سیدحسن خمینی: نباید به هر قیمتی قدرت را به دست گرفت یا نگه داشت/ ظلم است که شورش می آورد
سید حسن خمینی با بیان اینکه علت پیدایش جنبشها و حرکتها، «فقر» نیست، ادامه داد: حتی دینستیزی، استبداد و استکبار هم علت این پدیدهها نیست. همه اینها در صورتی است که به ریشه «ظلم» برگردد؛ یعنی استضعافی که من احساس کنم نتیجه آن ظلم به من است. ظلم است که شورش میآورد.
« پایگاه اجتماعی حکومت از دوش «محرومین» به دوش «متدینین» انداخته شد.» این عباراتی است که یادگار امام (ره) در دیدار با اعضای دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی با استفاده از آنها تلاش میکند، زمینههای ایجاد یک تغییر مهم و اثرگذار در سیاستگذاریهای کلان کشور را تشریح کند؛ تغییری که هرچند در ظاهر ممکن است، کوچک به نظر برسد، اما به اعتقاد سید حسن خمینی در عمل، باعث شد انقلاب از یکی از بنیادیترین گزارههای ماهوی خود (ارتباط با طبقات محروم و متوسط) فاصله بگیرد و تنها رضایت یک قشر خاص از طیفهای متدین و مذهبی را مورد توجه قرار دهد. اهمیت این اظهارات سید حسن در شرایطی برخی افراد و جریانات به دنبال ترویج قرائتهایی از دین و انقلاب هستند که در آنها «رای» و «خواسته مردم»فاقد اهمیت بنیادین است، نیازمند توجه مجموعه تصمیمسازان و سیاستگذاران است.
در شرایطی که براندازان در کنار برخی طیفهای افراطی در داخل تمام تلاش خود را برای تشنج آفرینی و دوری ملت و حاکمیت متمرکز کردهاند، یادگار امام (ره) در ادامه راهکار عبور از مشکلات را بازگشت به همان آرمانها، روشها و الگوهایی میداند که انقلاب بر بلندای آنها شکل گرفت، رشد کرد و تثبیت شد. سید حسن خمینی در ابتدای سخنان خود گفت: « قبل از هر چیزی دعا کنیم که انشاءالله اسباب استخلاص بیشتر جناب آقای کروبی فراهم شود که پایهگذار و بنیانگذار مجموعه حزب شما هستند و حزب هم هنوز به ایشان وفادار است.»به اعتقاد سیدحسن خمینی اما در ابعاد سیاسی ۳کار مهم انجام دادند، نخست، تکیه بر محرومین و اقشار آسیبپذیر جامعه و ارتقای سطح زندگی آنان، دومین مورد تاکید بر تبعیت کامل از قانون اساسی و نهایتا تولید ایدئولوژی و گفتمان برای تثبیت وضعیت کشور مبتنی بر یک ایده و آرمان مشخص. اعضای حزب اعتماد ملی هم در این دیدار ضمن تجدید میثاق با آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی تلاش کردند، دیدگاههای عملیاتی برای عبور از چالشهای پیش روی کشور ارایه کنند. پس از صحبتهای یادگار امام(ره) نماز جماعت به امامت ایشان اقامه شد و نهایتا اعضای دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی در معیت ایشان راهی حرم حضرت امام (ره) شدند تا ضمن بزرگداشت مقام امام (ره) با آرمانهای انقلاب نیز تجدید میثاق کنند.
یادگار امام (ره) در این دیدار همچنین با اشاره به این واقعیت که این فقر نیست که انقلابها را شکل میدهد، بلکه استضعاف است که زمینهساز دگرگونیهای عظیم سیاسی و اجتماعی میشود، «استضعاف» را فقرِ ناشی از ظلم برشمرد و با اشاره به اینکه دامنه استضعاف فراتر در سایر حوزههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و...نیز تسری پیدا میکند، گفت: « استضعاف یعنی فقری که ناشی از ظلم باشد. اگر من بپذیرم فقیرم ولی مقصرش خودم هستم، دیگر با کسی دعوا نمیکنم؛ اگر احساس کنم فقیر هستم ولی علتش تو هستی یعنی تو نگذاشتهای که من غنی شوم، آنگاه به جنگ با تو برمیخیزم.»
