توطئه جدید باکو علیه سپاه

باکو در مورد روابط خود با تهران به طور مستقل تصمیم نمی‌گیرد و به شدت تحت تاثیر و فرمان انگلیس، رژیم صهیونیستی، ترکیه و آمریکا است. چنانچه اولین و خصمانه‌ترین مواضع در مورد این رویداد هم در همین کشورها رخ داد.

توطئه جدید باکو علیه سپاه

پس از وقوع رویدادهای تلخ، ناگهانی و پیش بینی نشده که روابط سیاسی کشورها و به خصوص کشورهای همسایه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، یکی از مهم ترین روش‌ها برای تصمیم گیری در مورد نحوه رفتار و واکنش موثر توسط هر دولت در جهت حفظ منافع خویش، تلاش برای درک انگاره‌های ذهنی رهبران، سازمان‌های سیاسی، رسانه‌ها و کارگزاران دولت مقابل است.

تحلیل درست داده هایی که از این طریق در دسترس قرار می‌گیرد، به ما کمک می‌کند تا از اتخاذ مواضع یا اظهاراتی که تصورات و برداشت‌های غلطی را در ذهن طرف مقابل شکل دهد، خودداری کرده و انگاره‌ها و هنجارها و شرایط درست و متعادلی را در رابطه خود با دیگر کشورها حاکم کنیم. نظریه سازه انگاری یکی از نظریه‌های مهم عرصه روابط بین الملل است که در آن به این امر مهم توجه شده است. سازه انگاران تاکید دارند این انگاره‌ها و هنجارها و برداشت‌های ذهنی شکل گرفته از هر دولت توسط دیگران، به هویت سیاسی آن شکل می‌دهد و رفتار و سرنوشت آن را تعیین می‌کند. در جریان حمله فردی از ساکنان آذربایجان غربی به سفارت باکو در تهران با انگیزه‌های شخصی و به علت عدم پاسخگویی کارکنان و شخصی سفیر به وی نیز شاهد هستیم، هر دو طرف این رویداد تلخ درصدد هستند انگاره‌ها، برداشت ها و تصورات ذهنی خود را بر فضای رسانه‌ای و سیاسی حاکم کنند تا برداشت مورد نظر خود را از دولت مقابل شکل دهند.

 در شرایطی که از این رویداد حدود ۳۰ دقیقه سپری شده و هنوز هیچ داده قابل اعتنایی در مورد هویت ضارب منتشر نشده، رسانه‌ها و خبرگزاری‌های باکو به سرعت به میدان آمده و ضارب را وابسته به سپاه پاسداران یا نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی می‌کنند، برخی گروه های تجزیه طلب هم در شبکه های اجتماعی ارامنه را مقصر دانسته و خواستار انتقام گیری می‌شوند. در این رسانه ها از تیترهای تحریک کننده‌ای مانند آغوش ایران به سوی تروریسم ارمنی باز است، استفاده می‌شود! همزمانی این حمله با سالگرد هولوکاست و سالگرد حمله یک گروه شبه نظامی ارمنی به نام آسالا به سرکنسولگری ترکیه در لس آنجلس در سال ۱۹۷۳ نیز به رسانه‌های باکو و تجزیه طلبان کمک می کند تا بر درستی ادعا و روایت خود تاکید کنند. این در حالی است که رفتار منطقی یک دولت بالغ و مستقل در چنین شرایطی ایجاب می کند از قضاوت شتاب زده خودداری کرده و حداقل چند ساعتی برای روشن شدن ابعاد ماجرا و ارائه توضیحات دولت میزبان انتظار بکشد.

