این جزایر سه گانه، ایرانی و پارسی هستند جناب روس!
مجموع جزایر و شهرستان ابوموسى با وسعتى بیش از ۶۸ کیلومتر مربع مشتمل بر جزایر ابوموسى، جزیره تنب کوچک، سیرى، فرور بزرگ و فرور کوچک است. جزیره ابوموسى با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع، تنب بزرگ با ۱۱ کیلومتر مربع و تنب کوچک با ۲ کیلومتر مربع مساحت همراه با سایر جزایر ایرانى خلیج فارس، دنباله چین خوردگى هاى زاگرس محسوب مى شود.
جزیره ابوموسى یکى از ۱۴ جزیره استان هرمزگان و نزدیک ترین و پهنه خشکى از خاک ایران به خط استوا است که در طول ۲۲۲ کیلومترى بندرعباس و ۷۵ کیلومترى بندر لنگه واقع است.
نام جزیره ابوموسى به صورت هاى مختلف در تاریخ ایران به کار گرفته شده است که از آن جمله مى توان به ابوموسا، غضنفر، بوم موسى - بوموف، بابا موسى، و گپ سبزو اشاره کرد.
این جزیره با طول و عرض حدود ۵/ ۴ کیلومتر به عنوان یکى از مراکز صدور نفت خام کشور با ظرفیتى قابل توجه محسوب مى شود. به دلیل نبود آب شیرین و اراضى مناسب کشاورزى بیشتر مردم ابوموسى ماهیگیرند. در این جزیره، معدن خاک سرخ نیز وجود دارد.جزیره تنب بزرگ به مساحت بیش از ۱۰ کیلومتر در فاصله ۱۴ مایل دریایى از جنوب غربى جزیره قشم واقع شده است.
جزیره تنب کوچک مثلث شکل و در ۶ مایلى غرب جزیره تنب بزرگ قرار دارد. فاصله آن تا مرکز استان از طریق دریا حدود ۱۰۵ مایل دریایى و مساحت آن حدود ۲ کیلومتر مربع است.
این جزیره غیرمسکونى است.خلیج فارس و جزایر آن از جمله ابوموسى در روزگار عیلامیان به ویژه در زمان سلطنت «شیلهک این شوشیناک» در ۱۱۶۵ سال پیش از میلاد تحت تسلط این سلسله بوده است.
در دولت ماد نیز جزایر خلیج فارس جزو یکى از ایالت هاى جنوب غربى و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد به نام «درنگیانه» و بخشى از کرمان بود. در دوران هخامنشیان این جزایر از جمله جزایر ابوموسى و تنب کوچک و بزرگ به موجب بند ۶ ستون اول کتیبه بیستون جزو استان پارس بوده است.
همچنین در دوران اشکانیان در روزگار سلطنت مهرداد اول (۱۷۱- ۱۳۸ پیش از میلاد) بنادر و جزیره هاى پارس تحت حکومت این سلسله قرار گرفت.
در عهد ساسانیان جزایر و بنادر خلیج فارس جزو قلمرو ایران و شهر اردشیر از استان پارس و جزو پادکیسان نیمروز بود.پس از ورود اسلام به ایران در دوره اقتدار آل بویه از ۳۲۲ هجرى قمرى بنادر و جزایر سراسر کرانه هاى خلیج فارس در قلمرو فرمانروایى آنها قرار داشت.
این فرمانروایى به دست سلجوقیان کرمان ادامه داشت تا این که پس از انقراض ملوک کیش در سال ۶۲۶ هجرى قمرى در روزگار اتابکان فارس و ایلخانان مغول والى هاى دریاى فارس یا ملوک هرمز در جزیره کیش سکنى گزیدند و تا سال ۷۷۹ هجرى قمرى بر تمام جزایر خلیج فارس و دریاى مکران- عمان- حکومت کردند.
تیموریان نیز خراج جزیره کیش و سایر جزایر خلیج فارس را تا سال ۸۷۳ هجرى قمرى که در ایران حکومت داشتند، جزو فارس محسوب و وصول مى کردند.با ورود پرتغالى ها به خلیج فارس و آغاز فعالیت هاى استعمار نوین در منطقه، جزایر این خلیج از جمله ابوموسى به اشغال دریانوردان پرتغالى درآمد.
