جنجال های مقتدای فکری سعید جلیلی ؛ آیت الله میرباقری کیست؟
مرور فکری مقتدای فکری سعید جلیلی که میگوید مأموریت مردم ایران حرکت به سمت ظهور است، وظیفه حکومت اسلامی درگیری همهجانبه با کفر است، پس از شیوع کرونا در قم بورس آمریکا و اروپا سقوط کرد، مردم دولت مدرن نمیخواهند، مشکل حجاب زنان الگوی توسعه غربی است، اینترنت بساط شیطان است و به پوشیدن کتوشلوار و استفاده از آسانسور بدبین است…
مرور فکری مقتدای فکری سعید جلیلی که میگوید مأموریت مردم ایران حرکت به سمت ظهور است، وظیفه حکومت اسلامی درگیری همهجانبه با کفر است، پس از شیوع کرونا در قم بورس آمریکا و اروپا سقوط کرد، مردم دولت مدرن نمیخواهند، مشکل حجاب زنان الگوی توسعه غربی است، اینترنت بساط شیطان است و به پوشیدن کتوشلوار و استفاده از آسانسور بدبین است…
به گزارش عرشه آنلاین؛ اول از او دعوت شد که نامزد انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ شود؛ بیانیهای داد و «ضمن پرهیز دادن از تداوم چنین دعوتهایی» از نخبگان جوان و انقلابی تمنا کرد با تکیه بر «الگوی سیاستورزی مؤمنانه و رویکرد انقلابی و اخلاقی شهید رئیسی» در پی تبیین و گفتمانسازی مؤلفههای «دولت انقلابی» و «تسهیلکننده روی کار آمدن دولت انقلابی» باشد. دفترش وعده داد استاد به عنوان عضوی از جبهه فکری انقلاب اسلامی» از «کاندیداهای انقلابی که به چنین افقهای بلندی بیاندیشند و از عهده فهم دشواریهای و ظرافتها و پیچیدگیهای اداره کشور برآیند» پشتیبانی و حمایت میکند.
فرمان آتش به اختیار
یک روز قبل از دور اول انتخابات در سخنرانیاش در مراسم چهلم شهدای خدمت معیار فرد اصلح را «تقویت جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت و جبهه اسلام» بیان کرد. در دور دوم انتخابات همراه با ۲۵ روحانی و واعظ دیگر از سعید جلیلی با هدف اینکه «کارهای نیمهتمام شهید آیتالله رئیسی را تکمیل کند و ارتقا بخشد» حمایت کرد. پس از آن در پیامی تصویری با تأکید بر اینکه هزاران نفر از طرفداران جلیلی بالقوه ظرفیت اداره یک ستاد انتخاباتی را دارند، گفت: «تقاضای حقیر این است که هر کدام از این عزیزان منتظر ستاد مرکزی نباشند و به صورت «آتش به اختیار» خودشان ستادهایی را تشکیل بدهند؛ برای خودشان اتاق فکر درست کنند و تلاش کنند که با خلاقیت، ابتکار و نوآوری راه را باز کنند. انشاءالله ما در یک قدمی پیروزی هستیم؛ اگر شما خوب تلاش، همت و توکل به خدا کنید، انشاءالله این پیروزی در دسترس و فراهم است.»
مقتدای فکری پایداری
او فقط حامی جلیلی نیست، بلکه در غیاب آیتالله مصباح یزدی مقتدای جبهه پایداری و جلیلی است: آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم. کسی که چند روز پیش ویدئویی از او منتشر شد که میگوید: ای مردم! به جریانی که دنبال توسعه است، رأی ندهید. او را ادامهدهنده راه آیتالله سید منیرالدین حسینی شیرازی پایهگذار فرهنگستان علوم اسلامی میداند.
میرباقری با وجودی که باور دارد «در جامعهای که بر اساس رأی شکل میگیرد منشور آن رأی، دین خدا نیست»، سال ۱۳۹۵ خود را در معرض رأی مردم قرار داد، از حوزه انتخابیه البرز وارد مجلس خبرگان رهبری دوره پنجم شد و در دوره ششم از حوزه انتخابیه سمنان کرسی عضویت در خبرگان را حفظ کرد.