نکته جالب‌تر در این ماجرا رفتار دولت ترکیه است. آنکارا که در سال ۱۳۹۵ شاهد ترور سفیر روسیه در خاک این کشور در پیش چشم دهها نفر توسط یک افسر پلیس این کشور بود (جریان این ترور در اینترنت به صورت زنده پخش شد) و با واکنش متعادلی هم در داخل روسیه و هم در داخل ترکیه مواجه شد، حتی قبل از موضع گیری مقامات باکو به میدان آمد. مولود چاووش‌اوغلو، وزیر خارجه ترکیه روز جمعه در توییتی پس از تسلیت جمله «آذربایجان هرگز تنها نیست» را که به اسم رمز مقامات ترکیه برای دخالت در امور داخلی باکو و توجیه رویکرد مداخله جویانه این کشور در قفقاز مبدل شده را تکرار کرد. پس از وی شخص اردوغان و فواد اوکتای معاون رییس‌جمهور ترکیه نیز به میدان آمدند و با فضاسازی مشابه تلاش کردند احساسات ضدایرانی را تقویت و به مواضع و جهت گیری‌های باکو شکل بدهند. همچنین «یوسل کاراوز» از ژنرال های ارتش ترکیه حمله به سفارت باکو در تهران را رویداد از پیش برنامه ریزی شده توضیف می کند. توپخانه ضدایرانی مقامات و رسانه های باکو پس از موضع گیری شتاب زده و البته فرصت طلبانه دولت ترکیه کم کم موضع گیری مقامات باکو و رسانه های این کشور نیز آغاز شد که مبتنی بر وارد آوردن اتهامات تند و بی سند و مدرک بر علیه جمهوری اسلامی، تروریستی بودن این حادثه و ضرورت واکنش سخت و انتقامی در برابر حمله مذکور بود. سخنگوی وزارت خارجه باکو انگیزه های شخصی در این حمله را رد می کند و مطالب و تبلیغات رسانه ها بر ضد باکو( اشاره به هشدارهای کارشناسان دلسوز ایرانی در مورد خطرات ایجاد دالان زنگزور، تقویت رابطه باکو با اسرائیل، تکفیری ها و وهابی ها و انجام عملیات مکرر تروریستی از خاک این کشور بر علیه ایران، حضور گسترده نیروهای ناتو در این کشور و تلاش دولت این کشور برای شیعه زدایی و جعل هویت دینی، فرهنگی و تمدنی ضدایرانی) را عامل این حمله قلمداد می کند. کار تا بدانجا پیش می رود که ضیافت عسکروف نائب رئیس مجلس باکو حمله یادشده را یک عمل تروریستی در سطح دولتی توصیف می‌کند.

ناطق جعفرلی، معاون حزب رئال جمهوری آذربایجان هم می گوید: ایران با آتش بازی می کند و اتحاد ارمنستان، روسیه و ایران می خواهند جهان متمدن را به چالش بکشند. این اتحاد شیطانی باید شکسته شود غرب باید چشمان خود را باز کند و خطر این اتحاد را ببیند. آصف نریمانلی، از فعالان رسانه ای باکو هم که مطابق سفارش ها و محورهای توصیه شده از طرف سازمان امنیت و مقامات ریاست جمهوری باکو ، قلم می زند، می نویسد : تهران باید مشارکت باکو در تحقیقات قضایی واقعه تیراندازی در سفارت جمهوری آذربایجان در تهران را بپذیرد تا ثابت کند که خود تهران طراح این حمله نبوده است! یکی از قابل تامل ترین مواضع مربوط به نشریه ینی مساوات است که به شخص الهام علیف نزدیک بوده و دیدگاه های وی را از زبان کارشناسان مختلف بازتاب می دهد. این نشریه به فاصله کمتر از سه ساعت از این حمله انتشار رگباری مصاحبه ها و مطالب تحلیلی خود را آغاز می کند و به گونه ای رفتار می کند که انگار برای وقوع چنین رویدادی آمادگی داشته و مطالبی را از قبل برای مقابله با ایران آماده کرده است. در یکی از این مطالب با عنوان ایران خائن را مجازات می کنیم! تا ساعات آینده تصمیمات شخصی گرفته می شود، تصریح می شود که باکو باید هر چه سریع تر در شمال ارس (با همکاری اسراییل) چتر امنیتی ایجاد کند، سفیر باکو از تهران فراخوانده شود. این رویداد نشان داد اقداماتی که برای تامین امنیت باکو انجام شده ( اشاره به همکاری های نزدیک امنیتی، اطلاعاتی، جاسوسی باکو با رژیم صهیونیستی بر علیه ایران) صحیح بوده و در پایان به ایران هشدار داده می شود که باید به بیانیه شوشی توجه کند. در این بیانیه که بین ترکیه و باکو منعقد شده، تاکید شده دالان زنگزور برای از بین بردن مرز ایران و ارمنستان باید ایجاد شده و در صورت تهدید امنیت باکو توسط کشور ثالث ترکیه حق مداخله نظامی دارد.

