تحلیل سعید حجاریان از اعتراضات و شرایط کنونی کشور
انصاف نیوز با سعید حجاریان، فعال سیاسی مشهور جریان اصلاحات به نقد و بررسی وقایع اخیر و تفاوت معترضان در آبان ۹۸ با ۱۴۰۱ پرداخته است.
بخشی از گفتگو با سعید حجاریان را در ادامه بخوانید:
* در ابتدا باید از جان باختن مهسا امینی و سایر افرادی که دیگر در بین ما نیستند، اظهار تأسف کنم. بهویژه افرادی که در زاهدان و شیراز جان باختند و همچنین افرادی که در گمنامی از دنیا رفتند.
* توجه کنید که در این بین جوانهای عزیزی جان باختهاند.
* در این اعتراضات همانطور که میدانید ابتدا مطالبه سبک زندگی مطرح بود اما بهتدریج سیاست تأثیر خود را بر آن گذاشت یعنی اکنون ما با اعتراضاتی چندوجهی مواجه هستیم.
* در آخر باید تحلیل روانشناختیای هم از اعتراضات داشته باشیم که بهنظر در آن دو عنصر «طردشدگی» و «تحقیر» واجد اهمیت است؛ عناصری که در یک بازه زمانی بلندمدت جامعه را عصبانی کرده است.
* اعتراضات آبان ۹۸ در شهرهای کوچک صورت گرفت، تا حد زیادی حاشیهنشینها را درگیر کرد و بعدتر فراگیر رفت. یعنی مرکزیت اعتراضات از آن طبقه فرودست و یا طبقه متوسطی بود که خود را در آستانه فقیر شدن میدید.
* از سوی دیگر، باید به مطالبه معترضان نگاه کنیم. معترضان شهریور-مهر ۱۴۰۱ مطالبه «سبک زندگی» دارند ولی معترضان آبان مطالبهشان «خود زندگی» بود. اگر خاطرتان باشد در آبان ۹۸ یکباره معیشت خانوادهها تحت تأثیر افزایش نرخ بنزین با مخاطره مواجه شد اما حاملان جنبش مهسا لزوماً از این زاویه به اعتراضات نپیوستند و شاید اگر از آنها بپرسید بگویند نظام سیاسی کشور هر چه را خواسته است به اقتصاد و سیاست کشور تحمیل کرده است ما میخواهیم کافه و رستوران و دانشگاه و پارک و خیابان و در یک کلام عرصه عمومی از این دخالت مصون باشد. به بیان دیگر، خوب است بگوییم که معترضان جنبش مهسا میگویند «میخواهیم زندگی کنیم» اما معترضان آبان ۹۸ میگفتند «میخواهیم زنده بمانیم».
* من در مجموع منطق مواجهه با معترضان را نمیپذیرم. در عین حال باید به یک نکته مهم اشاره کنم. در اعتراضات آبان ۹۸ دغدغه اصلی زندهماندن بود یعنی حاملان جنبش، جان به لب رسیدهها بودند؛ جان به لب رسیدگی از فقر و یا ترس از سقوط به چاله فقر. واقعاً بعضی از آنها چیزی برای از دست دادن نداشتند و حتی، مسئولان بعد از برخورد این را فهمیدند؛ فهمیدند که چه اشتباه کردند.
* اما الان برخی مسئولان یک اشتباه دیگر مرتکب شدند. اینبار اعتراضکنندگان را اساساً بهرسمیت نمیشناسند. گویا در ذهنشان این است باید حال یک مشت بچهپولدارِ پررو را بگیریم!
* فراتر از بحث حجاب، من معتقدم اساساً زن در ایران موجودیتی سیاسی است. از بدو امر گفتهاند زن بهتر است خانهنشین باشد، نرخ رشد جمعیت را افزایش دهد، ساعت حضورش در ادارات کنترل شده باشد و قس علی هذا.
* اصلاحطلبان یک موضع اخلاقی-سیاسی دارند و آن اینکه باید از جامعه دفاع کنند. اکنون جامعه معترض است و تعدادی جان باختند. ما باید از اینها دفاع کنیم. به قول گلشیری: آنقدر عزا بر سر جامعه ریخته است که فرصت زاری ندارد. اصلاحطلبان باید کنار مردم باشند.
* از طرف دیگر، اصلاحطلبان باید بهدنبال گروههای حقیقتیاب بروند و آنها را ترغیب کنند تا همه وقایع اخیر پیگیری و ثبت و ضبط شود بهخصوص حوادثی مانند زاهدان که ممکن است سالها در ضمیر مردم آنجا نقش و مُهر خود را بزند.
ارسال نظر