دام هولناک برای بازنشستگان به اسم نماینده بیمه
باس رسمی میپوشیدم و به مراکز تامین اجتماعی میرفتم. بعد از شناسایی طعمه هایم به سمتشان میرفتم و سر صحبت را با آنها باز میکردم. اگر هنوز نتوانسته بودند کار بازنشستگیشان را به سرانجام برسانند میگفتم آشنا دارم تا هرچه زودتر حقوقشان پرداخت شود. اگر هم حقوقشان درست شده بود میگفتم که آیا وام ۳۰۰یا ۴۰۰میلیونی میخواهند یا نه؟
«سلام؛ من نماینده بیمه هستم و میتوانم اقدامات قانونی بازنشسته شدنتان را انجام بدهم.» این جملهای بود که مرد شیکپوش به افراد سالخوردهای میگفت که به دفاتر بیمه در شمال تهران مراجعه میکردند. چنانچه وی متوجه میشد افراد حقوق بازنشستگی میگیرند به بهانه اینکه در اداره بیمه نفوذ دارد و میتواند وام کلان برایشان تهیه کند، طعمه هایش را فریب میداد تا بتواند نقشه سرقت هایش را عملی کند.
نقشه سرقتها را چطور اجرا میکردی؟
لباس رسمی میپوشیدم و به مراکز تامین اجتماعی میرفتم. بعد از شناسایی طعمه هایم به سمتشان میرفتم و سر صحبت را با آنها باز میکردم. اگر هنوز نتوانسته بودند کار بازنشستگیشان را به سرانجام برسانند میگفتم آشنا دارم تا هرچه زودتر حقوقشان پرداخت شود. اگر هم حقوقشان درست شده بود میگفتم که آیا وام ۳۰۰یا ۴۰۰میلیونی میخواهند یا نه؟ طبیعتا جوابشان مثبت بود و آنها مشتاق میشدند تا ادامه صحبت هایم را بشنوند. میگفتم باید مدارکشان کامل باشد و به بهانه برداشتن مدارک به مقابل خانه هایشان میرفتم.
آنها هم قبول میکردند؟
نه. خیلیها هم قبول نمیکردند و دستم را میخواندند.
چه بلایی بر سر آنهایی که قبول میکردند و فریب حرفهایت را میخوردند، میآمد؟
می رفتم مقابل خانه هایشان، چاقویی زیر گلویشان قرار میدادم و با تهدید چاقو، طلا، دلار و اموال قیمتیشان را به سرقت میبردم.
بیشتر مبلغی که با این شگرد سرقت کردی چقدر بود؟
از یک خانه حدود ۶ میلیارد طلا سرقت کردم (او اشاره به همدستش که کنارش ایستاده میکند و ادامه میدهد) ایشان طلافروش هستند و ۶سالی میشود که با هم دوستیم. وی طلاهای سرقتی را از من میخرید.
سابقه داری؟
نه، این نخستین باری است که دستگیر میشوم و طمع پولدار شدن مرا تبدیل به یک کلاهبردار سارق کرد.
ارسال نظر