یادگار امام (ره) در این دیدار با تشریح زمینههای شکلگیری انقلاب اسلامی سال ۵۷، «محرومین» را نخستین طبقه حامی انقلاب برشمردند که امام (ره) با تکیه بر آنها توانستند نهال انقلاب را کاشته و آن را بارور سازند. او دومین رکن انقلاب را پافشاری بر قانون و نفی هر نوع گزاره غیرقانونی و فراقانونی میداند و تبعیت از قانون را امری ضروری ارزیابی میکند.
حجتالاسلام سیدحسن خمینی تأکید کرد: من در همان بیانیهای که در ابتدای حوادث اخیر نوشتم عقیدهام را گفتم و هنوز بر آن هستم. مساله این است که راهحل وضع کنونی کشور گفتوگو است؛ دوز خشونت در جامعه باید پایین بیاید. نمیشود طرفین بگویند ما به شرطی پای کار هستیم که یقه همدیگر را پاره کنیم! یک کشور و یک ملت هستید و افراد هم فکرهای مختلف دارند، راهش گفتوگوی ملی است. اما مراد من این نیست که با همدیگر حرف بزنیم، البته بزرگانشان باید با همدیگر حرف بزنند، اما گفتوگو در سطح ملی به معنای انتخابات است.
سیدحسن خمینی روز چهارشنبه در دیدار دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی که در حرم مطهر امام خمینی برگزار شد، ضمن تبریک ایام ماه رجب، به سالروز پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: امام در بعد سیاسی شخصیت خویش سه کار انجام دادند که یکی از آنها «انقلاب»، یعنی سرنگونی یک حکومت، ساختار و نظام بود که صرفا سیاسی نبود و یک نظام اجتماعی محسوب میشد. از این رو، انقلاب مصداق این تعبیر امیرالمومنین (ع) بود که مرحوم آقای طالقانی نیز در خطبههای نماز جمعه میخواندند و آن اینکه «لتُبلْبلُن بلْبلةً و لتُغرْبلُن غرْبلهً». یعنی در انقلاب اسلامی ۵۷ یک نسلی رفتند و نسل دیگری آمدند.
او یادآور شد: پذیرفتن بسیاری از تغییرات در موضوعات فقهی مثل طرح زمین شهری و بعد بحثهای «بند ج» و سپس مصادرهها و... اجتهاد در دین به نفع محرومین بود و اختلاف امام با مراجع زمان خود در همین موضوعات است که اوج آن هم این جمله است که «یک موی کوخنشینان بر همه کاخنشینان ترجیح دارد». این نکته بسیار مهمی است که ما توجه کنیم پایگاه اجتماعی و مخاطب امام در وهله اول «محرومین» بودند؛ و انقلاب دین خود را به آن طبقه ادا کرده است.
وی افزود: کسانی که انقلاب کردند و جزو محرومین بودند، در دهه ۶۰ با استخدامها، تقسیم زمینها و یا کارهای روستایی، به طبقه متوسط آمدند و ما یک طبقه متوسط فربه پیدا کردیم. البته بعدا به سبب مشکلاتی، دوباره طبقات ضعیف ما زیاد میشوند و مطابق آمار ضریب جینی در دهه شصت نسبت به قبل از انقلاب اسلامی بهشدت پایین آمده و فاصله طبقاتی کم شد. در ابتدای انقلاب کارهایی مثل تاسیس جهاد سازندگی، کمیته امداد، بنیاد مسکن و حساب صد امام انجام شده که طعم انقلاب به ذائقه طبقه ضعیف که پایهگذاران انقلاب بودهاند، بسیار خوب چشاند، اما بعدها این وضعیت تا حدی تغییر کرد.
