ناگفته‌هایی از جمعه خونین زاهدان ، عید فطر و حجاب در سیستان و بلوچستان

سعیدی گفت: حداقل عزای عمومی باید اعلام می‌شد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت و تا زمانی که هیئت اعزامی مقام رهبری به استان نیامدند، واقعیت‌ها برعکس جلوه داده شد.

ناگفته‌هایی از جمعه خونین زاهدان ، عید فطر و حجاب در سیستان و بلوچستان

معین‌الدین سعیدی، نماینده چابهارگفت:۸ مهر ۱۴۰۱ نقطه‌عطف تاریخی در سیستان‌وبلوچستان بود که از آن به‌عنوان جمعه خونین یاد می‌شود و متاسفانه بعد از آن روز چیزی مثل قبل نیست. روند توسعه استان به‌شکل قابل‌توجهی دچار چالش و وجدان عمومی جریحه‌دار شده است. تمام کسانی که دل در گرو وطن دارند معتقدند که باید کمک کنیم تا استان از این شرایط خارج شود و راه برون‌رفت هم امنیتی نیست، بلکه نگاه توسعه‌ای به سیستان‌وبلوچستان است.

حداقل عزای عمومی باید اعلام می‌شد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت و تا زمانی که هیئت اعزامی مقام رهبری به استان نیامدند، واقعیت‌ها برعکس جلوه داده شد.

حرف‌های نماینده مجلس درباره جمعه خونین زاهدان به روایت روزنامه هم میهن را بخوانید

مردم منتظر هستند که عاملین و آمرین این حادثه تلخ در یک دادگاه شفاف محاکمه شوند که هنوز رخ نداده، اما اتفاقات خوبی رقم خورده است. تعدادی از کسانی که در آن روز تلخ به شهادت رسیدند، از سوی بنیاد شهید به‌عنوان شهید تلقی شدند و تعدادی از افرادی که در آن تراژدی تاریخی نقش داشتند، دستگیر شدند. استاندار و فرمانده نیروی انتظامی وقت جابه‌جا شدند. من این اقدامات را قدم‌های خوب اما ناکافی می‌دانم.

۸ مهر ۱۴۰۱ نقطه‌عطف تاریخی در سیستان‌وبلوچستان بود که از آن به‌عنوان جمعه خونین یاد می‌شود و متاسفانه بعد از آن روز چیزی مثل قبل نیست. روند توسعه استان به‌شکل قابل‌توجهی دچار چالش و وجدان عمومی جریحه‌دار شده است. تمام کسانی که دل در گرو وطن دارند معتقدند که باید کمک کنیم تا استان از این شرایط خارج شود و راه برون‌رفت هم امنیتی نیست، بلکه نگاه توسعه‌ای به سیستان‌وبلوچستان است.

این استان از نظر تمام شاخص‌های توسعه انسانی رتبه آخر کشور را دارد و هیچ شاخصی وجود ندارد که رتبه سیستان‌وبلوچستان ماقبل آخر باشد. سیستان‌وبلوچستان از لحاظ سرانه درآمدی، دسترسی به آب شرب، سرانه فضای آموزشی و بهداشتی، اجرای طرح هادی، سرانه فضای ورزشی، تعداد پزشک و حتی معلم، رتبه آخر کشور را دارد و تنها در شاخص جمعیت حاشیه‌نشینی رتبه اول را دارد که یک آسیب اجتماعی بزرگ محسوب می‌شود. صدالبته که مشکلات مربوط به این دولت و آن دولت نیست و این عقب‌ماندگی‌ها ریشه در تاریخ دارد.

