در کنار دیدار رسمی با براندازان چندین اقدام ضدایرانی دیگر ازجمله تحریم و پیگیری تصویب قطعنامههای ضدایرانی در نهادهای بینالمللی را در دستورکار قرار داده و نشان داده است از هیچ روزنهای برای اقدام علیه ایران صرفنظر نمیکند. اگر قرار باشد دولتها در همه موارد بدون داشتن نگاهی ذوالابعاد برمبنای یک منطق صفر و یکی با یکدیگر مواجهه داشته باشند دیگر اصلا مفهوم روابط بینالملل از معنی تهی میشود. همانطور که نباید صرفا با یک اقدام منفی دولتها را به لیست شر مطلق انتقال داد و همه بابها به سوی روابط خارجی را بست.
نباید درمقابل اقدامات آسیبزا نیز منفعلانه عمل کرده و با توجیه داشتن روابط استراتژیک چشم روی اشتباهات بست. رویکردی که برخی با بهکاربردن عبارت «نباید اقدام چین را بزرگنمایی کرد.» در پیش گرفتهاند همانقدر شایسته شماتت محسوب میشود که نادیده گرفتن خروج یکجانبه آمریکا از برجام و همزمان محکوم کردن ایران به سختگیری در روابط با غرب مذموم است. رویکرد بدتر این است که برخی با دستاویز قرار دادن توجیه اشتباه چین توسط برخی دیگر به توجیه رفتارهای خصمانه و پرتکرار غرب پرداخته و امر به نادیده گرفتن این اقدامات کنند.
مواجهه صفر و صدی که اکنون گروههای مختلف در مقابل با چین در پیش گرفتهاند را شاید بتوان آیینه مسیری دانست که در یک دهه اخیر دستگاه سیاست خارجه کشور طی کرده است. یک دههای که در آن فرمان دیپلماسی کشور غالبا به سمت غرب چرخیده و این چرخش گاهی آنقدر تند بوده که سیاست خارجی را در سراشیبی سقوط قرار داده است. تا جایی که محمدجواد ظریف مرد شماره یک دیپلماسی در دهه ۹۰ نیز زبان به اعتراف گشوده و مطابق آنچه در کتاب راز سربهمهر آمده است میگوید: «در سراب غرب دوستان دوران سختی را رنجاندیم.»
تعبیر دوستان دوران سختی زمانی بهتر درک میشود که آمار فوتیهای کرونایی بالای ۷۰۰ نفر و ناتوانی دولت وقت در تامین واکسن را بهخاطر بیاوریم. زمانی که خبر تزریق دوز دوم واکسن کرونا در کشورهای غربی با شدت حداکثری بازنشر میشد و مسئولان نظام سلامت وقت گلایهها به عدم واردات واکسن را به تحریم و FATF حواله میدادند. حال آنکه با روی کار آمدن سیدابراهیم رئیسی تنها تماس تلفنی با رئیسجمهور چین کافی بود تا محمولههای میلیونی واکسن وارد کشور شده و اوضاع وخیم کرونا در کشور رو به بهبود گذارد. تلفنی که حسن روحانی دست به آن نبرد و ترجیح داد همچون روزهای ابتدایی امضای برجام همچنان به انتظار باز شدن دروازههای تجارت با غرب نشسته و چشم بر آمار روزافزون مبتلایان و فوتیهای کرونا ببندد.
در ماههای ابتدایی امضای برجام، روحانی که روی مراودات اقتصادی با غرب بیش از اندازه حساب باز کرده بود حتی حاضر نشد پس از ورود شی جین پینگ به تهران به استقبال وی برود. نهایتا رئیسجمهور چین نیز بعد از دیدار با ظریف و اقامت در اتاق هتلی که از داشتن سرویس بهداشتی مناسب نیز بیبهره بود و او را ناگزیر به استفاده از سرویس بهداشتی عمومی هتل مینمود، سفر ۳ روزه خود را به ۲ روز کاهش داد و احتمالا با دلخوری تهران را ترک کرد. دلخوریای که چهبسا یکی از مهمترین دلایل برای گردش روابط منطقهای چین به سمت عربستان باشد.