در روزگار سلطنت شاه عباس صفوى، پس از یک دوره طولانى نبرد، جزایر و بنادر ایرانى در خلیج فارس از جمله ابوموسى، قشم، هرمز و بحرین به وسیله نیروهاى ایرانى آزاد شد که به همین مناسبت بندر گمبرون به بندر عباس تغییر نام یافت.در سال ۱۱۴۷ هجرى قمرى (۱۷۳۵میلادى ) نادرشاه افشار، لطیف خان دشتستانى را به سمت حاکم ایالت هاى جنوب ایران و کاپیتانى کل سواحل و بنادر و جزایر خلیج فارس منصوب کرد که این فرد در سال ۱۷۳۶ میلادى به بحرین لشکر کشید و شیخ جبار هوله، یاغى بحرین را شکست داد و کلید دژ بحرین را براى نادرشاه فرستاد.
کریم خان زند نیز در سال ۱۱۷۹ هجرى قمرى (۱۷۶۵ میلادى) بر سراسر منطقه فارس و جزایر خلیج فارس از جمله ابوموسى و بحرین و ... اعمال حاکمیت کرد.در دوره قاجاریه آقامحمدخان پس از شکست دادن جانشینان کریم خان زند، موفق شد بر تمام ایران از جمله بنادر و جزایر خلیج فارس مسلط شود.
در روزگار فتحعلى شاه هم جزایر دریاى پارس از جمله کیش، بحرین، ابوموسى، هندرابى، تنب بزرگ و تنب کوچک، فارور و ... جزو ایالت فارس محسوب مى شد و در سال ۱۲۶۳ ه.ق کرانه ها و جزیره هاى خلیج فارس از جمله جزیره ابوموسى بخشى از ایالت «بنادر خلیج فارس» شد.
در سال ۱۸۵۳ اسعتمار بریتانیا که از سال ۱۸۱۹ به بهانه حفظ امنیت در خلیج فارس استقرار یافته بود در راه تثبیت سلطه خود، حکام منطقه را در کنفراسى جمع کرد و آنها قراردادى را تحت عنوان صلح جاویدان امضا کردند که به موجب آن بریتانیایى ها اجازه یافتند نه تنها به بهانه مبارزه با دزدان دریایى بلکه به بهانه حفظ امنیت خلیج فارس بتوانند در هر حادثه اى که در کرانه هاى خلیج فارس اتفاق مى افتد مداخله کنند. در سال ۱۸۱۹ میلادى بریتانیا در پى این کوشش ها جزایر ابوموسى و تنب بزرگ و کوچک را که از روزگار کهن در تملک ایران و جزو لاینفک خاک آن بود به اشغال خود درآورد.
دولت ایران در دهه نخست قرن ۱۳ بارها حق حاکمیت خود را بر جزایر تنب و ابوموسى اعلام کرد و در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۰۸ هم وزارت خارجه ایران، نامه اعتراضى را مبنى بر برافراشتن پرچم بریتانیا بر فراز جزایر ابوموسى و تنب بزرگ به وزیر مختار بریتانیا در تهران نگاشت.
حکومت ایران در طول سال هاى بعد نیز همواره ضمن انجام اقدام هایى مشابه و نامه نگارى هاى متعدد که همگى از اسناد معتبر حق حاکمیت ایران محسوب مى شوند، بر احقاق حق خود پاى مى فشرد.تا این که در نیمه دوم سال ۱۹۷۱ دو کشور توافق کردند که یک روز پیش از خروج نیروهاى بریتانیایى از خلیج فارس، ایران نیروهاى خود را به جزایر مسکونى ابوموسى و تنب بزرگ و جزیره غیرمسکونى تنب کوچک اعزام کند و بدین ترتیب پس از حدود ۸۰ سال که سیاست استعمار برخلاف حقوق مسلم تاریخى مانع اعمال حاکمیت ایران بر این جزایر شده بود، پس از گفت وگوهاى طولانى و پیگیر، بار دیگر این جزایر تحت حاکمیت بر حق ایران قرار گرفت.
