سلبریتیهایی که اوباش شدند
اوباش، در پی اثبات خویشتن به گروههای همسالان و همالانشان هستند. آنها میخواهند حضور خویش را مهم جلوه دهند. برخی از نوجوانان و جوانان برای پیوستن به گروههای دوستی، میبایست خود را شبیه به افراد آن گروه سازند یا رفتارهایی را که ایشان انجام میدهند انجام دهند.
«اوباشگری» مانند بسیاری از پدیدههای اجتماعی تاریخچه خاص خود را دارد و معضلات و آسیبهای همپیوند با خود. در این زمینه سخن بسیار گفته شده و راهکارهای گوناگونی نیز طرح و پیاده میشود.
چند هفته پیش و در کوران جابجاییهای مستاجران اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه گاه از اوباش در فرایند ساختوساز شهری یا تخلیه خانهها از مستاجران استفاده میشود؛ مورد دوم تحت عنوان استخدام «شرخر» برای تخلیه خانهها حتی واکنش وزارت راه و شهرسازی را به دنبال داشت که از ضابطان قضایی و مجریان قانون درخواست کرد مطابق قوانین و مقررات با برهمزنندگان آرامش و آسایش مردم، برخورد کنند.
در همین ارتباط، «مهدی اقراریان» عضو شورای اسلامی شهر تهران حدود ۲ ماه پیش در جریان شصت و نهمین جلسه شورای اسلامی شهر تهران اظهار داشت: برخی از ساختمانهای غیرمجاز دارای شبکه اراذل و اوباش سازمانیافته هستند که گاه نیروی انتظامی اعلام میکند زورش به آنها نمیرسد.
به گفته رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای اسلامی شهر تهران، به اراذل و اوباش شناختهشدهای که سابقه نزاع و درگیری دارند پول میدهند و آنها عوامل شهرداری را تهدید میکنند و ممانعت بهعمل میآورند. متاسفانه شاهد این هستیم که از برخی بانوان برای ایجاد نزاع استفاده میکنند. به این صورت که این خانمها مانع ورود و حضور پرسنل شهرداری میشوند. شهرداری که نیروی خانم را برای مقابله با این تخلفات نمیفرستد، اگر درگیری فیزیکی پیش بیاید نمیتوان برخوردی کرد.
همچنان که آسیبهای ناشی از اوباشگری متعدد است، انواع برخوردها با این پدیده نیز شکل و شمایل گوناگونی دارد. مهرماه پارسال فردی را با عنوان شرور منطقه مشیریه تهران در خیابان در انظار عمومی گرداندند. در شهریورماه سال گذشته هم بحث اراذلگردانی در محله استخر تهرانپارس جهت «عبرت آموزی» دیگر اشرار اتفاق افتاد.
این در حالی است که برخی میگویند این قبیل رفتارها تاثیر معکوس دارد و باید فرهنگی و ریشهای عمل کرد. گروهی از خللهای قضایی و قانونی در برخورد با این افراد میگویند. تعدادی پیشنهاد میدهد به جای زندان فرستادن و در انظار عمومی چرخاندن، باید مایملک اشرار را مصادره کرد و آنها را به خاک سیاه نشاند. تعدادی هم بر رسانهها مثل صداوسیما و شبکه نمایش خانگی میتازند که از دید آنان یاغیگری را ترویج میکنند.
در خصوص علل این نوع رفتارها نظرات مختلفی وجود دارد و متغیرهای بسیاری مداخله مییابد، اما اینکه چه اقداماتی برای جلوگیری از بروز این نوع رفتارها میتوان داشت، سبب شده پژوهشگر ایرنا با «محسن مسعودیان» جامعهشناس و مدرس دانشگاه و «ستار پروین» عضو هیات علمی گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتگو بنشیند.
مسعودیان در خصوص دلایل اوباشگری میگوید: در فرهنگ معین اوباش به معنای فرومایگان و افراد بی سر و پا آمده است. اما در فرهنگ عامیانه ما ایرانیان اوباش، افرادی هستند که به خود اجازه یاغیگری، سرکشی، عصیان و انجام انواع بزه، خلاف و جرایم را میدهند. این افراد بیشتر از آنکه تمایل به چنین رفتارهایی داشته باشند، تحت تاثیر برچسبها و انگهایی هستند که جامعه به آنها میزند و به دلیل تکرار القابِ برچسبی، افراد تشجیع شده و خود را یاغی و اوباش قلمداد میکنند.
وی میافزاید: اوباش، در پی اثبات خویشتن به گروههای همسالان و همالانشان هستند. آنها میخواهند حضور خویش را مهم جلوه دهند. برخی از نوجوانان و جوانان برای پیوستن به گروههای دوستی، میبایست خود را شبیه به افراد آن گروه سازند یا رفتارهایی را که ایشان انجام میدهند انجام دهند. رفتارهای کجروانه و انحرافی اوباشگری عموما تقلیدی است که از سوی رهبران گروهها صورت میگیرد. آلبرت بندورا در سال ۱۹۶۱ نظریه تقلید را مطرح کرد و گفت افرادی که شاهد انواع خشونت باشند، آن پرخاشگری را در تقابل با دیگران تکرار خواهند کرد. این تقلید صرفا از طریق مشاهده مستقیم رفتار نیست، بلکه میتواند از طریق دیدن فیلم و یا حتی شنیدن خاطرات و داستان هم در مغز افراد اثر کند.