روحانی، محمدجواد ظریف را به دیدار با رئیسجمهور چین فرستاد و خود مهیای سفر به فرانسه شد. سفری که در آن انبوهی از قراردادهای تجاری ازجمله خرید ایرباس به امضا رسید، اما درنهایت هواپیمایی وارد ایران نشد. دولت دوازدهم برای آنکه نشان دهد برای تعامل همهجانبه با غرب وارد میدان شده همه پالسها از جمله بیاحترامی به ابرقدرت اقتصادی آینده جهان را نیز ارسال کرد. پالسی که نشان داد دولت دوازدهم همه تخممرغهای خود را در سبد اروپا و آمریکا چیده و نسبت به سیاست خارجه متوازن با کشورهای شرق و غرب جهان بیتوجه است.
طرف غربی، اما از این فرصت نه برای گسترش روابط با ایران بلکه برای معطل کردن سیاستهای اقتصادی تهران بهره برد و نهایتا خروج یکجانبه آمریکا از برجام نیز باعث نشد تا دولت دوازدهم بتواند دیوار واقعیت سیاست خارجی را که با آن برخورد کرده، ببیند و از تکرار حرکت شتابزده به سمت آن صرفنظر کند. تا جایی که تیم مذاکرهکننده دولت روحانی به سرپرستی عراقچی برای دستاوردسازی در لحظات پایانی دولت عازم وین ۶ شده و در دور ششم مذاکرات بدون اینکه از ارائه تضمین برای جلوگیری از خروج مجدد آمریکا صحبتی بهمیان بیاورد در مسیر ارائه امتیازات فرابرجامی قرار میگیرد. امتیازاتی که پیش از این در گزارشی با عنوان گاف بزرگ عراقچی به آن پرداختیم.
مواجهه یکجانبهای که طیف غربگرا با دیپلماسی داشت و نتایج آن اکنون میتواند بهعنوان یک الگوی درسآموز درمقابل مسئولان دیپلماسی کشور قرار گرفته و آنها را از مواجهه غیرمتوازن و یکجانبه با کشورهای غرب و شرق دنیا برحذر دارد تا هم دولتهای شرقی در روابط منطقهای خود احتیاط بیشتری بهخرج دهند و هم دولتهای غربی قدرت مانور برای تحریم هرچه بیشتر ایران پیدا نکنند.
نگاه مطلق دستگاه دیپلماسی دولت دوازدهم که ظریف به آن اعتراف کرده و آن را باعث رنجاندن دوستان دوران سختی توصیف میکند در بلندمدت نهتنها آوردهای از جانب غرب برای ایران نداشت بلکه میزان مراودات اقتصادی ایران با شرق و بهطور خاص چین را تا حد زیادی کاهش داد. مطابق آمارهای گمرک رقم صادرات چین به ایران در سال ۲۰۱۴ معادل ۳.۲ میلیارد دلار بوده درحالیکه این رقم برای صادرات اروپا حدود ۸۰۰ میلیون دلار یعنی یکچهارم برآورد شده است. بعد از این تاریخ، اما نمودار صادرات چین به ایران بهطور نوسانی کاهش یافته و نمودار صادرات اروپا بهطور نوسانی رو به افزایش بوده است.
با این وجود رقم صادراتی اروپا به ایران در بهترین حالت خود نیز اندازه صادرات اروپا نبوده است نهایتا با خروج ترامپ از برجام هر دوی این ارقام تا حد زیادی دچار افت شده تا جایی که در ماههای پایانی سال ۲۰۱۸ رقم صادرات اروپا به ایران به کمتر از ۶۰۰ میلیون دلار افت کرد و صادرات چین حتی از این رقم نیز پایینتر آمده و به ۴۰۰ میلیون دلار رسید. این آمارها نشان میدهد رویکرد غربگرایانه دولت روحانی به اقتصاد باعث شده است حجم تجارت خارجی ایران در حوزه واردات از بیش از ۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ به یکچهارم کاهش یافته و به کمتر از یک میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۱۸ برسد. طبیعتا در شرایطی که ایران راهبرد خود را کاهش روابط با چین گذاشته نباید توقع داشت دولت چین سایر مسیرها برای واردات انرژی را روی خود ببندد. زمانی که حجم معادلات اقتصادی چین با دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس افزایش پیدا کند بالطبع باید توقع داشت که روابط سیاسی که متاثر از منافع اقتصادی است نیز چین را به جای تهران به سمت ریاض سوق دهد. حال بعد از یک دهه قهر با شرق نمیتوان توقع داشت مسیری که دولت سیزدهم در اصلاح روابط خارجی در پیش گرفته سریعا به جواب برسد.
