روایت این زن ایتالیایی از بازار تهران / اسرار اندرونی‌ها‌ اینجا گفته‌ می‌شود

مادام کارلانسرا، نویسنده و جهانگرد معروف ایتالیایی، نخستین زن گردشگر خارجی است که در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه (سال: تقریبی ۱۸۰۰)به ایران آمد و پس از هفت ماه اقامت در تهران، سفرنامه جالبی از ایران با عنوان «آدم‌ها و آیین‌ها در ایران» نوشت که بخشی از آن به وصف بازار بزرگ تهران می‌پردازد:

روایت این زن ایتالیایی از بازار تهران / اسرار اندرونی‌ها‌ اینجا گفته‌ می‌شود

مادام کارلانسرا، نویسنده و جهانگرد معروف ایتالیایی، نخستین زن گردشگر خارجی است که در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه (سال: تقریبی ۱۸۰۰)به ایران آمد و پس از هفت ماه اقامت در تهران، سفرنامه جالبی از ایران با عنوان «آدم‌ها و آیین‌ها در ایران» نوشت که بخشی از آن به وصف بازار بزرگ تهران می‌پردازد:

«بازار، محل ملاقات و قرارهای عمومی است. آنجا مردم همچنان‌ که درباره مسائل و منافع شخصی و تجاری خود بحث و گفت‌وگو می‌کنند، درباره مسائل عمومی و امور دولتی نیز به شور و تبادل‌نظر می‌پردازند. به طور خلاصه، باید گفت که بازار جای بورس و مجلس را یکجا گرفته است. اما باز هم تعریف بازار کامل نیست و اخبار، شایعات، تهمت‌زدن‌ها، نشر اکاذیب، جنجال‌ها و بدگویی‌ها، همه از بازار سرچشمه می‌گیرد و دهان به دهان می‌گردد و مطابق معمول دست‌آخر، یک کلاغ چهل کلاغ می‌شود.»

 مادام کارلانسرا، نویسنده و جهانگرد معروف ایتالیایی،  می‌نویسد: «بازار، محل ملاقات و قرار‌های عمومی است. آنجا مردم همچنان‌که درباره مسائل و منافع شخصی و تجاری خود بحث و گفت‌وگو می‌کنند، درباره مسائل عمومی و امور دولتی نیز به شور و تبادل‌نظر می‌پردازند. به طور خلاصه، باید گفت که بازار، جای بورس و مجلس را یکجا گرفته است. اما باز هم تعریف بازار کامل نیست و اخبار، شایعات، تهمت‌زدن‌ها، نشر اکاذیب، جنجال‌ها و بدگویی‌ها، همه از بازار سرچشمه می‌گیرد و دهان به دهان می‌گردد و مطابق معمول دست آخر، یک کلاغ ۴۰ کلاغ می‌شود. جای تکرار داستان‌ها، طنزهای بامزه و ساختن و رواج‌دادن نکته‌های ظریف و حتی ترنم و تصنیف‌های جدید نیز جز در بازار، در جای دیگر معمول نیست. هیچ جای دیگر، پرجمعیت‌تر از بازار در تهران نیست. در بازار، هیچ موضوعی نه راز باقی می‌ماند و نه مورد احترام. در آنجا اسرار «اندرونی‌ها‌«، «توطئه‌ها» و «دسیسه‌های بیرونی‌ها» دهان به دهان گفته می‌شود. صحنه‌های متنوع و عجیبی که در بازار مشاهده می‌شود، 

برای مطالعه آداب و سنن ایران است؛ مثلا در یک سو، شخصیت معروفی را می‌بینی که به همراه تعداد زیادی فراش در حال حرکت است و قلیانچی‌ها، قلیان و سایر وسایل منقل او را با خود حمل می‌کنند. چند نفر دیگر مأمور حمل قبا، کفش‌ها و آفتابه هستند. اهمیت شخصیت‌ها از تعداد فراش‌ها تشخیص داده می‌شود. بازار در اولین نگاه، مجالس بالماسکه اروپایی را به یاد انسان می‌آورد که در آن تنها زنان مجبور به پوشیدن نقاب هستند. در شب‌ها، شبگردها از بازار مراقبت می‌کنند. دزد خیلی کم در آن حول‌و‌حوش دیده می‌شود چون دزدی، مجازات وحشتناک بریدن قسمتی از عضو بدن را به دنبال دارد که چنین مجازاتی، بی‌باک‌ترین آدم‌ها را نیز به و‌حشت می‌اندازد. جالب‌ترین گردش در ایران برای من، دیدن بازار تهران بود؛ البته حضور من در بازار، یک حادثه معمولی نبود چون اروپاییان از ترس دشنام‌‌شنیدن خیلی کم به آنجا می‌روند اما من نه‌تنها هیچ‌وقت مورد اهانت قرار نگرفتم حتی بر عکس، جمعیت با حسن‌نیت تمام برای دیدنم علاقه نشان می‌دادند.»

 

 

دیگر رسانه ها

کدخبر: 110300

ارسال نظر