آنها که می‌شنوند و آنهایی که نمی‌شنوند

آنها که می‌شنوند و آنهایی که نمی‌شنوند

هادی خانیکی: 

1) هنوز در ایامی هستیم که بازخوانی رخدادهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی سال 57 و روایت‌های تاریخی آنها موضوعیت دارد. فهم ساحت و نقش رسانه‌های آن دوران هم از این موضوع بیرون نیست، هرچند تفاوت زمینه‌های اجتماعی و سیاسی و متون ارتباطی آن روزها و این روزها، فراوان است. پایان‌نامه کارشناسی ارشد عباس ملک‌زاده که اردیبهشت ماه 1357 یعنی حدود 9 ماه قبل از پیروزی انقلاب با عنوان «بررسی نظرات بینندگان تلویزیون درباره خبر» در مدرسه عالی تلویزیون و سینما به انجام رسیده است، یکی از مستندات خواندنی، پیرامون رسانه‌ها و تحولات نگرشی جامعه است. راهنمای این تحقیق، دکتر مهدی ارباب‌زاده تهرانی، مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی و نظرخواهی رادیو و تلویزیون و مشاوران آن، دکتر مجید تهرانیان، دکتر علی اسدی، استادان صاحبنام ایرانی و پروفسور ایتل دوسو لاپول استاد ارتباطات دانشگاه‌های استانفورد و M.I.T هستند و دکتر ملک خود نیز امروز از استادان برجسته ارتباطات در دانشگاه هوارد امریکا است. وقتی در این پژوهش برای سنجش میزان اعتماد بینندگان تلویزیون نسبت به رسانه‌های خبری، پرسش مستقیمی مطرح می‌شود که در 

کدام یک از وسایل خبررسانی، اخبار صحیح‌تر و مطمئن‌تر را می‌توان یافت، پاسخ‌ها به این ترتیب بود: تلویزیون 45درصد، رادیو 23درصد، سایر رسانه‌ها 23درصد و روزنامه‌ها 6درصد. نتایج همین تحقیق نشان می‌دهد هر اندازه میزان تحصیلات افراد گروه نمونه، بیشتر و سن آنان کمتر می‌شود، اعتماد آنان به تلویزیون کاهش می‌یابد. در نگاه نخست، این تصویر از سطح اعتماد جامعه به رسانه‌ها آن هم در سالی که به انقلاب منجر می‌شود غیرواقعی به نظر می‌رسد، اما داوری دوسولاپول درباره پژوهش راهگشاست، آنجا که می‌گوید: بررسی آقای ملک‌زاده نشان می‌دهد که بیشتر مردم، می‌گویند از اخبار تلویزیون کاملا رضایت دارند، اگر کسی که عالم اجتماعی نیست، به این ارقام بنگرد به احتمال قوی آنها را به صورت رای اعتماد قاطع نسبت به اخبار فعلی تلویزیون تعبیر خواهد کرد... و اما، جالب‌ترین نکته این بررسی از نظر من، کیفیت خاص نارضایتی آن اقلیتی است که کاملا از برنامه‌های خبری رضایت ندارند. آنها ممکن است واقعا اقلیتی بیش نباشند، ولی ماهیت انتقادات آنها همچون پیکانی در یک صفحه راهنما به منطقه‌ای اشاره می‌کند که شایسته توجه و دقت است. اینکه منتقدان مزبور بیشتر در میان جوانان و تحصیلکرده‌ها یافت می‌شوند، یا به این علت است که آنها واقعا، نارضایتی بیشتری دارند یا ناشی از اعتماد به نفس بیشتر آنها در بیان عقاید خویش است. در هر حال بیشتر این انتقادها، ظاهرا معطوف به باورپذیری و قابلیت اعتماد به اخبار است. آنچه از این تحقیق و داوری در باب یافته‌های آن 

بر می‌آید، ضرورت توجه به مخاطبانی است که در ورای بینندگان، شنوندگان و خوانندگان سنتی پیام‌های رسمی قرار می‌گیرند، با آنان که تنها طبق عادت و پیروی از قالب‌ها و کلیشه‌های مرسوم با پیام‌ها روبه‌رو نمی‌شوند به تدریج یا ناگهان میدان‌دار حوزه عمومی می‌شوند و در شکل‌دهی افکار عمومی نقش بالاتر به عهده می‌گیرند. جوانان و تحصیلکردگان در آن پژوهش در شمار همین نقش‌آفرینان بودند.