باید سالها تلاش کرد تا نواقص عملکردی یک دهه گذشته جبران شده و میزان شراکت با قدرتهای شرقی به نقطهای بازگردد که سالها پیش بوده است. اگرچه بهبود روابط اقتصادی با شرق، روابط سیاسی را نیز تا حد زیادی به توازن نزدیک میکند، اما این امر نافی این نیست که ایران باید در ایجاد توازن سیاسی سایر ابزارهای خود را نیز فعال نگهدارد تا بتواند قدرتهای شرقی و غربی را از اشتباه محاسباتی در قبال تهران برحذر دارد.
از آنجایی که عمده تجارت خارجی کشورهای دنیا با دولتهای عربی حاشیه خلیجفارس بر محور صادرات انرژی است باید اشاره کرد که تجارت انرژی در بستر ثبات منطقهای میسر است و آنچه کشورهای عربی علیه تمامیت ارضی ایران مطرح میکنند اگر زمانی بخواهد به مرحله عمل برسد با واکنش سخت از جانب ایران مواجه میشود. تقابل در خلیجفارس نیز طبیعتا ثبات منطقه را که بستر تجارت انرژی است تحتتاثیر قرار داده و هزینههای انتقال آن را برای خریداران جهانی افزایش میدهد.
اینکه هر کشور مطابق با منافع خود سعی در گسترش روابط با کشورهای دیگر داشته باشد امر قابل درکی است. روابط چین و کشورهای عربی و امضای قراردادهای گسترده تجاری نیز در همین چهارچوب معنا پیدا میکند. در سفر اخیر شی جین پینگ رئیسجمهور چین به عربستان سعودی، ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری در بخشهای مختلف امضا شد. این قراردادها با حضور خالد بن عبدالعزیز الفالح، وزیر سرمایهگذاری عربستان، و نمایندگانی از سازمانهای دولتی مرتبط با بخشهایی که این توافقنامهها حول آن بود، امضا شد. توافقات بین دو طرف شامل بخشهای انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حملونقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساختوساز است.
وزیر سرمایهگذاری عربستان سعودی تأیید کرد که این توافقنامهها منعکسکننده اشتیاق سعودی برای توسعه روابط در همه زمینهها ازجمله اقتصادی و سرمایهگذاری با جمهوری چین است. الفالح در چهارچوب صحبتهای خود درباره سفر رئیسجمهور چین به پادشاهی، همچنین گفت که این سفر نشاندهنده اشتیاق رهبران دو کشور برای توسعه و تقویت روابط و مشارکت دو کشور در همه زمینهها به ویژه اقتصادی است. او همچنین معتقد بود وزارت سرمایهگذاری با همکاری بسیاری از شرکا در بخشهای دولتی و خصوصی در این کشور تلاش میکند تا فرصتهای سرمایهگذاری ممتاز را یافته و سرمایهگذاریها را به سمت آنها جذب و زیرساختهای حمایتی جذاب و محرک را فراهم کند. شایان ذکر است که حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال ۲۰۲۱ بالغ بر ۳۰۴ میلیارد ریال بوده و در سهماهه سوم سال جاری ۱۰۳ میلیارد ریال بهثبت رسیده است.
زمانی که در گسترش زیرساختهای خود در زمینه تولید انرژی و محصولات پتروشیمی دچار تعلل باشیم و در سوی مقابل رقبای منطقهای همه مخازن مشترک و غیرمشترک با ما را به طور حداکثری تحت استخراج قرار دهند طبعا باید شاهد گردش قدرتهای اقتصادی وابسته به انرژی به سمت دولتهای عربی باشیم. گردشی که در نتیجه آن همسویی سیاسی با دولتهای عربی نیز دور از انتظار به نظر نمیرسد.
اگرچه گسترش روابط اقتصادی کشورهای حاشیه خلیج فارس با چین روابط سیاسی آنها را نیز تحت تاثیر قرار داده و در مواردی به موضعگیری علیه ایران منجر شده است، اما واقعیت تاثیرگذاری منفعت اقتصادی بر راهبردهای سیاسی الگوی مطلوبی است که چین درحال ارائه آن بوده و ایران نیز میتواند مبتنی بر همین رویکرد عمل کرده و با گسترش روابط اقتصادی تعاملات سیاسی خود با سایر کشورهای دنیا را توازن دهد. طبعا تحقق چنین مشیی از طریق افزایش مبادلات با کشورهایی میسر است که سابقه آنها تصویری از همسویی سازنده را ارائه دهد، نه کشورهایی که اقدام علیه ایران به دستور کار روزمره آنها تبدیل شده و هویت خود را در تقابل همیشگی با تهران تعریف کردهاند.
ارسال نظر