 به تدریج آمریکا و انگلیس نیز برای تاثیرگذاری مدنظر خود و فضاسازی رسانه ای بر علیه جمهوری اسلامی وارد میدان شدند و البته ترجیح دادند این موج آفرینی را توسط متخصصان اندیشکده های روابط بین الملل انجام دهند. مایک دوران از محققان موسسه هادسون مدعی می شود قاعده این است که در تهران به سفارتی حمله نمی شود، مگر اینکه رژیم بخواهد! نیل واتسون کارشناس علوم سیاسی انگلیسی هم این رویداد و زمان وقوع آن را اتفاقی نمی داند و می گوید: ایران می ترسد در نتیجه مشکلات کنونی مردم آذربا.یجان ج.جنوبی که حقوق آنها سال ها زیر پا گذاشته شده، خواستار خودمختاری شوند. به همین دلیل ایران همچنان به تحریکات بر علیه اتحاد آذربایجان و ترکیه و همکاری باکو با اسرائیل ادامه می دهد. همانطور که وزیر خارجه ترکیه در توئیتر خود نوشت آذربایجان تنها نیست. پیامدهای انچه رخ داد به طور بالقوه زیاد است." اسرائیلی ها نیز نهایت تلاش خود را برای بهره برداری از این رویداد کردند. زیرا این حمله می توانست جنایت آنها در کشتار اخیر جنین را تحت الشعاع قرار داده، وابستگی باکو به این رژیم را افزایش دهد و به پیشبرد برنامه های آنان برای ایجاد تنش های قومی و مذهبی در ایران و قفقاز کمک کند. کار صهیونیست ها تا بدانجا پیش رفت که میخاییل فینکل، کارشناس اسراییلی در گفتگو با گلوبال اینفو.آذ گفت: در حقوق بین الملل، حمله به سفارت به منزله اعلام جنگ است و اسراییل آماده است تجربه خود در انجام عملیات ضدترور را در اختیار باکو قرار دهد!

در شرایطی که این روایت سازی مخرب رسانه‌ای برای تثبیت تصویری از جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور بی قانون و مخالف با هنجارهای نظام بین الملل که شایسته احترام نیست در جریان بود، پلیس، رسانه ها و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور نیز با سرعت بیشتری در مقایسه با رویدادهای مشابه قبلی وارد عمل شدند و اظهارات و تصاویر و گفتگوهای شخص ضارب به سرعت منتشر شد که نشان می داد سفارت باکو در تهران پس از اعلام مفقودی همسر فرد ضارب که متولد این کشور است، هیچ همکاری با وی برای کسب اطلاع از شرایط این زن، تسهیل امکان سفر وی به ایران یا هر نوع تعامل برای روشن شدن ابعاد ماجرا نداشته است و باید انتظار داشت طی روزهای آینده، رسانه های باکو با فضاسازی خاص رسانه ای در مورد این زن یا گفتگو با وی طراحی ضدایرانی خود را به پیش ببرند.

