تهران دست لاتها افتاده است؟ دو اتفاق هولناک
اگر این وضعیت ادامه پیدا کند هم آن دانشجویی که سرش به دیوار کوبیده شد، هم آن تماشاگری که کتک خورد دفعات بعد نجابت، ترس و هرچیزی را که باعث شد اینبار وارد منازعه نشوند، کنار میگذارند
برترینها نوشت پنجشنبه بود که تصاویری از تمرین استقلال منتشر شد و جنجالهای زیادی به راه افتاد، در تصاویر منتشره «هانی کُرده» حضور داشت، او یک گُنده لات سابقهدار است، مثلا جالب است بدانید که با وحید مرادی درگیر بوده، سابقه ۱۸ سال حبس هم دارد، بعد همین آدم با چندین و چند پیشکسوت و بازیکن شاخص استقلال عکس دارد، از منصوریان تا امیر قلعه نویی! حالا ماجرای حضورش در تمرین پنجشنبه استقلال چیست؟ میگویند آدمهای مثل حجت کریمی(سرپرست فعلی استقلال) برای این که از یک مصونیت نسبی در سکوها برخوردار باشند، به امثال هانی کرده فضا میدهند و باقی قضایا.
در همان تمرین پنجشنبه ظاهرا هانی کرده و اطرافیانش چند هوادار منتقد کریمی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. اما خب فکر نکنید این رشد امثال هانی کرده در استقلال و البته عباس اسماعیل بیگی در پرسپولیس اتفاقیست! آدمهای بی ربط به فوتبال که قدرت زیادی پیدا میکنند و حتی مدیران از آنها حساب میبرند، به هر حال اینها ریل رسیدن به قدرت را خوب بلدند و کارهایی میکنند که از طریق آن کارها میشود به قدرت رسید! همزمان البته در برخی فضاهای هواداری بابت حذف عارف غلامی از استقلال و احتمالا کریم باقری از پرسپولیس حرف و حدیثهایی هست،مثل همان حرفها که بابت آمدن نکونام به استقلال ایجاد شده بود. مجموع وقایع این ذهنیت را برای برخی ساخته که «فضا را در کنترل درآوردند». نتیجه چیزی نیست جز دلسردی و انباشت خشم، تا بعدتر که ببینیم چه خواهد شد.
در زیر یادداشتی از هم میهن آوردیم که شماتیک این فضا را با اتصال ماجرای هانی کرده به اتفاق تلخ دانشگاه علامه پیش رو گذاشته:
دانشگاه علامه طباطبایی با ورزشگاه آزادی به لحاظ مکانی فاصله زیادی با یکدیگر ندارند، اگرچه به لحاظ کارویژه، هدف و آدمهای درگیر و مخاطب تفاوت در دو جهان متفاوتند یا قاعدتاً باید چنین باشد. این دو مکان این روزها انگار از زاویه دیگری هم با یکدیگر نزدیک شدهاند و آن نحوه مدیریت، شیوه حل بحران و حضور کسانی است که رفتارهای مشابه با یکدیگر دارند. به فاصله چند روز، زوردارانی در دانشگاه و ورزشگاه به جان انسانهایی افتادند و آنها را مورد ضربوشتم قرار دادند. شاید تنها تفاوت این دو زورمند در این بود؛ او که در ورزشگاه مثل برق بهروی سکوها پرید و کسی را که بهزعم خودش شایسته تنبیه بود، زیر مشتولگد گرفت، احتمالا حداقل در ملاءعام کسی را مورد ضربوشتم قرار نمیدهد که توان دفاع از خود را نداشته باشد. او و امثالهم «افت لاتی خود میدانند» که بهقول خودشان ضعیفکشی کنند.
مأمور حراست دانشگاه علامه همین یک هنجار بازدارنده را هم نداشت و طبق آنچه در فیلم دیدیم، چنان به دانشجوی بیپناه حمله کرد که گویی پنجه در پنجه رستم زمان میخواهد بزند. فارغ از اینکه قیاس آن لاتی که برای دعوا به میان جمعیتی میرود و این احتمال را میدهد که دوتا بزند، یکی میخورد را با کسی مقایسه کنیم که دانشجویی را مورد ضربوشتم قرار میدهد و میداند هزاری هم بزند در آن لحظه یکی نمیخورد، منصفانه است یا نه، در یک نگاه کلانتر میدانداری این دست افراد در همهجا نشانهای از افول بیشتر جایگاه قانون و طبقاتیشدن آن است.
استمرار این وضعیت بهنفع امنیت هیچکس نیست. برتراند راسل در کتاب مشهورش «قدرت» میگوید، نقل به مضمون: «قویترین مرد هم میان ۱۰مرد دیگر گرفتار شود حتماً بازنده خواهد بود.» اگر این وضعیت ادامه پیدا کند هم آن دانشجویی که سرش به دیوار کوبیده شد، هم آن تماشاگری که کتک خورد دفعات بعد نجابت، ترس و هرچیزی را که باعث شد اینبار وارد منازعه نشوند، کنار میگذارند و نوبت بعد ۱۰تا دانشجو و ۱۰تا تماشاگر در برابر خشونت میایستند و با خشونت پاسخ میدهند. بهقول راسل، بازنده این داستان هم از پیش مشخص است. امید که چنین نشود و مردم از هر قشری این حس را پیدا کنند که هیچ زورگویی مصون نخواهد بود و هیچ قانون طبقاتیای وجود ندارد، که اگر چنین نشود، وای به فردای ما.
ارسال نظر