نام مهاجم سفارت آذربایجان یاسین، کشاورز و ساکن ارومیه بوده‌است

به گزارش  عرشه آنلاین  پلیس تهران‌اعلام کرد مهاجم سفارت به دلیل اینکه نتوانسته بود همسر آذربایجانی‌اش (گلنار علیووا) را به ایران بازگرداند دست به حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران زد

بیشتر بخوانید حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان در تهران | جزییات +فیلم

روایتی دیگر از پشت پرده حمله امروز به سفارت آذربایجان

‏فرد مهاجم به ‎سفارت باکو ۵۰ ساله است و امروز با یک دستگاه خودرو پراید به همراه دو فرزند دختر۱۴ ساله و پسر ۷ ساله به سفارت آذربایجان حمله کرده است.

وی با تهدید نگهبان بدون اسلحه وارد سفارت شده و شروع به تیراندازی میکند که یک نفر کارمند ۴۳ ساله سفارت فوت و ۲ نفر کارمند دیگر۳۰ الی ۳۵ ساله زخمی می‌شوند.

یک فعال فضای مجازی در تشریح چرایی این اتفاق نوشت: موضوع این است که همسر ضارب که از اهالی استان آذربایجان غربی‌ است، خانمی به اسم‌ گلنار علییوآ است که چند ماه پیش به جمهوری آذربایجان سفر کرده و در طول چند ماه اخیر باکو، به دلایل نامعلومی اجازه بازگشت به او نداده است و علی‌رغم پیگیری همسرش، از طرف سفارت جمهوری آذربایجان همکاری لازم با وی نیز صورت نگرفته است و این موضوع منجر به بروز اختلال روانی در ضارب شده و دست به چنین اقدامی زده است

مرد حمله کننده به سفارت آذربایجان:9 ماه است که زنم از سفارت آذربایجان بیرون نیامده! +فیلم

فیلم اعترافات حمله کننده به سفارت آذربایجان در مقابل سردار سردار رحیمی منتشر شد.

سردار رحیمی در واکنش به ادعای رسانه های آذربایجانی درمورد حمله به سفارت این کشور درایران گفت: این فرد با انگیزه شخصی برای آزاد کردن همسرش که مدعی بود در طبقه چهارم سفارت بوده، به آنجا حمله کرده است.

حدود ساعت ۸:۳۰ صبح امروز به سفارت آذربایجان در تهران حمله مسلحانه صورت گرفت که با حضور پلیس، فرد مهاجم دستگیر شد. در این حادثه یک نفر کشته و دو نفر مجروح شدند. گفته می شود، فرد جانباخته یکی از کارکنان سازمان های انتظامی باکو ومسئول حفاظت از سفارت بود.

اولین اعتراف حمله کننده به سفارت آذربایجان را بخوانید:

همسرم -گلنار علیوا- مرا تحویل نمی دهند و به زور او را نگه داشته اند. همسر من هیج تماسی تا کنون در این 9 ماه نداشته است.

او در پاسخ به سوال سردار رحیمی مبنی بر اینکه چه مستندی درباره این مسئله که او را به زور نگه داشته اند در اختیار دارید؟ و اسلحه را از کجا آورده ای تاکید کرد:هیچ تماسی تا کنون نداشته و یک کلاش و یک کلت را از روستا آوردم. اینکه چطور وارد شوم را در ذهن ساخته بودم.

این مرد ادامه می دهد: ساعت 6 و 7 صبح بود که می دانستم آن فرد چه ساعتی در سفارت حضور دارد پس به آنجا رفتم تا زندگی خودم را بدست بیاورم.