اما صادرکننده فرمان «آتش به اختیار» در حمایت از جلیلی چه تفکری دارد؟ نگاهی به توئیتهای او ساعاتی پس از رأی به جلیلی در ۱۵ تیر زاویه دیدگاهش را نشان میدهد:
«حقیر امروز به نامزد اصلح و صالح جناب آقای دکتر سعید جلیلی رأی دادم، چون میدانستم که ایشان بهخواست خدای متعال، مصمّم هستند که راه شهید آیتالله رئیسی را ادامه دهند و مانند ایشان، با فشار و تبعیض و رانتخواری و فساد و بیعدالتی و نظام زالوصفت سرمایهداری مبارزه کنند. من به آقای دکتر جلیلی رأی دادم، چون میدانستم ایشان به [دنبال] برجام ۲ و ۳، یعنی پذیرش خلعسلاح و واگذار کردن قدرت نرم و سخت و توان موشکی و پهپادی و سایر سازوبرگهای نظامی ما به دشمن نیستند. من به آقای دکتر جلیلی رأی دادم، چون میدانستم ایشان بهدنبال مذاکره و معاهده با لابیهای پنهان قدرت و محافل صهیونیستی در آمریکا و فرود آوردن سرِ تسلیم در برابر آنان نیستند.»
مرور نظرات او در برخی حوزههای فکری و فرهنگی میتواند چهرهاش را بیشتر نمایان کند تا معلوم شود آبشخور فکری جریانی که جلیلی را در سیاست ایران حمایت میکنند، از کجا نشأت میگیرد و پدیده فرهنگستان علوم اصولاً چه مواضع و موازینی درباره جامعه ایران و نظام بینالمللی دارد. این اظهارنظرها برگرفته از سخنرانیها و مواضع درجشده در رسانههای حامی اوست:
مأموریت تاریخی: حرکت به سمت ظهور
- خدای متعال یک ظرفیتی در مردم ایران ایجاد کرده و یک مأموریت بزرگ تاریخی دارند که همان حرکت به سمت عصر ظهور است. از روایات اینطور استفاده میشود که این جزو مأموریتهای خاص مردم ایران هست و توانش را هم دارند.
- ما وارد یک مرحله جدیدی از درگیری با دشمن شدیم که خیلی مهم است. در این مرحله ما داریم ساختارهای جهان را به هم میریزیم. بناست یک ساختار جدیدی ایجاد شود و سازمان ملل و دولتها و ملتها دارند تغییر میکنند. مداخلات ما از سطح منطقهای که ما در آن حضور داشتیم، یعنی از بابالمندب تا مدیترانه دارد به اروپا تسری پیدا میکند. این حرف ما نیست؛ آنها اصرار میکنند که بگویند سلاحی که ایران به روسیه داده او را در جنگ با اوکراین موفق کرده.
- جریان غربگرایی در کشور که ادامه غرب است، مهمترین خطر ماست. این جریان نمیگذارد جمهوری اسلامی و مردم ایران به آن مأموریت بزرگ تاریخیشان عمل کنند. این جریان میخواهد آنها را در دامن غرب ببرد و عصر ظهور را به رویای آمریکایی تبدیل کند. هویتزدایی میکنند و این موجب میشود که جوانهای ما دیگر احساس هویتی نکنند که بخواهند پای آن هویت بایستند. چرا؟ یک جوان دانشجو مطالبهاش انقدر تنزل پیدا میکند که در دانشگاه نخبه ما، مطالبات دانشجوهای صنعتی شریف بشود سلف مشترک و خوابگاه مشترک و فردا هم لابد استخر مشترک، این افتضاح نیست؟! چرا اینطوری شده؟ همین غربگرایی در دولتهاست که این کار را میکند
- میگویم هیئت حزب است، ولی باید کارکرد احزاب غربی را داشته باشد. باید کارکرد را منتقل کنیم. (در جمع مداحان هیئات اهل بیت، ۳۰ آبان ۱۴۰۱)
چرا کتوشلوار؟ خطر آسانسور!