به گفته مسعودیان با پیشرفت ابزارهای تکنولوژی و افزایش شبکههای اجتماعی مجازی و دسترسی آسان به آنها، افراد برای دیده شدنِ بیشتر، دست به اقدامات عجیبی میزنند تا مخاطبان زیادی را تحت تاثیر خود قرار دهند. اوباش، اشتهار به هر طریق را دوست دارند و به همین دلیل حاضرند خود را بدنام کنند تا دیده شوند.
این جامعهشناس ادامه میدهد: ضعف بنیانهای خانوادگی در افراد، یکی دیگر از عوامل اوباشگری است. تربیت مادران بسیار دارای اهمیت است. عموم آدمیان اشتهار و شهرت را دوست دارند. مادران باید مسیرهای عقلانی و اخلاقی کامیابی و شهرت را به فرزندان خویش آموزش دهند. همین مسیرها میبایست از طریق آموزشهای دوران مدرسه و از طریق رسانهها برای کودکان و نوجوانان نشان و آموزش داده شود.
به باور مسعودیان، متغیرهای اجتماعی-اقتصادی مانند درآمد، فقر و طبقه بر شکلگیری رفتارهای انحرافی و اوباشگری تاثیرگذار است. افراد ثروتمند نیز برای قدرتنمایی میان رقبا، از اوباشگری استفاده میکنند. آنها از این طریق قدرت خود را به رخ رقبایشان میکشند. رابرت مرتون معتقد است که اوباشگری و بیهنجاری فقط مخصوص یک طبقه نیست، بلکه طبقات محروم و ثروتمند هر دو میتوانند در اوباشگری نقش داشته باشند.
مرتون میگوید بیهنجاری محرومان به این دلیل است که این قبیل افراد به ابزارهای رسمی صعود و موفقیت دسترسی ندارند یا دسترسیشان محدود است و بی هنجاری ثروتمندان ناشی از این است که افراد قوی و ثروتمند و با نفوذ همواره هدفی بالاتر از هدف دیگر را نشانه میگیرند. ولی این زیادهروی و زیادهطلبی در عمل است. چون ابزاری مشروع را برای رسیدن به آن هدف اجتماعی ندارند و تبدیل به اوباشی گری میشود.
معلول نابرابریهای اجتماعی
پروین نیز در خصوص علل رفتارهای اوباشگرایانه در سطح جامعه میگوید: این نوع رفتارها تنها معلول یک علت خاص نیستند و عوامل مختلفی دست به دست هم میدهند تا این رفتارها شکل بگیرد. میتوان گفت رفتار برخی جوانان، معلول فرودستی و منزلت پایین آنها در ساختار جامعه است. البته به این معنا نیست که همه جوانان ساکن در محلات فرودست شهری دست به رفتارهای اینچنینی میزنند. همچنین در این محلات، نهادهای اجتماعی مثل خانواده و مدرسه کارایی خود را از دست میدهند و نقش چندانی در جامعهپذیری برخی از جوانان بر اساس ارزشها و هنجارهای همنوایانه اجتماعی ندارند.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر ممکن است یک خرده فرهنگ متضاد با ارزشهای اجتماعی در دل این محلات شکل بگیرد که افراد را تشویق کنند تا دست به رفتارهای خشن بزنند. در یک نگاه کلان این نوع رفتارها معلول نابرابریهای اجتماعی است.
برخی که در محلات فقیر و فرودست رشد میکنند، عمدتا با این ذهنیت بزرگ میشوند که چیزی برای از دست دادن ندارند و با دست زدن به رفتارهای خشن که موسوم به اوباشگری است به وضعیت فرودستی و فرومایگی خود در جامعه واکنش نشان میدهند. در این محلات معمولا جوانان با ناامیدی دست و پنجه نرم میکنند و احساس بیگانگی نسبت به جامعه همنوا دارند. بی دلیل نیست که این گونه رفتارها در محلات محروم شهری شکل میگیرد.
راههای دیده شدن را باید فراهم کرد و به مناطق فرودست رسید
مسعودیان به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: در سطح خرد، خانوادهها باید صحبتهای فرزندانشان را فعالانه بشنوند، برایشان ارزش قائل شوند، آنها را مهم جلوه دهند، آنها را به راحتی مورد قضاوت قرار ندهند، روابط عاطفی با آنها را تقویت کنند و خود را به مثابه یک جوان با مقتضیات امروز بپندارند. دوم در سطح کلان؛ دولتها باید در آموزههای مدارس تجدیدنظر کنند، مسیرهای درست پیشرفت و دیدهشدن را به دانشآموزان معرفی کنند. در سیاستگذاریهای آموزشی، فرهنگی و ورزشی نهایت دقت را داشته باشند تا مسیرهایی را برای جوانان تعبیه نمایند که بتوانند احساس سربلندی و موفقیت نمایند.
وی میافزاید: رسانهها به خصوص رسانه ملی باید با ساخت برنامههایی مهیج و پرطرفدار، مسیر درست موفقیت و اشتهار را به جوانان نمایش دهند.
پروین نیز به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میگوید: مهمترین مساله رسیدگی به مناطق فرودست و محروم شهری است. اگر بخواهیم به این پدیده به صورت ریشهای مواجه شویم باید از نابرابریهای شهری و اجتماعی بکاهیم و خدمات بیشتری به مردم مناطق فقیرنشین ارائه بدهیم. همچنین بحثهای سیاستگذاری فرهنگی در این محلات باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
به گفته پروین مساله دوم به حضور خانوادهها و مدارس و کارآمدی آنها برمیگردد. در برخی محلات معمولا نهادهای اجتماعی جامعهپذیری کارایی و اثرگذاری خود را از دست دادهاند و ما با اختلال جامعهپذیری در این محلات مواجهیم./ ایرنا
ارسال نظر