ویدئویی از افشاگریها و اشکهای مهناز افشار در برنامه زنده تلویزیونی!
مهناز افشار: من از مهناز افشار فرار و خداحافظی کردم و حالا در تنهایی با اندوه و درد و تاوانهای خودم تنها عزاداری میکنم!
مهناز افشار: من از مهناز افشار فرار و خداحافظی کردم و حالا در تنهایی با اندوه و درد و تاوانهای خودم تنها عزاداری میکنم!
دیشب مهناز افشار مهمان سینا ولیالله بود، حرفهایی زد که خب بخشی از آن قابل توجه است، چند بریده از حرفهای دیشبش که حس کردیم ارزش مکث و تامل دارد را اینجا گذاشتهایم
برترین ها هم نوشت مهناز افشار در جایی از صحبتهایش از حس به رضا گلزار در میانه فیلمبرداری فیلم آتشبس گفت و یا از حسی مشابه به رادان در فیلمبرداری شور عشق گفت
جایی از حرفهای افشار خیلی صادقانه و اعترافگونه بود، آن جایی که از بیکاری و توامان غرور روزهای اول پس از مهاجرت گفت، تصور کنید شما مهناز افشاری هستید که 50 کار در کارنامه دارید اما ناگهان وارد سرزمینی میشوید که کسی شما را نمیشناسد و هیچ پیشنهادی هم ندارید. در چنین شرایطی افسردگی هجوم میآورد و سودای برگشت به سرتان خواهد زد. افشار از آن روزهایش گفت و این بار دیگر نشان میدهد که یک بازیگر و به طور کلی یک هنرمند شاید در خاک خودش با هر کیفیتی بهتر و بیشتر میتواند در تیررس افکار عمومی باشد، انگار هر جایی غیر از وطن هر شکل از هنرمند را ضعیف میکند. این یک واقعیت است احتمالا که برخی جرات اعتراف آن را ندارند اما افشار داشت و دارد.
قسمت آخر این گفتوگو تلویحا به فشار وارده به بازیگران برای حضور در سینمای روشنفکرپسند پرداخت. افشار میگوید که در فیلمهای تجاری حضور پیدا میکرده و ناگهان به سمت بازی در سینمای روشنفکری رفته. انگار این تبدیل به یک قرارداد شده. بدعتی که در سینمای مریضحال ما کاشته شده تا بازیگران بتوانند خوراک روشنفکران را هم روی پرده فراهم کنند. اما مگر سینمای عامهپسند چه عیبی دارد؟ اصلا مگر همه باید روشنفکر باشند تا بتوانند ادامه حیات دهند؟ نکتهای بود که گفتنش خالی از لطف نبود
ارسال نظر