- یکی از کارهایی که غربیها دنبال میکنند متحدالشکل کردن جهان در ابعاد مختلف است که یکی از آنها پوشاک است. ذائقه جوامع را یکسان میکنند. مد مورد پسند جوامع درست میکنند. مثلاً میگویند کی گفته لباس شما باید حتما تا سر زانو باشد یا باید حتما تا مچ پا باشد، وقتی کت و شلوار را جایگزین پوشاک سنتی میکنند همین است؛ اول رابطه این پوشاک را با فرهنگ و ارزشهای اجتماعی و آرام آرام با بقیه الگوهای اجتماعی میبینند و بعد رابطه آن را با الگوی کلان و توسعه بررسی میکنند.
- مسکن هم اینطوریست. یعنی الگوی مسکن را تغییر میدهند. از سبک قدیم که خانوادههای بزرگ بود و یک پدر با فرزندانش در این خانه زندگی میکردند، و یک نوع فرهنگ معاشرت آنجا حاکم است و یک اخلاق بین ارحام شکل میگیرد تا مدلهای جدید آپارتمانی که هر کس یک واحد جدایی برای خودش دارد و یا مدلهای قدیمی که اندرونی و بیرونی در آن مطرح میشود و یک ارزشها و اخلاقی در روابط بین اقشار برقرار میشود؛ حتی خانههای قدیمی که در بعضی از شهرها هنوز هست، غیر از این که اندرونی و بیرونی دارند دو تا کوبه دارند با صدای زیر و صدای بم، که معلوم بشود که آن کسی که در میزند خانم است یا آقا و چه کسی باید پشت در برود و جواب بدهد، در این حد در مواجه اقشار با هم دقت میکنند و انضباط دارند. اما این را تبدیل میکنند به یک روابط آپارتمانی که یک آسانسور هست و در این آسانسور زن و مرد برخورد میکنند و بقیه مسائل، این مدل معماری است مدل شهرسازیاش هم همینطور است.
- علم سکولار با دین جمع نمیشود اما علم دینی با متافیزیک الهی هماهنگ است. این جریان که مبتنی بر ایدئولوژی مدرنیته است از مهمترین شاخصههایش سکولاریسم است؛ یعنی زمینی کردن، عرفی کردن، غیرقدسی کردن و این جهانی کردن زندگی بشر؛ این اصلیترین دغدغههای غرب بوده است؛ و این کار را هم با جدیت کرده است. (سخنرانی جمع طلاب مدرسه علمیه معصومیه(س) قم، ۲۰ آبان ۱۳۹۱)
سقوط بورس آمریکا و اروپا پس از شیوع کرونا در قم
- من از طریق دوستان دنبال میکردم که از وقتی این بیماری کرونا در چین شروع شد، یعنی از دهم دی، تا سی بهمن، بازار بورس آمریکا و کشورهای اروپا ظاهرا سقوط جدی نداشته بودند، ولی از روز سی بهمن که در قم اعلام شد که دو مورد کرونا وجود دارد، بازار بورس این کشورها به شدت سقوط کرد. بعد هم با این که وضع خیلی از کشورهای اروپا از ایتالیا بدتر بود، آن داستان پیش آمد و ایتالیا خیلی مطرح شد. این بزرگ کردن ایتالیا که در اصل نکتهاش وجود واتیکان است و قم، علامت یک توطئه علیه مذهب است. البته این علامت، علامت توطئه قبلی نیست؛ ممکن است سوءاستفاده از واقعه باشد.
- نکته دیگری که میگویند این است که این ویروس سکولار است؛ خب ویروس که سکولار نیست، مدیریتش به نحو سکولار است. اینها تمام تجمعات مذهبی را بر اساس پروتکلهای بهداشت جهانی تعطیل کردند و داشتند به سمت تعطیلی ماه رمضان میرفتند. یک سری استفتائات از یک ماه قبل از رمضان به دفاتر مراجع معظم میرفت تا یک جوری برای خوردن روزه به عنوان خوف خطر برای بیماری مجوز بگیرد؛ یعنی میخواستند ماه رمضان را تعطیل کنند. اگر جامعه پزشکی متدین ما به میدان نیامده بودند و نفرموده بودند که روزه برای سلامت و امنیت جسم انسان مفید است، اینها واقعا ماه رمضان را تعطیل کرده بودند. (برنامه مکث، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹)
دولت مدرن نه، دولت اسلامی درگیر با کفر
- سؤال مهم برای بررسی این است که مردم چه چیزی را میخواهند که به دولت آقای روحانی و به دولت آقای احمدینژاد و به دولت اصلاحات و به دولت سازندگی و آقای هاشمی راضی نمیشوند. رأی مردم به رئیسجمهور اصلاحات رأی علیه سازندگی بود. اینها بد تفسیر کردند و خیال کردند رأی به تکمیل سازندگی و تعمیر سازندگی است. این موضوع در انتها هم خود را نشان داد و همانها گفتند آنچه ما میخواستیم نشد!