همزمان با این تحولات و سیل اتهام افکنی بی اساس با هدف تصویرسازی نامطلوب از جمهوری اسلامی، مقامات جمهوری اسلامی و در راس آنها وزیر خارجه جمهوری اسلامی مواضع اصولی ایران را بیان کرده و حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان تاکید می کند این حمله تروریستی نبوده، شخص رئیس جمهور جهت رسیدگی به وضعیت و پیگیری قضایی و حقوقی و برخورد جدی با یکایک افرادی که احیانا در این مسیر یا قصوری داشتند تاکید کرده و پیگیری های امنیتی قضایی و انتظامی برای برخورد با مهاجم انجام می شود. سرویس های امنیتی ما با هم گفت و گو داشتند و آخرین وضعیت و یافته ها از فرد مهاجم و انگیزه وی را به مقامات باکو منعکس کردند. به برادرم جیحون بایراموف تاکید کردم که در تماس با یکدیگر و مشورت هایی که دادیم مانع از این شویم که این اقدام تلخ و شوک آور بر وضعیت دیپلمات های جمهوری آذربایجان در تهران و بر وضعیت مناسبات تاثیر سویی را بر جای نگذارد. در عین حال سفیر باکو در تهران در حضور وزیر خارجه مجددا بر تروریستی بودن واقعه مذکور تاکید می کند.

 تلاش در ایران برای دلجویی از باکو تا بدانجا پیش می رود که وحید جلال زاده نماینده ارومیه و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی موضع گیری الهام علیف در مورد این حمله را بسیار عالمانه توصیف می کند! باید توجه داشت که الهام علیف در بیانیه خود این حمله را تروریستی توصیف کرده و می نویسد: ما خواستار رسیدگی سریع به این اقدام تروریستی و مجازات تروریست ها هستیم. بنابراین این موضع گیری با موضع گیری رسمی وزیر امور خارجه ایران در تضاد بوده و لذا نمی توان از وصف عالمانه در مورد آن استفاده کرد. امام جمعه تبریز و استاندار آذربایجان شرقی نیز با دخالت در اموری که منحصر به وزارت خارجه هر کشور است بابت این رویداد اظهار تاسف و همدردی می کنند. این اقدام با توجه به تمرکز ویژه گروه های پان ترک و تجزیه طلب بر روی تبریز و تلاش برای آشوب افکنی در این بخش از کشور قابل تامل است.

سوالی که پس از مرور مختصر اهم مواضع کشورهای همسایه و قدرت های مداخله گر منطقه ای و جهانی به ذهن متبادر می شود، آن است که علت این مواضع خشمگینانه، بی منطق و غیراصولی بر علیه جمهوری اسلامی ایران به بهانه یک حمله انتقام جویانه شخصی چیست و سیر تحولات در روابط تهران با باکو به چه سمتی خواهد رفت. ابتدا باید توجه داشت که باکو در مورد روابط خود با تهران به طور مستقل تصمیم نمی‌گیرد و به شدت تحت تاثیر و فرمان انگلیس، رژیم صهیونیستی، ترکیه و آمریکا است. چنانچه اولین و خصمانه‌ترین مواضع در مورد این رویداد هم در همین کشورها رخ داد. در سال های پس از جنگ دوم قره باغ سلسله رویدادهایی بر خشم و استیصال دولت الهام علیف و همراهان وی در انگلیس، ترکیه و اسرائیل دامن زده است: ۱. توسعه طلبی باکو و حامیانش برای قطع مرز ایران و ارمنستان و اشغال استان سیونیک این کشور برای ایجاد یک دالان تورانی با هدف حذف ایران از مسیرهای ترانزیت کالا و انرژی و محاصره ایران توسط کشورهای به اصطلاح ترک و منحصر کردن دسترسی ایران به اروپا تنها از طریق باکو و ترکیه شکست خورد. حتی باج گیری باکو از ارمنستان در این زمینه از طریق مسدود کردن جاده لاچین و محاصره تقریبا ۵۰ روزه ۱۲۰ هزار ارمنی در آرتساخ (قره باغ کوهستانی) که جانشان را به خطر انداخته باعث نشده تا تغییری در معادلات ژئوپلتیک منطقه به سود علیف و طراحان این توطئه ها صورت بگیرد. ۲. مداخله دولت باکو در ناآرامی های داخل کشور که منجر به دستگیری دهها پان ترک در استان های آذری نشین و جنایت شاهچراغ با نقش آفرینی مستقیم تروریست های وهابی باکویی شد هم نتوانست ایران را بی ثبات و ضعیف کند تا طرح ایجاد دالان تورانی ناتو به نتیجه برسد. ۳. علیرغم همه فشارها و تهدیدها بر علیه کارشناسان دلسوز و منتقد، اقوام تالش و تات و لزگی و غیره، شیعیان تحت ستم و نیروهای آزاده ای همچون جنبش حسینیون که متشکل از علاقمندان آذربایجانی متعهد به آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی است، آنان از بیان واقعیت ها و نیات پشت پرده دولت علیف و نیز رژیم صهیونیستی، ترکیه و انگلیس در جهت تهدید منافع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی ایران دست برنداشتند. همین استیصال و شکست تمامی طرح های ضدایرانی باعث شده تا اتاق فکر آشوب که در باکو با مدیریت صهیونیست ها اداره می شود از هیچ فرصتی برای مقابله با ایران و پیگیری طرح های فوق الذکر نگذرد.

