اولین واکنش داخلی به ادعاها و ژستهای اخیر رضا پهلوی
روزنامه خراسان، گزارشی درباره برخی از سرنوشتسازترین اقدامات خاندان پهلوی علیه ایران را منتشر کرد.
سایت برترینها نوشت روزنامه خراسان، گزارشی درباره برخی از سرنوشتسازترین اقدامات خاندان پهلوی علیه ایر ان را منتشر کرد.
در بخشی از این گزارش آمده:
* صحبتهای رضا پهلوی، در یک به اصطلاح نشست خبری که ۱۳ خردادماه امسال برگزار شد و پوشش دادن آن را رسانههایی، مانند شبکههای «من و تو» و «ایراناینترنشنال» برعهده داشتند، یک نمونه قابل بررسی در این زمینه است.
* اینکه چرا بعد از مدتها، به رضا پهلوی که حتی گروههای اپوزیسیون خارج از کشور هم به او توجه نمیکند موضوع این نوشتار نیست.
* اما آنچه هم عجیب است، ادعاها و ژستهایی است که رضا پهلوی با افتخارات نداشتهاش میگیرد؛ در سخنانش از مقاومت مردم ایران در جنگ تحمیلی هشتساله تجلیل میکند و به طور مبسوط، درباره چیزی حرف میزند که گمان میکند باید به آن عنوان «به رسمیت شناختن نیروهای مختلف» و «تشکیل و مشارکت احزاب در آینده سیاسی» اطلاق کند!
* رضا پهلوی بدون توجه به گذشته خانوادهاش و با سوءاستفاده از فراموشی یا ناآگاهی برخی از مردم نسبت به وقایع تاریخی، از «آزادی» صحبت میکند و معتقد است که مانند پدرش، دغدغه «ایران» و «به رسمیت شناختن خواست مردم» آن را دارد!
* این ادعاها آن غیرقابل باور است که حتی جریانهای مخالف جمهوری اسلامی نیز، آن را به باد استهزا گرفتهاند؛ زیرا همه میدانند که این ادعاها و نسبت دادن آنها به پهلوی و خانوادهاش، چنان دور از ذهن به نظر میرسد که برای ردّ آنها، حتی نیازی به اقامه دلیل هم نیست.
* البته این نخستین بار نیست که رضا پهلوی چنین اظهارنظرهایی میکند؛ چند سال قبل، او روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، پیامی برای دانشجویان ایرانی فرستاد و از پیشینه مبارزاتی آنها ستایش کرد!
* اواخر دهه ۱۳۳۰، شاه یک نسخه کاملاً جدید برای تحزّب در ایران نوشت. محمدعلی همایون کاتوزیان، استاد دانشگاه آکسفورد در کتاب معروف «اقتصاد سیاسی ایران» مینویسد: «شاه به این فکر افتاد که با یک تیر، یعنی برپاداشتن یک نظام سیاسی دوحزبی، چند نشان بزند: به آمریکاییاش نشان دهد که حامی دموکراسی لیبرالی است؛ ورود به مجلس شورا از طریق هرگونه گروهبندی اصیل یا به عنوان نامزد مستقل را ناممکن سازد ... دو حزب ملّیون و مردم، خلقالساعه پدیدار شدند.»
* البته شاه بعدها به این نسخه هم وفادار نماند و در سال ۱۳۵۳، با تأسیس حزب «رستاخیز»، ترجیح داد فضای سیاسی را تکحزبی کند! چهرهای که شاه درباره دموکراسی لیبرالی از خود نشان داد نیز، یک کاریکاتور تمامعیار بود. کاتوزیان مینویسد: «شاه به کاخ سعدآباد رفت و چنانکه روزنامه دیلیتلگراف پیروزمندانه در صفحه اول خود اعلام کرد: به سربازانش فرمان «آتش» را داد.
* ۱۶ آبان سال ۱۳۵۹، «کریس رندل» یکی از مسئولان بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در گزارشی مستند به مقامات مافوق خود نوشت: «یکی از دلایل یورش بیمحابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراهکننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اعتراض در ارتش و بیثباتی رژیم، بهدلیل مخالفت مردم، بهویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشتهشدن پرچم نیروهای آزادیبخش خواهد شد.»
* «جولیان ایمری»، معاون اسبق وزارت خارجه انگلیس و از دوستان شاپور بختیار، در یک گزارش مفصل، از روابط بختیار با رضا پهلوی، همزمان با همکاریهای بختیار با صدام خبر میدهد و مینویسد: «بختیار از احتمال انجام یک کودتا برای بازگرداندن سلطنت به ایران به وسیله به تختنشاندن رضا پهلوی» صحبت کردهاست.
* ماجرای همراهی و همکاری با صدام، موضوعی است که شخص رضا پهلوی هم، به نوعی در آن درگیر است و عجیب اینجاست که او، به ستایش از مقاومت مردان و زنانی میپردازد که برای دفاع از میهن از جان شیرین گذشتند و با گلولههایی که از طرف رژیم بعث به سوی آنها شلیک میشد، به شهادت رسیدند
ارسال نظر