تناقض شاخصها و امتیازهای کسب رتبه با قانون رتبهبندی معلمان
«طرح رتبهبندی مانند بسیاری از طرحهای آموزش و پرورش به دلیل تدوین یک آییننامه ناکارآمد قربانی شکاف صف و ستاد در آموزش و پرورش میشود و بیتردید به سرانجام بسیاری از طرحها دچار خواهد شد که خروجی آن به کارآمدی نظام آموزشی نخواهد انجامید.»
در یادداشتی در روزنامه اعتماد آمده است: «آن قدر این رتبهبندی معلمان به طول انجامید و آن قدر درباره آن سر و صدا راه افتاد که کمتر کسی در کشور است که از این موضوع بیخبر باشد. یکی از معلمان میگفت: رفتم نون بخرم شاطر که میدونست من معلم هستم. به من گفت: تبریک میگم بالاخره رتبهبندی معلمان هم که تصویب شد! به رغم این که رتبهبندی معلمان در دالانهای دولت بیش از ۱۰ سال گرفتار شده بود و در سه دولت مورد بحث بود، متاسفانه یک سال هم گرفتار پیچ و خمهای مجلس شد و حالا پس از تصویب نهایی در مجلس این طرح مثلهشده در مرحله تدوین آییننامه گرفتار بررسیهای غیر کارشناسانه ستادیها شده است و به رغم این که به یاری واکنشهای معلمان در شبکههای اجتماعی پیشنویس اولیه این آییننامه تاکنون بیش از ۲۵ بار اصلاح و تغییر داشته است، همچنان به دور از واقعیتهای حرفه معلمی و کلاس و مدرسه است و شاخصها و امتیازهای درنظرگرفتهشده برای کسب و ارتقای هر رتبه تناسبی با آن نداشته و تحققبخش فلسفه این طرح نیست؛ هرچند که لایحه دولت و بررسیهای مجلس هم چندان با فلسفه طرح که ایجاد رقابت و انگیزه در معلمان میباشد، نبوده است اما حالا که مشخصتر شاخصها در حال تدوین است عینیتر میتوان فهمید که این طرح چقدر با اهداف و فلسفه خود فاصله دارد.
قرار است معلمان با کسب امتیازهایی در پنج رتبه آموزشیار، مربی، استادیار، دانشیار و استادمعلم طبقهبندی شوند و به تناسب قرارگرفتن در هر رتبه بر حقوق آنها افزوده شود اما به دلیل این که نویسندگان آییننامه و بررسیکنندگان آن، ستادنشینان به دور و بیگانه با واقعیتهای کلاس و مدرسه و حرفه معلمی هستند و از طرفی نگاه آنها بیشتر متمایل به نیرویهای ستادی است تا مزایای رتبهبندی شامل آنها شود، متاسفانه شاخصهایی را در نظر گرفتند که بسیاری از آنها ربطی به ایفای نقش معلم ندارد یا برای شاخصها امتیازهایی را منظور کردهاند که تناسبی با اهمیت هر یک از آن شاخصهای با صلاحیتها و ویژگیهای یک معلم نیز ندارد.
بنابراین طرح رتبهبندی که با گرهخوردن به معیشت معلم از مسیر اهداف و فلسفه خود دور شده بود، حالا مانند بسیاری از طرحهای آموزش و پرورش به دلیل تدوین یک آییننامه ناکارآمد قربانی شکاف صف و ستاد در آموزش و پرورش میشود و بیتردید به سرانجام بسیاری از طرحها دچار خواهد شد که خروجی آن به کارآمدی نظام آموزشی نخواهد انجامید. شکاف صف و ستاد که متاسفانه شکاف میان دوپنجم نیروهای ستادی در وزارتخانه و ۳۲ اداره کل و بیش از ۷۰۰ منطقه آموزشوپرورش است با سهپنجم نیروها که در مدرسه مستقر هستند یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی نظام آموزشی ما است؛ چرا که نیروهای صف به نیروهای ستاد اعتماد ندارد و نیروهای ستاد با واقعیتهای صف آشنا نیستند یا در طرحها و برنامهها و تصمیمگیریها و تصمیمسازی به آن توجه ندارند لذا تا زمانی که این شکاف و این بیگانگی و بیاعتمادی و تمرکز وجود داشته باشد امیدی به کارآمدی نمیتوان داشت و اگر الان رتبهبندی معلمان قربانی این شکاف شده است، سالهاست که کودکان و نوجوانان قربانی این ناکارآمدی شدهاند.»/ روزنامه اعتماد
ارسال نظر