فضا به یک سمت غیرقابل پیشبینی هم رفت. شما این را چه طور تحلیل میکنید؟ من میگویم مطالبهای نسبت به یک نظم حاکمیتی وجود دارد که هم نیازهای مردم را تأمین کند و هم در چارچوب فطریات و انتظارات مبتنی بر ظرفیتهای تاریخی جامعه مؤمنین حرکت کند. من نمیگویم که مردم از دغدغه رفاه آزاد هستند خیر؛ مردم راحتی و رفاه را میخواهند. اما این را در یک چارچوب مشخصی طلب میکنند و حاضر نیستند برای رسیدن به آن از مطالبات فطری و ظرفیتهای تاریخی خود عبور کنند و روی آنها خط بکشند. علت خیلی از بحرانهای اجتماعی ما همین است که در دولت سازی در چارچوب در ایستادهایم. نه بیرون میرویم و نه داخل آییم. نه از دولت مدرن دل میکنیم و نه مدرن میشویم.
- راهحل این جامعه هم دنبالهروی از دولتهای مدرن نیست. اگر کسی در مدرنسازی بخواهد از شیوههای غربی استفاده کند، با توجه به اینکه آنها از ما جلوتر هستند جلوتر ارزشی منظور نیست بلکه زودتر پا به این میدان گذاشتند و اقتضائات آن را ایجاد کردند - به تبعیت و دنبال روی ختم میشود. نمیشود دنبالهروی اتفاق نیفتد. این راه دنبال روی دارد. در صورتی که ما نمیتوانیم در دولتسازی دنبالهرو دیگران باشیم. چون اصلاً دولتی که ما میخواهیم جنسش متفاوت است.
- درگیری همهجانبه بین کفر و ایمان از مؤلّفههایی است که در ساخت دولت اسلامی دخیل است. دولتی که به این درگیری فکر نمیکند دولت اسلامی نیست. دولتی که میخواهد به سمت انحلال در جامعه جهانی حرکت کند دولت اسلامی نیست. این مسیر به تبعیت و دنبالهروی ختم میشود. دولتی که نرمافزار آن نرمافزار جهانی شدن و در درازمدت استحاله در تمدن مادی است، دولت اسلامی نیست. همه هم نمازشبخوان باشند این دولت اسلامی نیست. (مصاحبه با مجله خردنامه، ۱۹ بهمن ۱۳۹۵)
علوم دینی و استحاله تمدن غرب
ما نیاز داریم به اینکه یک سلسله معارف را از متن دین استنباط بکنیم که با یک مسامحه از آن به استنباط مکتبها تعبیر میکنیم. ما نیاز داریم به اینکه در حوزه اقتصاد، در حوزه روانشناسی، در حوزه جامعهشناسی و هر علم دیگری، مکتب دینی مربوط به آن علم را استنباط بکنیم. این ادراکات استنباطی هستند.