زمانی که نیروی دریایی بریتانیا در سال ۱۹۴۸ به سواحل دریای عمان حمله و دزدان دریایی این منطقه را سرکوب کرد، همه چیز تغییر کرد. انگلیسی ها با روسای قبایل مهم سواحل دریای عمان ائتلاف ایجاد کرده و نظمی نوین را در آبهای جنوب ایران برقرار کردند. آنها نام این منطقه ساحلی را "امارات متصالحه" گذاشتند. امارات متصالحه که نطفه اولیه کشور امارات متحده عربی را شکل می داد، شامل برخی جزایر ایران هم می شد. البته دولت ایران هیچگاه تسلط انگلستان و امارات متصالحه را بر جزایر سه گانه نپذیرفت اما برخی قبایل و امرای عرب مدعی تعلق این جزایر به امارات متصالحه بودند. در میان امارت های ساحلی، دو امیرنشین شارجه و راس الخیمه بیش از سایر امیرنشین ها ادعای حاکمیت بر این منطقه را داشت.
درگیری ها بین ایران و امارات متصالحه ادامه داشت تا اینکه سرانجام دو طرف حاضر شدند به طور مشترک این جزایر را اداره کنند. ایران و امیرنشین شارجه توافق کردند که نیروهای ایران در جزایر سه گانه حضور داشته باشند اما پرچم شارجه هم در پاسگاه های پلیس جزیره بر افراشته باشد. همچنین، توافق شد که نیمی از درآمدهای نفتی جزیره ابوموسی بهطور مستقیم به ایران و نیم دیگر به شارجه پرداخت شود.
با این حال، توافق ایران و امارات موقت بود. اماراتی ها زیر توافق خود زدند و حاضر نشدند به تعهد خود پایبند باشند. ایران هم طی یک عملیات نظامی به جزایر حمله کرد و بعد از اخراج نیروهای امارات شارجه و راس الخیمه، جزایر را تصرف کرد.
این اتفاق باعث شد امارات به سازمان ملل شکایت کند. اختلافات حقوقی دو طرف چند ماه ادامه داشت تا اینکه سرانجام با وساطت سازمان ملل و چند کشور غربی قرار شد ایران به ازای جدایی بحرین، مالکیت قطعی این سه جزیره را به دست آورد.
رویکرد ایران؛ سکوت یا واکنش تند؟!
بعد از طرح این ادعاهای واهی گاه و بیگاه اماراتی ها که کاملا با برنامه صورت می گیرد افکار عمومی انتظار دارد جمهوری اسلامی ایران واکنشی تند به این مساله نشان دهد، اما به لحاظ حقوقی گاهی پاسخ به یک ادعا به نوعی به آن مشروعیت می بخشد به همین خاطر ما در سازمان ملل هم شاهد هستیم که وقتی در صحن مساله ای مورد اختلاف بین کشورها مطرح می شود کشور مورد ادعا واقع شده از حق پاسخ خود استفاده نمی کند تا به ادعای طرف مقابل مشروعیت نبخشد.
امارات مدام تاکید دارد که این مساله به عنوان یک اختلاف باید به دیوان ارجاع داده شود، اما ایران همواره تاکید داشته که این موضوع را اصلا اختلاف نمی داند که بخواهد چنین کند چرا که جزایر سه گانه را جزو لاینفک ایران مثل تهران، تبریز، سنندج یا هر شهر دیگری می داند بنابراین حساسیت بیش از اندازه نشان دادن ممکن است به ادعای طرف اماراتی به لحاظ حقوقی هم مشروعیت ببخشد، ایران باید بار دیگر مطابق همیشه تاکید کند که طرح چنین ادعایی اساسا ارزش پاسخگویی ندارد چرا که هیچ اختلافی در کار نیست!