2) نظرسنجی‌های معتبری که طی سال‌های پس از انقلاب هم به انجام رسیده است از همین منظر 

در خور توجهند. این دسته از نظرسنجی‌ها می‌توانند به گونه‌ای از آنچه در ذهنیت عمومی و در لایه‌های زیرین می‌گذرد تا حدودی پرده بردارند و میزان انعکاس واقعی آنها را در رسانه‌های مختلف نشان دهند. گروه افکارسنجی و مطالعات افکار عمومی دفتر طرح‌های ملی در زمستان 98 پس از بروز اعتراضات ناشی از گران شدن قیمت بنزین در قالب انجام یک نظرسنجی ملی، نشانه‌های تحول کیفی در افکار عمومی را در قالب 3 تغییر مهم تبیین کرد: 

الف) تعمیق و تشدید نارضایتی، همزمان با گسترش دامنه موضوعات نارضایتی 

ب) هراس از آینده

پ) کاهش عمومیت رفتارهای دینی

بنا به این سه ویژگی، «ذهنیت جمعی» جدیدی در حال شکل‌گیری و رشد است که به وضع موجود اعتراض دارد، از آینده در هراس است و اعتقادش به ارش‌های بنیادین، سست و کمرنگ شده است. از این دریچه افکار عمومی با بدبینی به مجموعه اقدامات و سیاست‌هایی می‌نگرد که نهادها و دستگاه‌های مسوول برای مواجهه با مشکلات در پیش می‌گیرند. به این مهم از نظر ارتباطی هم در سطح کلان، هم در سطح میانی و هم در سطح خرد باید به جد توجه کرد. ذهنیت جمعی میدان اصلی شنیده شدن و شنیده نشدن صداهای ثبات و تغییر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است.

3) بازتاب اجتماعی مسائل امروز جامعه هم در خور تامل است. یک نظرسنجی معتبر ملی که این مهم را به صورت منظم دنبال می‌کند، درباره اعتماد مردم به رسانه‌ها این‌گونه طرح پرسش کرده است؛ 46درصد پاسخگویان به صداوسیما، 14.2درصد به سایت‌های خبری و اینترنتی، 12.3درصد به شبکه‌های اجتماعی مجازی، 4.6درصد به شبکه‌های ماهواره‌ای و 2درصد به روزنامه‌ها و مطبوعات اعتماد بیشتری را ابراز کرده‌اند. در برابر این اعداد و ارقام، 14.2درصد هم گفته‌اند که هیچ یک از رسانه‌ها مورد اعتماد آنها نیست. این مطالعه نیز نشان می‌دهد که دیدگاه مردم درخصوص اعتماد به رسانه‌ها برحسب جنسیت، سن، میزان تحصیلات و سرانه هزینه افراد متفاوت است. جوانان و تحصیلکردگان به صداوسیما و رسانه‌های رسمی اعتماد کمتری از سایر اقشار اجتماعی دارند. در هر جامعه دستخوش تغییری از جمله ایران، باید به نگرش‌ها و کنش‌های حاملان و عاملان تغییر که در اینجا جوانان آموزش دیده‌اند، بیشتر اعتنا کرد. رویارویی انتخابی با رسانه‌ها، ادراک انتخابی پیام‌ها و انباشت انتخابی مضامین نهفته در آنها، مساله واقعی ارتباطی، اجتماعی امروز ماست. اندکی از سطح به عمق نگاه کنیم. بیرون ایستادگان از نظم رسمی رسانه‌ای نیز بسیار مهم هستند؛ اگر بدانیم...

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 8397

ارسال نظر