- تمدن غرب را باید استحاله کرد؛ و الا وجهه غالب آن وجهه طاهری نیست بلکه وجهه نجسی است که نمی شود آن را سر سفره گذاشت. نخود و لوبیا هم نیست که آن را جدا کنید. سیستم را نمیشود جدا کرد؛ غربگزینی مثل این است که چرخ بنز را روی فرمان رنو بگذاریم طبیعتاً این فرمان نمیتواند آن را بچرخاند. باید با یک مدلی آن سیستم را در سیستم خودتان استحاله کنید. من معتقدم اسلام هم هیچ کجا گزینش نداشته است، یا برای انبیاء گذشته بوده و یا استحاله کرده است و استحاله غیر از گزینش کردن است. هیچ کدام از فناوریهای بشر که برای انبیاء نبودند، اسلام گزینش نکرده بلکه استحاله کرده است. فرمول استحاله غیر از فرمول گزینش است. (سخنرانی در دفتر نشر رهبری، ۷ مرداد ۱۳۹۵)
الگوی توسعه غربی و حجاب اسلامی
- مسئله حجاب، مسئله الگوی پیشرفت و الگوی توسعهٔ غربی است. نمیشود شما به الگوی توسعهٔ غربی ملتزم باشید اما در عرصهٔ حجاب با لوازمش مبارزه بکنید. وقتی شما شهر مدرن میسازی، وقتی در شهر قم نماهای رومی بیشتر از شهرهای دیگر دیده میشود، وقتی فروشگاههای بزرگ زنجیرهای با لوازمش میآید، شما نمیتوانید به راحتی با آثارش مبارزه کنی، چون این مبارزه با معلول است. وقتی هوشیارانه بخشی از گسترش صعنتی به سمت لوازم آرایش میرود، شما نمیتوانید با لوازمش مبارزه کنید.
-نکتهای مهم در امر حجاب این است که بحث پوشش اجباری یا غی اجباری نیست، بحث انتخاب یکی از این دو مسیر است. هر کدام از این مسیرها اختیار و الزاماتی دارند. شما اگر توسعهٔ غربی را پذیرفتید، یک الزاماتی دارد و اختصاص به ایران هم ندارد. شما اگر این الگوی توسعه را قبول کردید، باید به لوازمش هم ملتزم باشید. یکی از ارکان اصل توسعه، تغییر بافت انسانی است، بطوری که با توسعه همراه باشد. در توسعهٔ سرمایهداری چون هدف رشد دائمالتزاید تولید است، میخواهد انسانی تربیت کند که عواطف، آگاهی و انتخابش متناسب با توسعهٔ سرمایهداری باشد؛ اگر باید بیرویه مصرف کند، باید انسان مصرفی تربیت کند، باید میل به مصرف را در او ایجاد کند تا مصرف افزایش پیدا کند. بنابراین عواطف، مهارتها و کارکردهای انسان را در مسیر توسعه سرمایه قرار میدهد. (برنامه تلویزیونی جهانآرا، ۲۵ مهر ۱۴۰۱)
اینترنت بساط شیطان است
- این که گمان کنیم حضرت میآیند از موبایل و ماهواره و اینترنت استفاده میکنند، اوهام است. اینها بساط شیطان است، وقتی بساط نور میخواهد در عالم پهن بشود این بساط جمع میشود. (سخنرانی در شهر شاهرود، ۴ مرداد ۱۳۹۲)
ارتباطهایی که ما با هم برقرار میکنیم یا از بستر ارتباط با حضرت حق و اولیاء خدا عبور میکند و یا از بستر ارتباط با شیطان؛ مثل این که ما الآن با هم اگر از طریق شبکه الکترونیکی ارتباط برقرار کنیم مثلاً اگر با موبایل با هم تماس بگیریم، ولو کنار هم نشسته باشیم اما از طریق شبکه مرکزی با هم تماس میگیریم؛ یا کنار هم نشستیم و از طریق اینترنت با هم مرتبط میشویم اما به شبکه مرکزی متصل میشویم. ارتباطهای ما یا از طریق ارتباط با خدا و اولیای خدا میگذرد که این برای طرف مقابل خیر میشود؛ یا از طریق ارتباط با شیطان است که شر میشود. (برنامه سمت خدا، ۱۴ شهریور ۱۳۹۴)/تجارت نیوز
آیت الله میرباقری کیست؟
مهرداد خدیر، با اشاره به اظهارات آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در روزنامه هم میهن نوشت:تعطیلات نوروز امسال (۱۴۰۳) با ماه مبارک رمضان مقارن بود و در روزهای پایانی مردم تهران در سطح شهر تابلوهایی با مضامین ساده و همهپسند مذهبی میدیدند که ذیل عنوان «تهران؛ شهر نور» در معرض دیدِ شهروندان قرار گرفته بود.