وی یادآور شد: ما آرامآرام پایگاه اجتماعی حکومت را از دوش طبقه محرومین روی دوش طبقه متدینین بردهایم و تخاطب ما بیشتر با طبقه متدینین شده است. درست است که متدینین هسته سخت دفاع از جمهوری اسلامی هستند، ولی در ابتدا مخاطب ما همیشه طبقه محروم بوده و تلاشها برای همانها بوده است.
فقر باعث انقلاب نمیشود
وی افزود: امیرالمومنین(ع) در عهدنامه مالک تعبیر خیلی زیبایی دارند که میگویند اگر فقرا فقیر هستند، مقصرش جامعه است؛ و باید جامعه به آنها کمک کند که اینگونه نباشند. استضعاف میتواند به استضعاف فرهنگی و سیاسی هم تسری پیدا کند؛ و آن وقت اینها به عصبانیت منجر میشود. استضعاف وقتی عصبانیت بیاورد، شورش میآورد و در سطح کلان ممکن است به انقلاب منتهی شود. یعنی رهبر، ساختار و ایدئولوژی پیدا کند و همه این عوامل بتوانند دور یک نقطه جمع شوند.یادگار امام ادامه داد: البته عوامل بسیار زیادی باید در میان باشد تا به چنین نقطهای برسد، ولی بالاخره عصبانیتهایی هست که جامعه را با مشکل مواجه میکند؛ یعنی وقتی که اعصابها خرد است و دلها خوش نیست. امیرالمومنین(ع) در عهدنامه مالک تعبیری دارد که میفرمایند، «إِنما یوتی خرابُ الْارْضِ مِنْ إِعْوازِ أهْلِها» مترجمین نهجالبلاغه «اعواز» را به «فقر» ترجمه کردهاند، ولی معنایش این است که «حالشان خوش نیست». میفرماید وقتی مردم حالشان خوش نیست، همهچیز خراب است.وی گفت: ممکن است یکی از علل این خوش نبودن حال، فقر و یکی دیگر از علتهایش تبعیضهای سیاسی، دلخوریها و ناراحتیها باشد. یک خانواده الزاما از فقر نمیپاشد؛ ممکن است غنی هم باشد و بپاشد. شما باید دلها را خوش کنید.
روزگار فعلی ما در این حال ناخوشی است؛ یعنی فکر نمیکنم کسی در این شک داشته باشد که حالا حال خوش نیست. سید حسن خمینی با بیان اینکه علت پیدایش جنبشها و حرکتها، «فقر» نیست، ادامه داد: حتی دینستیزی، استبداد و استکبار هم علت این پدیدهها نیست. همه اینها در صورتی است که به ریشه «ظلم» برگردد؛ یعنی استضعافی که من احساس کنم نتیجه آن ظلم به من است. ظلم است که شورش میآورد. سالها در این مملکت سلطنتهای مطلقه حاکم بوده و شورش هم نمیشده، به خاطر اینکه جامعه فکر نمیکرده که حق دارد؛ وقتی احساس کند حق دارد و حق او را نمیدهند، شورش میکند. مثلا مهاجرین در هیچ کشوری شورش و انقلاب نمیکنند، چون فکر میکنند در اینجا حقی ندارند. این حق میتواند فقر باشد و میتواند حق مشارکت باشد.
وی اظهار داشت: دومین بُعد شخصیت سیاسی امام «تشکیل حکومت و پایهگذاری قانون اساسی» است و بعد دیگر، «تولید ایدئولوژی» بود. ایشان به عنوان یک فیلسوف تشکیل حکومت دادند، اما مجری آن هم بودند. کمتر رهبر سیاسی در دنیا این توفیق را پیدا میکند که خودش هم ایده حکومت را بدهد و هم اجرایش کند. یعنی مثلا مارکس ایده داده، ولی کسی دیگر پیدا شده و آن را اجرا کرده است؛ ولو اینکه میگویند خود لنین دارای ایدهای بود.