بعد از انقلاب جهت کاهش فاصله‌ها و بهبود شرایط زندگی در این استان، تلاش‌های بزرگی در حوزه‌های متفاوت نظیر آموزش، بهداشت، برق‌رسانی به روستاها و... انجام گرفت. اما تعبیر مقام رهبری این است که «راه‌های نرفته در آن منطقه خیلی بیشتر از راه‌های رفته است.» تامین امنیت، ضرورت انکارناپذیر و پیش‌نیاز توسعه است اما امنیتی که بر پایه حقوق مردم باشد. از سوی دیگر باید صدای اعتراض مردم را شنید. مسئولان کشور خود را جای خانواده‌های داغدار جمعه‌خونین بگذارند؛ فرزندان‌شان برای ادای فریضه نمازجمعه راهی مصلا شدند و هرگز بازنگشتند. اگر چنین فاجعه‌ای برای خانواده مسئولان اتفاق می‌افتاد چه حسی داشتند؟

متاسفانه بسیاری از مسئولان فکر می‌کنند راهکار مواجهه با چالش، پاک کردن صورت مسئله است. بعد از آن حادثه، شاهد این اتهام‌زنی‌ها به مردم سیستان‌وبلوچستان بودیم، درحالی‌که بلافاصله بعد از این اتفاق و در جلسه شورای تامین استان، مسئولان امنیتی به‌صراحت اعلام کردند که گروه‌های تجزیه‌طلب و جیش‌العدل - که مردم به آنها جیش‌الظلم لقب داده‌اند - حضور نداشتند.

در سیستان‌وبلوچستان ممکن است گروه‌های معاند، تندروی مذهبی، تکفیری و افرادی متضاد با اساس نظام حضور داشته باشند، اما در سیستان‌وبلوچستان چیزی به نام تجزیه‌طلب وجود ندارد و بالاترین مولفه‌های ملی، ایرانی، اسلامی را در بین مردم بلوچ شاهد هستیم. در طول تاریخ هیچ نحله فکری مبتنی بر گرایش‌های واگرایانه نسبت به مام میهن در بلوچستان وجود نداشته است. حتی بلوچستانی‌ که در زمان ناصرالدین‌شاه متاسفانه به بریتانیا داده و بخشی از پاکستان شد نیز خود را ایرانی می‌دانند و در بسیاری از خانه‌هایشان تمثال امام‌خمینی(ره) وجود دارد و به گفتمان انقلاب باور دارند. لذا تعبیری که بعد از آن اتفاق تلخ، توسط مسئولان به کار برده شد، واقعا نمک بر زخم مردم استان بود. مقام رهبری ورود کردند و تعابیری که درباره این حادثه به کار بردند، منحصربه‌فرد است. ایشان بلافاصله هیئتی را برای بررسی موضوع به سیستان‌وبلوچستان فرستادند تا از شرایط بسیار ناگوار خارج شویم.

‌ مطمئنا آنچه مدنظر مردم بوده، اتفاق نیفتاده است. مردم منتظر هستند که عاملین و آمرین این حادثه تلخ در یک دادگاه شفاف محاکمه شوند که هنوز رخ نداده، اما اتفاقات خوبی رقم خورده است. تعدادی از کسانی که در آن روز تلخ به شهادت رسیدند، از سوی بنیاد شهید به‌عنوان شهید تلقی شدند و تعدادی از افرادی که در آن تراژدی تاریخی نقش داشتند، دستگیر شدند. استاندار و فرمانده نیروی انتظامی وقت جابه‌جا شدند. من این اقدامات را قدم‌های خوب اما ناکافی می‌دانم.

خیلی بد بود که اول اعلام کردند؛ «تعدادی تروریست به کلانتری حمله کردند!» اخیرا نیز آیت‌الله مهامی که نقش وحدت‌آفرینی در استان داشتند، بیان کردند؛ «در این حادثه اطلاعات غلط به مرکز کشور مخابره شد، واقعیت‌ها گفته نشد و حجم فاجعه خیلی بیشتر از آن چیزی بوده که در رسانه‌ها عنوان شد.» من فکر می‌کنم دولت هم در این راستا یک سوءمدیریت تاریخی داشت. بلافاصله پس از این حادثه به آقای رئیس دولت گفتیم: «همانطور که بعد از موضوع مرحوم مهسا امینی به پدر ایشان تلفن زدید و دلجویی کردید، از مردم استان نیز به دلیل تراژدی بزرگتری که در سیستان‌وبلوچستان اتفاق افتاده، دلجویی کنید و به آنها اطمینان خاطر دهید که حادثه را پیگیری می‌کنید و خاطیان و جانیان را به‌سزای عمل خود می‌رسانید.» حداقل عزای عمومی باید اعلام می‌شد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت و تا زمانی که هیئت اعزامی مقام رهبری به استان نیامدند، واقعیت‌ها برعکس جلوه داده شد.