هنوز نیروی انتظامی «طرح نور» یا «گشت ارشاد- ۲» را با هدف ترساندن دختران و زنان به خاطر پوشش و این بار با تهدید به ثبت عکس و فیلم و بدون انتقال به کمیتۀ وزرا به اجرا نگذاشته بود تا آن تصویر را در ذهن مردم ترسیم کند.
مضامین تابلوهای تبلیغاتی ساده و بیشتر مبتنی بر دوگانۀ خیر و شر و غالباً هم عرفانی بود و با نقل جملاتی از چهرههای بیشتر غیرسیاسی اگرچه از امام خمینی و آیتالله خامنهای هم بود اما از دو رهبر جمهوری اسلامی ایران هم باز مضامینی عارفانه انتخاب شده بود.
دیگر شخصیتهای غالباً روحانی اینها بودند: شیخ حسین انصاریان، شیخ محسن قرائتی، سیدعبدالله فاطمینیا، آیتالله بهجت، آیتالله آقا مجتبیتهرانی و تنی چند از دیگر چهرههای بیشتر مشهور به ذکر نکات اخلاقی و عرفانی و مذهبی عامهپسند و نه سیاسی و معطوف به تقابل.
چنان که اشاره شد از رهبر فقید و رهبر کنونی جمهوری اسلامی هم بیشتر مضامینی دربارۀ خودسازی انتخاب شده بود و البته همۀ اینها با فضای ماه رمضان سازگار بودند.
از آن جمع اما یک مورد توجهها را به صورت خاص جلب کرد و آن تصویر و سخنان آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری بود که نه در ردیف آیتالله بهجت و آقا مجتبیتهرانی قرار داشت و نه به طریق اولی و طبعاً امام خمینی و آیتالله خامنهای و نه حتی روحانیون کمتر سیاسی مانند محسن قرائتی و حسین انصاریان و تازه او قبلاً نمایندۀ استان البرز در مجلس خبرگان رهبری بود و در دورۀ اخیر نمایندۀ استان سمنان شده و از این منظر نمیتوانست با پروژۀ «تهران، شهر نور» ارتباط و مناسبتی داشته باشد؛ هرچند احتمالاً میتوانستند بگویند منظور از این عنوان، نوری بوده که از آن سخنان بر شهر تهران و شهروندان تهرانی یا تهراننشین میباریده وگرنه آقای قرائتی هم کاشی است و مرحوم بهجت هم فومنی بود و ربطی به تهران ندارند تا بگوییم آقای میرباقری نماینده البرز در خبرگان بوده یا حالا نمایندۀ سمنان است.
در فروردین ۱۴۰۳ البته هیچکس نمیدانست که قرار است در پایان اردیبهشت چه اتفاقی رخ دهد تا به حمایت او از کاندیدای قبلی و بعدی ریاستجمهوری – سعید جلیلی- نسبت داده شود و نهایتاً حدس زده میشد که کسانی دوست دارند آقای میرباقری را برای ریاست خبرگان یا جایگاهی بیش از قبل در آن مطرح کنند و عملًا و در غیاب آقای مصباح یزدی در رأس جبهه پایداری تعریف میشد.
اکنون و وقتی این روزها و سه ماه بعد از آن و در فضای سیاسی تازه -بعد از انتخابات ریاستجمهوری - بار دیگر نام آیتالله مهدی میرباقری دوباره مطرح شده کسانی که در رأی به مسعود پزشکیان برای موفق نشدن سعید جلیلی تردید داشتند احساس میکنند کار درستی انجام دادهاند.
نام او وقتی دوباره مطرح شد که بعد از سکوتی کوتاهمدت گفت: «پایهریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام سختی و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما راه خود را انتخاب کردهاند. برخی میخواهند ایران را مانند ژاپن و آلمان کنند.»
عباس عبدی – تحلیلگر سیاسی- هم در واکنش به او نوشت: «اگر ذرهای گرسنگی در این چهره دیدید مردم را خبر کنید. همین سخنان هم از روی سیری و آسایش است. چون انسان گرسنه و در حال سختی به این حرفها فکر هم نمیکند.»