هرچه اکثریت گفت باید اجرا شود
وی در این زمینه خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: مردم ملاک اطاعت هستند، اما ملاک حقیقت نیستند. یعنی اینکه هرچه اکثریت گفت باید اجرا شود، ولی اینگونه نیست که هرچه اکثریت گفت درست است. هرچه اکثریت گفت باید اطاعت شود چون اگر اینگونه نباشد، خطا و اشکالاتش بیشتر است.
وی تأکید کرد: جریان حزبی و سیاسی پیشقراولان جامعه هستند؛ نه اینکه هرچه همه میگویند دنبالش راه بیفتند؛ اینکه حزب یا جریان سیاسی نشد! جمله بسیار معروفی است و به نظر من سیاستمداران باید این را با آب طلا بنویسند و در سر در خانهشان بزنند که «من خیلی دوست دارم شما من را دوست داشته باشید و برای من خیلی مهم است که شما من را دوست داشته باشید، اما نه به اندازه عقیدهام؛ اگر قرار باشد عقیدهام را کنار بگذارم که شما من را دوست داشته باشید، عقیدهام برای من مهمتر است.»یادگار امام افزود: رمز و راز کار سیاسی این است که ما واقعا بخواهیم همه را جذب کنیم، ولی نه اینکه ما جذب آنها شویم؛ باید آنها را جذب عقیده خودمان کنیم. اگر قرار بر یک کار سیاسی است، اشکال ندارد از دو نفر یا پنج نفر شروع کنید. آقای محمدرضا حکیمی برای من گفت که مرحوم دکتر شریعتی وقتی در مشهد شروع کرد، سه نفر بودیم و بعضی روزها که میرفتیم خانه یک نفر کار و درس بگذاریم، طرف از ترس در را بسته و رفته بود؛ دکتر شریعتی ما را سر کوچه نگه میداشت تا کسانی که میآیند فکر نکنند او نیست، بروند و دیگر ارتباط با آنها قطع شود. همین دکتر شریعتی با چنین وضعی کارش به حسینیه ارشاد و جایی کشید که بر سر دستها او را میبردند. یادگار امام تصریح کرد: باید به این سمت رفت که هرکسی عقایدش را بگوید و در مقابل مردم بگذارد؛ اگر انتخابات کمرنگ شود، وضع همین است که امروز هست.پیش از سخنان یادگار امام، آقای الیاس حضرتی، دبیرکل و اعضای دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی دیدگاههای خود در خصوص مسائل روز را با وی در میان گذاشتند.
انقلاب جایگاهها را تغییر داد
امام همیشه به نفع محرومین در دین اجتهاد کردند
طبقهای که امام با آنها انقلاب کرده و مخاطب سخنش بودهاند، «محرومین» هستند
کسانی که انقلاب کردند و جزو محرومین بودند، در دهه ۶۰ به طبقه متوسط آمدند؛ ما یک طبقه متوسط فربه پیدا کردیم
در مرحله فعلی کار حزبی سخت است
کار سیاسی نشستن بر سفره انداخته شده نیست
راهحل وضع کنونی کشور گفتوگو است
دوز خشونت در جامعه باید پایین بیاید
نمی شود طرفین بگویند ما به شرطی پای کار هستیم که یقه همدیگر را پاره کنیم!
یک کشور و یک ملت هستید و افراد هم فکرهای مختلف دارند، راهش گفتوگوی ملی است
گفتوگو در سطح ملی به معنای انتخابات است
یک جریان فکری- سیاسی باید «خودش» باشد
نباید به هر قیمتی قدرت را به دست گرفت یا نگه داشت
باید سعی کرد اکثریت را به دست آورد و اگر هم نخواستند که نخواستهاند
ارسال نظر