قطعا مسئولان وقت استان مانند استاندار در این راستا تاثیرگذار بودند. وزیر کشور پس از سفری که به استان داشت، مصاحبه‌ای کرد و صداوسیما بخشی از صحبت‌های ایشان را پخش نکرد و ایشان هم نکته بسیار مشکل‌داری را عنوان کرد که مربوط به تجزیه‌طلب‌ها بود، صداوسیما هم برجسته کرد.

مردم استان باید در نظر داشته باشند که هیچ توسعه‌ای در بستر ناامنی شکل نمی‌گیرد. ضمن آنکه مردم استان بهتر از هر کسی می‌دانند که هیچ‌وقت بیگانگان دلسوزان واقعی نیستند. از سوی دیگر وظیفه فرد فردِ مسئولان کشور است که موضوع را پیگیری کند. این حادثه باید از مجاری قانونی پیگیری شود. اصل موضوع پذیرفته شده اما نحوه مواجهه مطلقا به اندازه حجم فاجعه نیست. امیدواریم آنچه که مطالبات بحق مردم سیستان‌وبلوچستان است، به‌ویژه محاکمه شفاف عاملان و آمران آن واقعه تلخ انجام شود.

اعلام یک روز زودتر عید فطر، صبغه سیاسی ندارد و موضوعی کاملا فقهی است. امسال در چابهار عید مانند استان‌های دیگر اعلام شد. در ادوار گذشته هم سابقه داشته که مردم استان قبل از تمام استان‌های کشور نماز فطر را برپا کنند، چون موضوع رویت هلال ماه است.

اگر در استان سیستان‌وبلوچستان کلتی را روی شقیقه یک دختر بلوچ بگذارید که حجاب خود را بردارد، این‌کار را نمی‌کند. فارغ از اینکه حجاب یک حکم الهی است، اما این موضوع یک باور فرهنگی در جامعه بلوچستان است و شما آنجا با پدیده بی‌حجابی یا نظیر آن مواجه نیستید. اما آنچه در حال حاضر خاطر مردم را مکدر کرده، این است که بسیاری از مسئولان حجاب را موضوع اول کشور قرار داده‌اند، درحالی‌که با چالش‌های عجیب و غریبی مانند پدیده مسمومیت دختران روبه‌رو هستیم که مقام رهبری گفتند: «جنایتی نابخشودنی است.» اما برخوردی متناسب با حجم این فاجعه را نمی‌بینید.

رئیس پلیس کشور به‌صراحت می‌گوید که دوربین‌ها کشف حجاب و بی‌حجابی را ثبت و ضبط می‌کنند. من می‌گویم کاش از این ظرفیت برای شناسایی عاملان مسمومیت دختران‌مان استفاده شود. من دو سال پیش در یکی از نطق‌ها گفتم؛ «هر زمان میزان حساسیت نسبت به موی دختران بیشتر از پدیده‌های‌ اختلاس مدیران، ارتشا، ربا (که نظام بانکی را فراگرفته)، زباله‌گردی و... شود، مطمئن باشید که راه عدالت را درست طی نکرده‌ایم. سناریوی سیستان‌وبلوچستان واقعا متفاوت است. وقتی من خانه خواهرم می‌روم، در خانه هم حجاب دارد. اما معتقدم زیبایی فلسفه حجاب این است که برخاسته از انتخاب و خواست درونی باشد. شکی نیست که کشف حجاب یک حرام شرعی و سیاسی است. اما این حساسیت نسبت به پدیده ربا در کشور هم وجود دارد؟ متاسفانه نه. از سوی دیگر بعضی از آقایان راهکارهایی را ارائه می‌کنند که واقعا مرزهای فاجعه را هم رد کرده است. آنها می‌گویند: «برای کشف حجاب جریمه ۳میلیارد تومانی بگذاریم.» درحالی‌که دیه انسان یک میلیارد تومان هم نمی‌شود. مسلما جامعه چنین موضوعاتی را نمی‌پذیرد.