داستان اما به این تقابل محدود نماند و برای آن که روشن شود نوع نگاه او با رهبری هم زاویه دارد آنچه دربارۀ مولانا جلالالدین محمد رومی گفته و به بهانۀ آن از بزرگان حوزه انتقاد کرده بود بار دیگر یادآوری شد: «با عرفان مولوی نمیشود جهان را اداره کرد. کتابی را که باید با انبر گرفت میبوسیم. چه معنی میدهد بزرگان حوزه از این کتاب تعریف میکنند؟ او پدر امیرالمؤمنین را مشرک میداند. از دل این عرفان حکومت درمیآید؟ از دل مولوی کی در میآید؟ این تفکر، باطل است. اما ما اسیر این تفکرات هستیم. با عرفان حداقلی و اسلام حداقلی نمیشود با تمدن حداکثری غربی جنگید. بصیرت یعنی این.»
خودحقپنداری و دیگرباطلپنداری چنان در اندیشۀ میرباقری موج میزند که برخی حتی در تشبیه او به مرحوم مصباح یزدی هم دچار تردید شدند چون آیتالله فقید در عین اشتهار به نگاه خاص و نفی پلورالیسم و تکثر دینی در بنیان اندیشه خود به معنی سیاسی کلمه اقتدارگرای مطلق نبود بلکه آن مسیر را برای به قدرت رسیدن و در رقابت با اندیشههای دیگر برگزیده بود درحالیکه در آنچه میرباقری میگوید بنیادگرایی بیهیچ اما و اگری مشهود است.
در میان واکنشها به دیدگاههای آقای میرباقری و آنچه سیدیاسر جبراییلی ادعا کرده بود (در چارچوب و امتداد اندیشه امام و رهبری به تبیین عالمانه کاستیهای معرفتی تمدن غرب میپردازد) نکتهای که حجتالاسلام مرتضی روحانی بر آن تأکید ورزید نشان داد داستان فراتر از اینهاست: «نگرش جناب میرباقری به منطق، فلسفه و عرفان به صورت بنیادین با امام و رهبری متفاوت است. نوع نگاه ایشان به علم و دستاوردهای بشری نیز بهطور کامل متفاوت از امام و رهبری است. دیگاههای نابگرایانه ایشان نهتنها پیشبرندۀ چرخۀ تمدن اسلامی نیست بلکه خود یک جریان پسرونده است.»
عبدالرضا داوری، فعال سیاسی اصولگرا هم در مقابل «نجس دانستن مثنوی معنوی مولوی» این جمله از رهبری را نقل کرد: «مثنوی معنوی، اصولِ اصولِ اصول دین است. مولانا یکسره اسلام ناب و معرفت توحیدی خالص است.»
تفاوت نگاه از همین تعبیر آخر به وضوح پیداست ولی آنچه بیشتر رخ نموده نوعی تمدنستیزی است که فراتر از تقابلهای سیاسی است. این درحالی است که امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا در توضیح این که «ما با سینما مخالف نیستیم» با صدای بلند و رسا گفت: «سینما یکی از مظاهر تمدن است». به بیان دیگر با مظاهر تمدن سر جنگ نداریم و بلافاصله تصریح کرد: «ما با سینما مخالف نیستیم. ما با فحشا مخالفیم.»
تفاوت در همین است. نگاهی که تمدن غرب را یکسره انکار میکند و نگاه دیگر که به وضوح در کلام امام و رهبری متجلی است که اصل تمدن غرب را منکر نیست و بخشهایی را مستثنا میسازد.
با این همه اشارات و توضیحات آیتالله میرباقری همچنان نامی کاملاً آشنا نیست و چون گفته شده نماینده استان البرز در مجلس خبرگان رهبری بوده و اکنون نماینده استان سمنان است شاید تصور شود زاده و بالیدۀ کرج یا سمنان است اما به هیچیک انتسابی ندارد چون در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در قم به دنیا آمده و به جز عضویت او در خبرگان رهبری تنها جایگاهی که با آن معرفی شده این است: ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم.
