افشای یک راز سر به مُهر از سقوط بشار اسد

مسکو، بشار اسد را رها کرد، زیرا این تصور را داشت که وی صرفا حمایت نظامی و البته پوشش سیاسی و امنیتی روسیه را می‌خواهد و هیچ توجهی به منافع خودِ روسیه ندارد.

افشای یک راز سر به مُهر از سقوط بشار اسد

مسکو، بشار اسد را رها کرد، زیرا این تصور را داشت که وی صرفا حمایت نظامی و البته پوشش سیاسی و امنیتی روسیه را می‌خواهد و هیچ توجهی به منافع خودِ روسیه ندارد.

به گزارش عرشه آنلاین؛ به بیان ساده تر، نظام سیاسی سابق سوریه صرفا سعی در تامین منافع خود داشت. بشار اسد به خوبی توجیه نبود. او نمی‌دانست که معنای اتحاد و اینکه هر چیزی بهایی دارد چیست و صرفا سعی داشت تا متحدان کشورش را به صورت ظاهری راضی نگه دارد. وی در عمل دست به اقدامی موثر نمی‌زد.»

"سامح رشید"؛ نویسنده و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گزارشی برای وبگاه "میدل ایست مانیتور" به طور خاص سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که چرا متحدان خارجی نظام سیاسی سابق سوریه، حاضر نشدند به نحوی فراگیر به کمک بشار اسد بیایند و مانع از سقوط دولتش شوند؟ 

این نویسنده عرب تاکید دارد که رویکرد معیوب خودِ بشار اسد بود که در نهایت زمینه‌ساز سقوط دولتش شد. او از انعطاف سیاسی لازم برخوردار نبود و البته که صرفا سعی داشت تا متحدان کشورش را به صورت ظاهری راضی نگه دارد و در عمل هیچ اقدام موثری را انجام نمی‌داد. گویی بشار اسد راهِ اتحاد با دیگران را یک سویه می‌دید. از سویی نقد می‌گرفت، اما در سوی دیگر، حتی نسیه هم عمل نمی‌کرد. معادله‌ای که در نهایت به فروپاشی نظام سیاسی سابق سوریه ختم شد. 

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست مانیتور؛ تنها اندکی پس از انتشار خبر فرار بشار اسد رئیس جمهور سابق سوریه و سقوط نظام سیاسی این کشور، سوال‌های زیادی در مورد موضع متحدان دمشق در این رابطه مطرح می‌شد. در این رابطه برخی به این نکته اشاره می‌کنند که ایران تردید‌هایی جدی در مورد موضع واقعی نظام سیاسی سابق سوریه و یا اگر دقیقتر بگوییم، نقش احتمالی آن در انتقال اطلاعات به اسرائیل که زمینه‌سازِ ترور شماری از فرماندهان حزب الله لبنان شد، داشته است. 

در عین حال، رفتار روسیه به عنوان یک قدرت مهم بین المللی که نظام سیاسی سوریه در طی یک دهه گذشته حمایت‌های گسترده‌ای را از جانب آن دریافت کرده نیز ارزش بررسی دارد. روسیه منافع حیاتی در حفظ حضور نظامی خود در سوریه دارد. مساله‌ای که بشار اسد موقعیت آن را برای روس‌ها فراهم کرده است. از این رو، اینکه روسیه به نحو موثرتری وارد میدان نشد و دمشق را در مقابله با نیرو‌های مخالف با خود، تنها گذشت، موضوعی است که هنوز رمزگشایی نشده و رمزآلود است. 

مسکو افزایش قابل توجه آمادگی گروه‌های مسلح سوری و به طور خاص گروه تحریر الشام و البته چشم انداز‌های مد نظر آن‌ها برای انجام یک حمله گسترده به شهر‌های مختلف سوریه که تحت کنترل ارتش این کشور بودند را رصد می‌کرد. 

روند آماده سازی گروه‌های مسلح سوری شش ماه طول کشید و آن‌ها در این دوره زمانی: مهمات و تسلیحات جمع آوری کردند و نیرو‌های شبه نظامی بیشتری را برای حمله به مواضع ارتش سوریه استخدام کردند و در عین حال، شبکه تدارکاتی خود را تقویت و رایزنی‌های گسترده‌ای را هم با طیف‌های سیاسی و اجتماعی داخل سوریه داشتند. اگر مسکو فعالیت اطلاعاتی میدانی هم در سوریه انجام نداده باشد، با رصد تصاویر ماهواره‌ای به خوبی از تحرکات گروه‌های مسلح آگاهی داشته است. 