دوقطبی ایجاد کردن بسیار وحشتناک است. البته تحلیل دیگری هم وجود دارد که عامدانه می‌خواهند مردم را عصبانی کنند. ما اگر ۵۰ مسئله اساسی در کشور وجود داشته باشد، مسئله حجاب شاید مسئله پنجاه‌ویکم هم نباشد. مردم ما پیش از اسلام هم معتقد به پوشش، حیا و عفت بودند و دوگانه حجاب و عفاف وجود ندارد. چه‌بسا انسان‌هایی که حجاب موردنظر ما را ندارند، اما عفاف و حیای آنها بیشتر از بسیاری از آن‌هایی باشد که حتی چادر سر می‌کنند.

نگاه به نظر امامین انقلاب و حاج‌قاسم سلیمانی، مشخص می‌کند که ستاد امربه‌معروف و نهی از منکر با این روش‌های پوسیده فعلی نمی‌تواند با بی‌حجابی مقابله کند. موضوعات فرهنگی نیاز به راهکارهای فرهنگی دارد و با برخورد امنیتی، بستن مغازه‌ها و قرار دادن مردم در برابر هم یا استفاده از دوربین‌ها برای برخورد هرگز و هرگز نمی‌شود حجاب را در جامعه گسترش داد. بار دیگر می‌گویم آن نهادهایی که میلیاردها میلیارد بودجه گرفته‌اند نیز باید پاسخگو باشند.من معتقدم این افراد که دنبال این برخوردها هستند، هیچ درک درستی از اولویت‌ها ندارند. اولویت آنها با اولویت‌های مدنظر مردم متفاوت است، اما امیدوارم که زمان موجب حاکم شدن تعقل شود.

مردی دو دختر داشت، یکی را به همسری کشاورزی درآورد و دختر دوم را به عقد یک سفالگر. بعد از چند وقت به دیدن دختر اول رفت و از داماد کشاورز می‌پرسد: «اوضاع چطور است؟» داماد گفت: «من زمین را شخم زدم و تمام کارها را انجام دادم و نگاهم به آسمان است تا باران ببارد و کشاورزی را رونق بدهم.» روز بعد به خانه دختر دوم رفت و همین سوال را از داماد سفالگرش پرسید. داماد گفت: «من سفال‌ها را درست کردم و دست به دعا هستم که باران نیاید تا سفال‌ها دچار مشکل نشود.» چه باران بیاید، چه باران نیاید، ما متضرر بودیم. اصولگرا و اصلاح‌طلب واقعیت‌های جامعه ما را درک نکردند و مبتنی بر جامعه ما طرح‌ریزی نکردند. از احساسات و رای مردم استفاده کردند، اما طور دیگری عمل کردند. نه امیدی به جریانات اصولگرا داشته‌ایم و نه به جریانات اصلاح‌طلب چشم دوخته‌ایم.

بین بد و بدتر همیشه فاصله وجود دارد، ولی بین سرطان روده و معده فرق زیادی وجود ندارد. صدالبته در دوره آقای خاتمی شاهد گشایش‌ در مسائل کشور بودیم، اما در دولت احمدی‌نژاد هم به حوزه روستاها توجه شد هرچند که اشکالاتی در دولت وجود داشته است. برخلاف آنچه انتظار دارید بشنوید، قاطع می‌گویم برای مردم سیستان‌وبلوچستان مطلقا تفاوتی نداشت.

