مرگ پسر افغانستانی در وسط ترمینال جنوب / پای دختر جوان درمیان است
پسر افغانستانی که پس از اغفال دختر نوجوان ایرانی، با خانواده دختر تماس گرفت تا او را به آنها پس بدهد نمیدانست مرگ در انتظارش است.
اعتمادآنلاین: پسر افغانستانی که پس از اغفال دختر نوجوان ایرانی، با خانواده دختر تماس گرفت تا او را به آنها پس بدهد نمیدانست مرگ در انتظارش است.
برادر دختر نوجوان که به اتهام قتل مرد افغانستانی بازداشت شده مدعی است قصد قتل نداشت. یک سال قبل به ماموران خبر رسید جوانی در اتوبان خزانه کشته شده است. زمانی که پلیس به محل رسید دو مرد جوان را که کنار جسد بودند، بازداشت کرد. آنها گفتند برای نجات جان مرد افغانستانی اورژانس خبر کردند اما اورژانس دیر رسید و اتفاقات دیگری هم افتاد که باعث شد این جوان کشته شود.
هرچند دو متهم که برادر و پسردایی دختری به نام لاله بودند، مدعی شدند قتل عمدی نبوده اما با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و در ادامه وکیل اولیایدم درخواست قصاص آنها را به دادگاه ارائه داد.
در ادامه اردشیر متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او گفت: چند ماه قبل از حادثه خواهر ۱۶سالهام ترانه در شهرستانی که زندگی میکردیم با مردی آشنا شد. آنها در فضای مجازی با هم آشنا شده بودند. وقتی ما متوجه شدیم از او خواستیم ارتباطش را قطع کند اما توجهی نکرد تا اینکه یک روز پی بردیم آنها با هم فرار کردهاند. من حتی قبل از فرار خواهرم به او گفتم اگر این پسر تو را دوست دارد به خواستگاریات بیاید؛ اما پسر جوان که بعدها فهمیدیم نامش احمد است، این کار را نکرد. پسر مدعی شده بود اهل کردستان است. به هر حال احمد خواهر من را اغفال کرد و من هم از طرف پدر و مادرم علیه او شکایت کردم و حکم جلب احمد را گرفتم.
متهم ادامه داد: یک ماه و نیم بعد احمد با مادرم تماس گرفته و گفته بود به ترمینال جنوب تهران بیایید و دخترتان را ببرید. من و پسرداییام در تهران کار میکردیم. بلافاصله به سمت ترمینال جنوب رفتیم. در یک لحظه من دیدم خواهرم کناری نشسته و گریه میکند و مردم هم احمد را گرفتهاند و نمیگذارند فرار کند. جلو رفتم و به پلیس ترمینال گفتم حکم جلب این مرد را دارم بازداشتش کنید اما قبول نکردند. مامور به من گفت، همانجا که حکم جلب داده بازداشت کند به من مربوط نیست. رفتم جلو دیدم احمد طلاهای خواهرم را از دستش درآورده و در حال فرار بوده که او را گرفتهاند. با کمک پسرداییام دست و پای احمد را بستیم و کش موتور را به صورت حلقه دور گردنش انداختیم تا فرار نکند. کش اصلاً سفت نبود. به سمت کلانتری رفتیم. کلانتری هم قبول نکرد و گفت به ما ربطی ندارد. شوهر دخترداییام مامور پلیس است. او گفت بیاوریدش من بازداشتش میکنم. سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خزانه؛ در ترافیک خزانه بودیم که احمد فرار کرد. او کش را شل و فرار کرده بود. ما در اتوبان دنبالش کردیم، چند ماشین ترمز کردند که به احمد نخورند بعد او روی زانو به زمین افتاد و غش کرد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم، ولی خیلی دیر آمدند.
وکیل این جوان نیز گفت: این قتل میتوانست اتفاق نیفتد اگر دو مامور پلیس احمد را بازداشت میکردند. موکل من قصد قتل نداشته اگر قصد قتل داشت که حکم جلب نمیگرفت و متهم را به پلیس معرفی نمیکرد؛ ضمن اینکه، قبل از فوت مقتول نیز در حال بردن او نزد مامور پلیس دیگری بوده بنابراین انگیزهای برای قتل در میان نبوده است.
در جلسه دوم قضات اردشیر را دوباره به جایگاه دعوت کردند و پرسیدند آیا او حدس نمیزده اگر کش موتور را دور گردن مقتول ببندد او را خفه میکند؟ متهم گفت: کش شل بود، احمد هم شکایتی از سفتی آن نداشت. حین تقلا کردن بود که کش به رگهای گردنش فشار آورد. من واقعاً قصد قتل نداشتم و مرگ او ناخواسته رخ داد. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
ارسال نظر