به تجدید نظر اساسی در روابط سیاسی با روسیه نیاز داریم
مسئولان وزارت امور خارجه ما تصور نکنند با احضار سفیر روسیه در تهران میتوانند به ماجرا پایان بدهند. ما به تجدید نظر اساسی در روابط سیاسی با روسیه نیاز داریم تا بتوانیم دولتمردان روس را از ارتکاب این قبیل خیانتها به ملت ایران پشیمان نمائیم.
جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت: همراهی وزیر خارجه روسیه با وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در زیر سوال بردن مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در بیانیه پایانی این شورا، یکبار دیگر درستی نقطه نظرهای مخالفین افراط در روابط با روسیه را به اثبات رساند.
در کمتر از یکسال اخیر، دو قدرت شرقی که دولتمردان جمهوری اسلامی ایران به صورت تعجبآوری برای تشدید روابط با آنها تلاش میکنند یعنی چین و روسیه، غیرقابل اعتماد بودن خود را به اثبات رساندند. رئیس جمهور چین در ۲۰ آذر ۱۴۰۱ در سفر به منطقه با دفاع از موضع انحرافی امارات، مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس را زیر سوال برد و علیرغم اعتراضات دولت و مردم ایران حاضر نشد عذرخواهی کند و به فاصله ۷ ماه بعد از او، وزیر خارجه روسیه با تکرار همان کار، به مردم و دولت ایران بیحرمتی کرد. موضعگیریهای چین و روسیه در موضوع مهم و حساس مالکیت ایران بر جزایر سهگانه ایرانی، نشانه روشنی برای درک این واقعیت است که دولتهای چین و روسیه برای جلب منافع خود حاضرند تمام قواعد اخلاقی و مقررات بینالمللی را زیر سوال ببرند. این هر دو کشور ادعا میکنند با ایران روابط استراتژیک دارند و در عین حال بدیهیترین حقوق ایران را به خاطر منافع خود نادیده میگیرند.
در بیانیه پایانی ششمین اجلاس مشترک وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و روسیه که این هفته منتشر شد، از تلاشهای امارات برای ایجاد راهحل مسالمتآمیز برای مساله جزایر سهگانه تنبکوچک، تنب بزرگ و ابوموسی از طریق گفتگوهای دوجانبه و یا دادگاه عدل بینالمللی براساس قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل حمایت شده است.
این حمایت به معنای نادیده گرفتن مالکیت ایران بر این سه جزیره است در حالی که دولت ایران در طول سالهای متمادی با صراحت اعلام کرده این جزایر صد درصد ایرانی هستند و هرگونه ادعای امارات نسبت به آنها کاملاً مردود است. از این موضع ایران دولتمردان روسیه اطلاع دارند و علیرغم این آگاهی، برای خوشامد شیوخ امارات و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس، وزیر خارجه روسیه پای بیانیه مردود وزرای خارجه کشورهای عضو این شورا را امضا کرده است!
روسیه، علاوه بر این موضوع، در موارد دیگری نیز غیرقابل اعتماد بودن خود را در روابط با ایران به اثبات رسانده است. دو مورد بسیار روشن و خسارتبار عبارتند از ماجرای برجام و جنگ اوکراین. در ماجرای برجام، کارشکنیهای دولت روسیه و شخص لاورف وزیر خارجهاش مانع به ثمر رسیدن مذاکرات شد و در مورد جنگ اوکراین نیز دولتمردان روسیه عامدانه کارهائی کردند که ایران به دخالت در این جنگ و حمایت از روسیه متهم شود و دچار خسارتهای زیادی در سطح بینالمللی و رابطه با اوکراین گردد.
قطعاً آنچه وزیر خارجه روسیه در همراهی با امارات برای زیر سوال بردن مالکیت ایران بر جزایر سهگانه کرده، آخرین خیانت روسها به ما نخواهد بود. به همین دلیل، مسئولان وزارت امور خارجه ما تصور نکنند با احضار سفیر روسیه در تهران میتوانند به ماجرا پایان بدهند. ما به تجدید نظر اساسی در روابط سیاسی با روسیه نیاز داریم تا بتوانیم دولتمردان روس را از ارتکاب این قبیل خیانتها به ملت ایران پشیمان نمائیم
ارسال نظر