به لحاظ جامعه‌شناختی چیزی به نام بلوچ ناامید وجود ندارد. مردم بلوچستان نسبت به آینده بسیار امیدوار هستند حتی با همه تلخ‌کامی‌هایی که تجربه کرده‌اند. اما رفتار سیاسی آنها بستگی به نحوه برخوردی دارد که با آنها می‌شود. مردم ما معمولا یک مرزبندی بین اصل نظام و کارگزاران نظام قائل هستند و بسیاری از ضعف‌ها را به کارگزاران نظام نسبت می‌دهند. هرچند که در حال حاضر وجدان عمومی جامعه ما جریحه‌دار شده و مردم از اتفاقاتی که افتاده به‌شدت ناراحت هستند، اما راهکار را اگر قهر با صندوق‌های رای بدانیم، جایگزین چه خواهد بود؟ من در مقامی نیستم که از طرف تمام مردم صحبت کنم. اما معتقدم بعد از ۸ مهر ۱۴۰۱ هیچ‌چیز در استان مثل قبل نیست. به همین دلیل نمی‌توانم تحلیل روشنی بدهم که مردم در اسفند ۱۴۰۲ چه رفتار سیاسی‌ای از خود نشان می‌دهند. البته در بسیاری از مناطقی که بافت سنتی دارند مبنای انتخابات بحث‌های سیاسی نیست بلکه بحث‌های منطقه‌ای، قومی و محله‌ای تاثیرگذار است. به‌رغم تمام چالش‌هایی که مردم سیستان‌وبلوچستان در زندگی روزمره‌ داشته‌اند، بیشترین میزان مشارکت در انتخابات به این استان تعلق دارد. به نظرم سناریوی سیستان‌وبلوچستان بعد از جمعه خونین زاهدان متفاوت خواهد بود. اما به‌عنوان یک تحلیل‌گر به‌هیچ گزینه‌ای به جز صندوق رای قائل نیستم.

من در کنار نقدهای جدی که به عملکرد دولت داشته و دارم، معتقدم دولت در دو حوزه عملکرد قابل‌دفاعی داشته: اول بحث آب‌رسانی به روستاهای محروم و دیگری تلاش برای ارتقای سطح روابط با کشورهای همسایه و فعال کردن بازارهای مرزی است. این اتفاق تاثیر شگرفی بر اقتصاد مردم منطقه داشته است. اما مردم سیستان‌وبلوچستان هم با همان مشکلات معیشتی که کل کشور با آن درگیر است، مواجه و روبه‌رو هستند با این تفاوت که پایین‌ترین سطح درآمد سرانه را دارند و عمده جمعیت آن تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. طبیعتاً این مشکلات در این منطقه نمود بیشتری پیدا می‌کند. حالا مرغ برای بسیاری از خانواده‌ها به کالای دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

هنوز هم می‌گویم که نگاه ویژه ارزانی خودشان باشد. در حوزه بحث آرد هنوز مشکلات عدیده‌ای در استان وجود دارد. سرانه آرد هر نفر باید ۱۰ کیلوگرم باشد، اما در منطقه ما حداکثر ۶ونیم است. درست است که شرایط از التهابات آخر سال گذشته کمی دور شده، اما هنوز هم مشکل وجود دارد. کپسول گاز هم تا اول اردیبهشت بسیار ملتهب بود و صف‌های طولانی داشت. حتی در خبرها آمد که فردی در این صف جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. این اوصاف تلنگری است بر هر وجدانی. البته با همه نقدی که به دولت رئیسی دارم، برای اولین بار (تاکنون یک متر هم لوله گاز کشیده نشده بود) خط انتقال گاز به چابهار انجام و تقریباً نهایی شد و توزیع جزیی هم در برخی روستاها شروع‌شده است. در این راستا آقای مخبر، معاون اول رئیس‌جمهور دستورات صریحی داشتند که امیدواریم باعث کاهش رنج‌های بی‌پایان مردم استان شود.

