صوت | نقطه صفر مرزی
منیژه دادکریمی گزارش نویس در مجله عرشه روایت یک سفر سخت را بازگو می کند
جله عرشه - رادیو عرشه
منیژه دادکریمی گزارش نویس در مجله عرشه روایت یک سفر سخت را بازگو می کند. در بخشی از این روایت می خوانیم : آسمان غوغا بود، فلق سرخ و کدر. تویوتای تککابینهای جلوی در منتظرمان بود. راننده صدای ترانه محلی را تا ته بالا برده بود. سوار شدیم. راننده بسمالله بلندی گفت و پایش را چسباند به گاز. مهرزاد دو ساک کوچک و سوغاتهای پدرش را جلوی پا گذاشت و آرام در گوشم گفت: «شب پیش باباییم.» زاهدان مثل همیشه توفان بود. از آسمان و زمین خاک میبارید. چادرم را محکم نگه داشته بودم و تنگِ مهرزاد چسبیده بودم. ۹۰ کیلومتر راه را باید میرفتیم تا برسیم به میرجاوه. مهرزاد گفته بود که راهها را سخت کردند. دیگر مثل سابق نیست. . ادامه این روایت را در مجله عرشه بخوانید (مجله عرشه را از اینجا تهیه کنید )این روایت را اما با صدای خود او اینجا بشنوید :
ارسال نظر