کهکشان راه شیری در افسانه‌ها

کهکشان راه شیری در افسانه‌ها

ر هر طرف از فضای نامتناهی اسامی عجیب و غریبی بر روی اجرام آسمانی گذاشته شده است که هرکدام دلیلی دارد.

کهکشان راه شیری کهکشانی «مارپیچی میله ای» (Barred spiral galaxy) با طولی در حدود یک صد و پنجاه تا دویست هزار سال نوری می‌باشد. راه شیری یکی از بزرگترین اعضای یک خوشه کهکشانی به نام «گروه محلی» (Local Group) است که در مسیر برخورد با کهکشان آندرومدا در حال حرکت است. در این خوشه کهکشانی چیزی در حدود سی کهکشان قرار دارد. گروه محلی خود متعلق به «ابرخوشه سنبله» (Virgo Supercluster) با ۱۱۰ میلیون سال نوری قطر می‌باشد که آن نیز متعلق به «ابرخوشه لانیاکیا» (Laniakea Supercluster) با ۵۲۰ میلیون سال نوری قطر است.

براساس برآوردها، کهکشان راه شیری حاوی ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره و بیش از ۱۰۰ میلیارد سیاره است. منظومه شمسی در شعاع حدودا ۲۶۴۹۰ سال نوری از مرکز کهکشان و در لبه داخلی بازوی اوریون قرار دارد. قدیمی‌ترین اجرام کهکشان راه شیری چیزی در حدود ۱۳ میلیارد سال عمر دارند. این بدین معناست که عمر این کهکشان برابر با عمر دنیا بوده و همزمان با آغاز جهان هستی پدید آمده است.

علت نامگذاری کهکشان راه شیری

علت نامگذاری کهکشان راه شیری به شباهت آن به شیر بر می‌گردد. اگر به جایی بروید که آلودگی نوری نداشته باشد، این کهکشان به شکل نواری از شیر در آسمان دیده می‌شود. شکل شیری مانند این جرم آسمانی برای هزاران سال در طول تاریخ توسط انسان‌ها مشاهده می‌شد. تراکم میلیون‌ها ستاره که در طول نواری در کنار یکدیگر قرار گرفته اند، این جرم نورانی شیری رنگ را تشکیل می‌دهد.

رومیان باستان راه شیری را «Via Lactea» می‌نامیدند که به معنای «جاده‌ای از شیر» است. آن‌ها این نام را از یونانیان باستان که راه شیری را «kyklos galaktikos» می‌نامیدند الهام گرفته بودند که به معنای «دایره شیری» بود. واژه «gála» در یونانی باستان به معنای شیر بود. این واژه یونانی بعد‌ها در انگلیسی برای کهکشان «Galaxy» به کار رفت. شیر در زبان‌های دیگر نیز به ریشه واژه کهکشان و همچنین نام گذاری کهکشان راه شیری در آن زبان‌ها تبدیل شد. به عنوان مثال در زبان آلمانی واژه «Milchstrasse» و در زبان نروژی واژه «Melkeveien» برای کهکشان راه شیری به کار برده شد.

کهکشان راه شیری در افسانه‌ها

در طول تاریخ افسانه‌هایی نیز برای راه شیری ساخته شد. یکی از معروف‌ترین این افسانه‌ها مربوط به یونانیان و رومیان باستان است. آن‌ها معتقد بودند که «زئوس» فرزند نوزاد خود «هرکول» را بر سینه همسرش «هرا» که خفته بود گذاشت تا از وی شیر بخورد. زئوس می‌خواست هرکول که از مادری فناپذیر زاده شده بود، با خوردن شیر هرا به قدرتی همانند قدرت خدایان دست پیدا کند. هرکول نیز با خوردن شیر هرا به چنان قدرتی دست پیدا کرد که در میان موجودات فانی همانندی نداشت. هنگامی که هرا بیدار گشت، هرکول با سرعت از سینه اش جدا شد و شیر او به آسمان پاشید و راه شیری به وجود آمد.

اما همه افسانه‌ها ربطی به شیر ندارد. در کشور فنلاند کهکشان راه شیری «لینونراتا» (Linnunrata) یا «مسیر پرندگان» نام دارد. براساس افسانه‌های فنلاندی، دنیا در نتیجه شکسته شدن یک تخم مرغ بوجود آمده است.

آسمان پوسته تخم مرغ و زمین صاف بوده و در لبه‌های زمین «لینتوکوتو» (Lintukoto) یا «خانه پرندگان» قرار داشته است. لینتوکوتو جایی شبیه بهشت بوده که پرندگان در طول زمستان به آنجا می‌رفتند. فنلاندی‌ها معتقد بودند که راه شیری همان مسیر حرکت پرندگان به لینتوکوتو است.

افسانه‌ها ارمنی، اما چیز دیگری درباره علت نامگذاری کهکشان راه شیری می‌گویند. در ارمنستان به کهکشان راه شیری (Goghi chanaparh) یا «راه دزد کاه‌ها» گفته می‌شود. این نام گذاری به افسانه‌ای اشاره می‌کند که بر اساس آن «واهاگن» (Vahagn) ارابه پر از کاه «برشم» (Barsham) پادشاه آشور را دزدید و در زمستانی سرد به ارمنستان برد. واهاگن برای رسیدن به سرزمین خود از بهشت عبور کرد و مقداری از کاه‌ها در مسیر راه ریخت و بدیل شکل راه شیری به وجود آمد.

در شرق آسیا کهکشان راه شیری را «رود نقره ای» می‌خوانند. مردمان سرزمین‌های شرقی آسیا بر این عقیده اند که این نوار مه آلود آسمان شب در واقع رودخانه‌ای نقره‌ای می‌باشد. براساس یک افسانه باستانی دو ستاره «کرکس نشسته» (Vega) و «کرکس پرنده» (Altair) که متعلق به دو صورت فلکی ماکیان (Cygnus) و عقاب (Aquila) می‌باشند به همدیگر علاقه مند می‌شوند. با این حال آن‌ها تنها می‌توانستند یک بار در سال یکدیگر را ببینند. آن هم در روز هفتم از ماه هفتم و هنگامی که دسته‌ای زاغ و کلاغ بر روی این رود نقره‌ای پلی درست می‌کردند. این رود نقره‌ای همان راه شیری است. جالب اینجاست که اگر به موقعیت دو ستاره کرکس نشسته و کرکس پرنده توجه شود مشاهده می‌گردد که راه شیری دقیقا از میان این دو می‌گذرد.

همچنین بر اساس یک افسانه چینی در گذشته‌های بسیار دور دختر فوق العاده زیبایی زندگی می‌کرد. روزی یک مرد اسب سوار این دختر زیبا را می‌بیند و آن‌ها به یکدیگر دل می‌بازند. این دو عاشق، ازدواج می‌کنند و دو فرزند به دنیا می‌آورند. اما مادر این دختر به عشق آن‌ها حسودی می‌کند و دختر را می‌دزدد. هنگامی که مرد اسب سوار آن‌ها را تعقیب می‌کند، مادر دختر رودی نقره‌ای ترسیم می‌کند تا برای همیشه میان آن‌ها جدایی بیفتد.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 68417

ارسال نظر