شکنجه دختر 4 ساله مشهدی توسط ناپدری
خیلی دلم به حال خواهرزاده کوچکم می سوزد و نمی دانم با رفتارهای وحشتناک پدر و مادرش چگونه برخورد کنم؛ چراکه آن ها دختربچه معصوم را با شیوه های تکان دهنده آزار می دهند و ...
خیلی دلم به حال خواهرزاده کوچکم می سوزد و نمی دانم با رفتارهای وحشتناک پدر و مادرش چگونه برخورد کنم؛ چراکه آن ها دختربچه معصوم را با شیوه های تکان دهنده آزار می دهند و ...
چند روز قبل خبر هولناکی از ماجرای کودک آزاری در یکی از منازل بولوار رسالت مشهد به پلیس۱۱۰ گزارش شد که بی درنگ عوامل گشت انتظامی با کسب مجوزهای قضایی به نشانی اعلام شده عزیمت کردند و با صحنه های هولناکی روبه رو شدند که دل هر انسانی را تکان می داد.
آثار سوختگی، زخم وکبودی های زیادی که بیانگر کودک آزاری های بی رحمانه بود درحالی روی پیکر دختر ۴ ساله دیده می شد که ساعد مادرش نیز به دلیل زخمی عمیق باندپیچی شده بود.
درهمین حال خواهر۲۸ ساله زن جوان با بیان این که دیگر قادر نیست این صحنه های تلخ را تحمل کند درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی رسالت مشهد گفت: خواهرم حدود ۳ سال قبل در حالی از شوهرش طلاق گرفت که دختری یک ساله داشت، اما بعد از طلاق دچار مشکلات روحی و روانی شد و چندین بار دست به خودکشی زد.
دراین شرایط و برای آن که سرپناهی داشته باشد و بتواند مخارج زندگی خود و دخترش را تامین کند از ۲ سال قبل به عقد موقت «هوشنگ»درآمد، اما آن مرد هم خلافکار بود و برای گذران زندگی دست به هر خلافی مانند خرده فروشی مواد مخدر می زد و همواره خواهرم را به خاطر فرزند خردسالش تحقیر و سرزنش می کرد.
او جملاتی شرم آور درباره این دختر بی گناه به کار می برد که هرکسی از شنیدن آن خجالت زده می شد. او حتی خواهرم را وادار کرد تا برایش مواد فروشی کند! خواهرم نیز به دلیل آن که پول و سرپناهی نداشت با خواسته های شوهرش کنار می آمد، ولی از این وضعیت بسیار رنج می برد به طوری که دیگر به یک بیمار اعصاب و روان تبدیل شده بود و حال خودش را نمی فهمید.
او به گونه ای از خود بیخود می شد که دست دخترش را با دندان گاز می گرفت و به جیغ های دلخراش این کودک ۴ساله توجهی نمی کرد.
خواهرم بعد از چند ساعت وقتی به حال طبیعی بازمی گشت و متوجه رفتار خطرناک خودش می شد از شدت پشیمانی دست به خودکشی می زد که آخرین بار نیز چند روز قبل با تیغ رگ دستش را زد که ما متوجه شدیم و خوشبختانه از مرگ نجاتش دادیم که هنوز آثار این خودزنی وحشتناک روی ساعد ش وجود دارد.
از سوی دیگر هم ناپدری خواهرزاده ام او را با میله های داغ می سوزاند یا به شدت کتک می زند تا به قول خودش از مزاحمت های این دختر کوچک رها شود.
این در حالی است که خواهرم نیز در برابر کودک آزاری های همسرش سکوت می کند و برای آن که دوباره آواره و سرگردان نشود، رفتارهای بی شرمانه شوهرش را تحمل می کند.
دراین وضعیت دلم به حال این کودک معصوم می سوزد؛چراکه هر لحظه توسط پدر و مادرش مورد کودک آزاری قرار می گیرد. این بود که به ناچار با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و ...
با دستور سرگرد لطفی(رئیس کلانتری رسالت مشهد)این زوج جوان که حدود ۲ سال از ازدواج موقت آن ها می گذشت با هماهنگی قضایی به مقر انتظامی هدایت شدند.در همین حال زن جوان با ابراز پشیمانی از آزارهای دختر کوچولو گفت:وقتی به دخترم آسیب می زنم انگار خودم نیستم و بعد خیلی زود پشیمان می شوم...
درخور یادآوری است ،با دستور مقام قضایی، دختر۴ساله تحویل نیروهای اورژانس اجتماعی۱۲۳ شد تا به بهزیستی انتقال یابد و مادر او نیز توسط امدادگران اورژانس۱۱۵ به بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد هدایت شد تا بررسی های علمی و درمانی در این باره صورت گیرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال نظر