در واقع دولت علیف و رسانه های تحت فرمان وی به تحریک اسرائیل و انگلیس و ترکیه و برمبنای مطالبی که نقل شد نهایت تلاش خود را برای بهره برداری از این رویداد تلخ و تاسف بار انجام دادند تا با ایجاد انگاره های ذهنی ضدایرانی خاص، مجال را برای پیشبرد دیپلماسی بگیرند، فضای جنگی و تخاصمی را بر روابط ایران و یک کشور همسایه حاکم کنند تا بتوانند ماجراجویی های نظامی احتمالی آتی خود را در نزد افکار عمومی جهان توجیه کرده و هزینه جنگ طلبی و برخورد سخت با ایران را کاهش دهند. انگلیس، رژیم صهیونیستی و ترکیه به شدت در تلاش هستند از این رویداد محملی برای افزایش وابستگی باکو به خود بسازند و فضای تنش آلود را بین دو کشور تداوم ببخشند. نتیجه این تحولات که تا به امروز شکست خورده می توانست قطع روابط سیاسی تهران و باکو و ایجاد تنش سخت بین دو کشور با هدف ایجاد فضای تنفس مناسب برای صهیونیست ها و ترکیه در غرب آسیا باشد که باز هم به نتیجه نرسید. امید است دولت باکو با مرور آنچه در روزهای اخیر رخ داد و با درک جایگاه و وزن واقعی خود در نظام بین الملل از تلاش برای فشار و باج خواهی از جمهوری اسلامی ایران دست برداشته و با بررسی دقیق واکنش مقامات جمهوری اسلامی – که البته در مواردی دقیق و ضروری نبوده و حتی با زیاده روی هایی در جلب همدلی همراه شده – دریابد دوست واقعی مردم خطه شمال ارس کیست. ایران کشوری ریشه دار و مادر تمدنی منطقه غرب آسیا و منطقه قفقاز و آسیای میانه است و این باکو است که باید به این ریشه های واقعی تمدنی بازگردد تا بتواند یک بار دیگر روی آرامش را ببیند؛ آرامشی که بعد از جدایی ۲۰۰ ساله مناطق شمال ارس از ایران به دلیل مداخلات بازیگران زیاده خواه منطقه ای و فرامنطقه ای هرگز برای ساکنان شهرها و روستاهای قفقاز وجود نداشته است. امیدواریم دولت باکو شلیک مکرر به پای خود را متوقف کند، چون ممکن است از عفونت عمیق ناشی از این اقدامات نابخردانه جان سالم به در نبرد.

منبع: ايسنا

دیگر رسانه ها

کدخبر: 69099

ارسال نظر