سیستان‌وبلوچستان پارادوکس فرصت‌های بی‌شمار و عقب‌ماندگی‌های تاریخی است. باری‌تعالی ظرفیت‌های بی‌بدیلی را در اختیار مردم این استان قرار داده که رنگین‌کمان معادن است و تنها نقطه کشور است که نباتات گرمسیری به عمل می‌آید و معروف است به هند کوچک. ۳۰۰ کیلومتر مرز دریایی دارد و بالای ۷۰۰ کیلومتر مرز خشکی با کشور پاکستان. تنها بندر اقیانوسی کشور در سیستان‌وبلوچستان است و ظرفیت‌های گردشگری بسیاری دارد. اما توسعه‌نیافتگی این استان واقعا آزاردهنده است و مربوط به این دولت و آن دولت نیست و ریشه در تاریخ دارد. صدالبته با پیروزی انقلاب اسلامی تلاش شد چالش‌ها کاهش یابد اما آنقدر عمق عقب‌ماندگی‌ها و حجم مشکلات زیاد است که به‌رغم خدمات زیاد، متاسفانه هنوز در تمام شاخص‌ها رتبه آخر را دارد. شاید در یک برهه‌ی خاصی از تاریخ تعمد وجود داشته که این استان توسعه نیابد، ولی در حال حاضر چنین نگاهی وجود ندارد. همه به این باور رسیده‌ایم که سیستان‌وبلوچستان خط مقدم جبهه اقتصادی و اقتصادی کشور است و هیچ سیاست‌ورز فرهیخته‌ای خط مقدم را تضعیف نمی‌کند.

متأسفانه مدت‌هاست در حوزه ثبت‌احوال یک نگاه صرفاً امنیتی غالب است. البته افراد زیادی هم از آن‌سوی مرز دنبال تهیه اسناد سجلی در ایران هستند. هیچ‌کسی قائل به این نیست که یک غیرایرانی شناسنامه بگیرد. اما طبق آمار رسمی هزاران هزار آدم در این مناطق هستند که نسل‌اندرنسل ایرانی هستند و بنا بر مشکلاتی مانند عدم دسترسی‌ها یا محرومیت‌های آموزشی نتوانسته‌اند برای گرفتن شناسنامه اقدام کنند. طبیعتا حق اولیه این افراد است که به‌رسمیت شناخته شوند. در ادوار مختلف تلاش‌هایی انجام شد، آقای اوسط هاشمی، استاندار اسبق ورود جدی به موضوع شناسنامه‌ها داشت و شوراهای تأمین را موظف به اجرای آن کرد. اخیراً هم وزیر کشور با یک ابلاغیه مسیر شناسنامه‌دار شدن افراد فاقد شناسنامه را مختصری تسهیل کرده است. اما روند بروکراسی آن هفت‌خان رستم است. بنا بر آماری که به من داده‌شده ۴۰ مورد در این مدت شناسنامه‌دار شدند. اما نسبت به حجم بالای افراد فاقد شناسنامه این میزان اندک است.

(‌شما با آب هوتک که برای آقای وزیر آوردید، شناخته شدید. آیا این حرکت نتیجه‌بخش بود؟) آن حرکت برخاسته از حجم عجیب و غریب مشکلات بلوچستان در حوزه دسترسی به آب شرب بود. فاجعه است که ۸۱درصد مردم یک منطقه آب نداشته باشند و به‌صورت سقایی آبرسانی شوند. فاجعه بود که در یک بخش از سیستان‌وبلوچستان با ۵۸ روستا حتی یک متر لوله‌گذاری آب وجود نداشت. ما سعی کردیم فریاد تشنگی مردم را به گوش مسئولان و وزارت نیرو برسانیم، اما هیچ بنایی برای شنیدن این درد مردم وجود نداشت و به یک تلنگر نیاز داشت. بعد از آن تلنگر انصافا اتفاقات خوبی رقم خورد. وقتی آقای محرابیان وزیر نیرو بودند، لوله‌کشی و تامین آب برای ۳۵۰ روستا در حوزه انتخابیه بنده انجام شد که یک انقلاب در این حوزه بود.

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 86019

ارسال نظر