درست در همین نقطه این سوال مطرح می‌شود که چرا روسیه، بشار اسد را در معادله مقابله با گروه‌های مسلح مخالف با او تنها گذاشته است؟ شاید پاسخ به این پرسش را بتوان اینگونه بیان کرد که بشار اسد همان فردی بود که اول از همه دیگران را فروخت. اسد با متحدان سوریه به شیوه‌ای خاص تعامل داشت و سعی می‌کرد هر کدام از آن‌ها را تا حدی راضی کند. 

مثلا در یک موضوع مشخص و یا در برهه زمانی معلوم، او برای اتحاد‌های خود با دیگران ارزش زیادی قائل می‌شد و به دنبال جلب حمایت‌های مداوم آن‌ها بود. او اعتماد را مبنای اتحاد خود با دیگران قرار نمی‌داد. او می‌شنید، اما گوش نمی‌داد. او توصیه و پیشنهادات مختلف را دریافت می‌کرد، اما کار دیگری انجام می‌داد یا دست به اقداماتی می‌زد که به کل با توصیه‌هایی که به وی می‌شدند در تضاد بود. 

پس از ۱۰ سال حضور مستقیم نظامی روسیه در خاک سوریه و استقرار دو پایگاه نظامی در این کشور، مسکو دیگر چیز بیشتری از دمشق دریافت نمی‌کرد. حتی بیراه نیست اگر بگیویم نظام سیاسی سابق سوریه به یک بارِ بزرگ روی دوش روسیه، مخصوصا از منظر عملیاتی تبدیل شده بود. هنگامی که روسیه به نحو میدانی در سوریه مداخله کرد، این تصور را داشت که بعد‌ها صرفا باید به تامین تسلیحات و ارائه مشاوره‌های تخصصی به ارتش سوریه بپردازد و دیگر نیازی نیست که نیرو‌های نظامی روسیه به طور مستقیم در میدان سوریه درگیر شوند. 

با این حال، مسکو تا حد زیادی از ناتوانی ارتش سوریه در عمل به وظایف خود به عنوان یک ارتش منظم غافلگیر شد. این نقطه ضعف حتی در مناطقی که تحت کنترل ارتش این کشور بودند نیز به عینه قابل مشاهده بود. آنچه تراژیک‌تر از همه بود این مساله است که توسعه فساد در سطوح مختلف ارتش سوریه کاملا محسوس بود و افسران ارتش سوریه بعضا درگیر فعالیت‌های خلافِ مسوولیت‌های محوله به خود شده بودند. البته که ارتش سوریه از تمایل و انگیزه کافی برای یادگیری در زمینه استفاده از تسلیحات اعطایی روسیه نیز عاری بود. 

از این رو، مسکو عملا در رابطه با دمشق خود را در وضعیتی یافت که انگار باید از این کشور در برابر هر تهدید خارجی حفاظت کند و در عین حال، ذهنیت غیرقابل انعطاف بشار اسد در کرسی ریاست جمهوری سوریه را نیز تحمل کند. روس‌ها این اعتقاد را داشتنتد که سوریه باید با ترکیه از درِ تنش زدایی حرکت کند با این حال، بشار اسد از پذیرش این پیشنهاد خودداری کرد. پیشنهادی که از حمایت روسیه برخوردار بود. 

مسکو، بشار اسد را رها کرد، زیرا این تصور را داشت که وی صرفا حمایت نظامی و البته پوشش سیاسی و امنیتی روسیه را می‌خواهد و هیچ توجهی به منافع خودِ روسیه ندارد. به بیان ساده تر، نظام سیاسی سابق سوریه صرفا سعی در تامین منافع خود داشت. بشار اسد به خوبی توجیه نبود. او نمی‌دانست که معنای اتحاد و اینکه هر چیزی بهایی دارد چیست و صرفا سعی داشت تا متحدان کشورش را به صورت ظاهری راضی نگه دارد. با این حال، وی در عمل دست به اقدام موثری نمی‌زد. رویکردی که در نهایت هیچکس را راضی نکرد و منجر به سقوط نهایی دولت سوریه و شخصِ بشار اسد شد.

دیگر رسانه ها

کدخبر: 163015

ارسال نظر