روشن است که سن او اقتضا نمیکرده شاگرد امام خمینی باشد و از مهمترین استادان او در فقه و اصول میتوان از آیات: میرزا جواد تبریزی، وحید خراسانی، محمدتقی بهجت، سیدموسی شبیریزنجانی و جعفر سبحانی و در منطق و فلسفه از حسنزادهآملی، عبدالله جوادیآملی، محمدتقی مصباحیزدی و سیدمنیرالدین حسینیالهاشمی نام برد.
نام آخر از بقیه اشتهار کمتری دارد اما اتفاقاً روی آن باید بیشتر درنگ کرد. چندان که محمدحسین خوشوقت در واکنش به توئیت یاسر جبراییلی به همین نام «منیرالدین» اشاره کرد. حالا شاید بتواند ربط شهر «نور» با معرفی آقای میرباقری را هم که در آغاز روایت اشاره شد بهتر دریافت: نور و منیر!
آقای خوشوقت نوشته است: «مهدی میرباقری مرید منیرالدین است. او آنقدر بزرگ است که فیزیک، شیمی و همۀ علوم تجربی و انسانی را باطل میداند و معتقد است حتی علوم پایه را هم باید اسلامی کرد. از دیگر کمالات او این است که ارتباط علمی و غیرعلمی با غرب را هم رد میکند و میگوید در انزوا تمدن ساخت.»
اهمیت این توئیت را هنگامی بیشتر درمییابیم که بدانیم حسین خوشوقت برادر همسر فرزند ارشد رهبری است. درست است که همه دیدگاههای منصوبین را هم نمیتوان نسبت داد چه رسد به منسوبین را و خاصه اگر نسبی نه و سببی باشند اما به سبب ملاحظاتی که دارند بیمحابا در اینگونه موارد نظر نمیدهند و یکی از قرائن اصلی در زاویه با دیگاههای رهبری همین است و گزاف نیست اگر ادعا شود مهدی میرباقری بیملاحظهتر از مصباح یزدی نظر میدهد و درستتر همان است که مرید منیرالدین معرفی شود نه مصباح چراکه مرحوم مصباح با علم به علاقه آیتالله خامنهای به دکتر شریعتی دیدگاههای اختلافی گذشته را طرح نمیکرد و اینان ابایی در بیان نظریات بنیادگرایانه و شبهاخوانی خود ندارند.
جا دارد به سعید جلیلی نامزد ناکام انتخابات اخیر بازگردیم و یادآور شویم مهدی میرباقری در سال ۱۳۹۲ از کاندیداتوری سعید جلیلی حمایت کرد و در سال ۹۶ از مرحوم ابراهیم رئیسی و احتمالاً یکی از کسانی که جلیلی را نیز به همین مسیر دعوت کرد.
برخی از حامیان او ستیز با تمدن غرب را انکار میکردند و میگفتند تنها مخالف ارتباط منفعلانه با جهان غرب است زیرا معتقد است انقلاب اسلامی ایران، آغاز احیای مجدد اسلام از لحاظ اجتماعی و بازگشت آن به عرصۀ تمدنی است و برای این کار به یک انقلاب فرهنگی و علمی نیازمند هستیم نه مبارزات سیاسی و نظامی.
اکنون بهتر میتوان دریافت که ریاستجمهوری سعید جلیلی به حاکمیت چه تفکری میانجامید و بهرغم ظاهر آن براساس آنچه در بالا آمد تا چه حد با اندیشههای امام خمینی و رهبری زاویه و فاصله داشته است.
به توئیتها و واکنشهای چند فعال سیاسی و فکری در واکنش به مواضع و دیدگاههای آقای میرباقری در متن اشاره شد. در آخر میتوان توئیت یک چهره نهچندان سرشناس را نقل کرد که خطر آن نبود که از بیخ گوش ترامپ گذشت با خش و خراشی که بر گوش او به جا گذاشت. خطر واقعی از بیخ گوش ما گذشت که کم مانده بود به مسیری دیگر درافتیم؛ خطری که در غیاب اتخاذ رویکردهای توسعهمحور و متناسب با روحیه تکثرگرای ایرانی در سایه نشسته است.
بیچاره هاوقتی حرفتون خریداری نداره چراحرافی می کنید یه زمانی نیروی نظامی جوربی عقلی شماراکشید حالا نیست مردم ازدین ونظام بدبین کردین بس نیست رایتون هم که مشخصه