سوء استفاده غیر اخلاقی
سوء استفاده پسر جوان از دختر ۲۱ ساله/ او مرا به خانه خواهرش برد!
زن ۲۱ ساله که در پی انتشار فیلم شرکت در یک پارتی مختلط و با شکایت همسرش به کلانتری احضار شده بود ناگهان عقده های در گلو مانده اش را گشود و با بیان اینکه رابطه خارج از عرف قبل از ازدواج عامل همه بدبختی های من شد به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت در سال سوم دبیرستان تحصیل می کردم که روزی در خیابان با «شروین» آشنا شدم.
زن ۲۱ ساله که در پی انتشار فیلم شرکت در یک پارتی مختلط و با شکایت همسرش به کلانتری احضار شده بود ناگهان عقده های در گلو مانده اش را گشود و با بیان اینکه رابطه خارج از عرف قبل از ازدواج عامل همه بدبختی های من شد به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت در سال سوم دبیرستان تحصیل می کردم که روزی در خیابان با «شروین» آشنا شدم.
به گزارش عرشه آنلاین، او چهره ای زیبا و جذاب داشت به طوری که در همان نگاه اول به او دلباختم و این گونه به دور از چشم خانواده مذهبی ام با او رابطه دوستی برقرار کردم. از همان ابتدا دختری احساسی و عاطفی بودم و همه حرف های دیگران را به راحتی قبول می کردم. روزها از پس هم می گذشت و من غرق در لذت های واهی این رابطه خارج از عرف بودم به طوری که آرام آرام معنویات زندگی را کنار گذاشتم و به همین دیدارهای خیابانی مشغول شدم تا این که روزی «شروین» مرا به منزل خواهرش برد
. آن جا فهمیدم که خانواده خواهرش به مسافرت رفته اند و من و او تنها هستیم. آن روز به خاطر اعتمادی که به شروین داشتم در کنارش ماندم و نتوانستم در برابر پیشنهاد بی شرمانه او مقاومت کنم.
وقتی خانواده های ما در جریان این آبروریزی قرار گرفتند مجبور شدند برای حفظ آبروی خودشان با ازدواج ما موافقت کنند. این در حالی بود که پدر و مادرم به خاطر این کار زشت مرا طرد کرده بودند و خانواده همسرم نیز به چشم دختری هرزه به من می نگریستند. از سوی دیگر هم شروین علاقه ای به من نداشت و مدام به من توهین می کرد و تهمت های ناروا می زد.
از سوی دیگر او اهل کار و زندگی نبود و من مجبور بودم در منزل پدرشوهرم هر نوع سرزنش و رفتارهای خشن آن ها را تحمل کنم.از صبح تا شب مانند یک خدمتکار در منزل پدرشوهرم کار می کردم اما حق نداشتم در کنار آن ها غذا بخورم.
با این وجود همسرم و مادرشوهرم با بهانه های بیخودی مرا کتک می زدند تا مجبور شوم از شروین طلاق بگیرم. آن ها آن قدر مرا در تنگنا قرار دادند تا ۲ سال بعد ناچار شدم به منزل پدرم بروم چرا که آن ها مرا از خانه بیرون انداخته بودند. یک سال از این ماجرا سپری شد ولی شروین مرا رها کرده بود و هیچ گاه از من خبری نگرفت.
در این مدت تنها شده بودم تا این که شبی به یک میهمانی جشن تولد دعوت شدم. آن جشن به صورت مختلط و همراه با رقص و آواز بود. در این میان یکی از دوستان همسرم که او را نمی شناختم از صحنه های زننده و زشتی در این میهمانی فیلم برداری کرده و آن را به همسرم داده بود. او هم با همین بهانه از من شکایت کرده است حالا هم…/ رکنا
ارسال نظر