خطر بزرگی که در کمین سیستان و بلوچستان است
طی همین مدت بسیار کوتاه یک سالواندی اخیر وقوع چندین رخداد تلخ و واقعه زیانبار در سیستانوبلوچستان سبب گردید تا فضای سیاسی و اجتماعی نسبتا آرام و پویای این استان به شدت دستخوش التهاب و تنش و حساسیت و اضطراب گردد و خاکش برای رشد و جوانه زدنِ بذرِ خشم و خشونت و عصیان پنهان در جامعه به مراتب حاصلخیزتر از گذشته شود و زمینش نیز هموارِ حوادث ناگوار و آب آنهم برای ماهیگیری گلآلود و متلاطمتر از هر زمان.
محمد بلوچزهی در اعتماد نوشت:طی همین مدت بسیار کوتاه یک سالواندی اخیر وقوع چندین رخداد تلخ و واقعه زیانبار در سیستانوبلوچستان سبب گردید تا فضای سیاسی و اجتماعی نسبتا آرام و پویای این استان به شدت دستخوش التهاب و تنش و حساسیت و اضطراب گردد و خاکش برای رشد و جوانه زدنِ بذرِ خشم و خشونت و عصیان پنهان در جامعه به مراتب حاصلخیزتر از گذشته شود و زمینش نیز هموارِ حوادث ناگوار و آب آنهم برای ماهیگیری گلآلود و متلاطمتر از هر زمان! حال در فضایی اینچنین بغرنج و ناگوار و وضعیتی ملتهب و حساسیتبرانگیز و ناپایدار و در شرایطی که گرد بدبینی و بیاعتمادی جوِ غالب بر استان را تیرهوتار کرده و افق دید امید را محدود و پرغبار، هرگونه اشتباه محاسباتی دولت و تکرار رویکرد غیرتخصصی عاری از دانش و بینش سیاسی و رفتارهای ناپخته قبل، بیتردید بر گردههای آتش زیر خاکستر خشم و عصیان پنهان در جامعه خواهد دمید و بیش از پیش فضا را برای امنیت اجتماعی و روانی جامعه تنگتر خواهد کرد و نیز به دو قطبی دولت و ملت موجود در این استان دامن خواهد زد. نیز باید توجه داشت که یکی از مهمترین عواملِ منجر به گسترش خشم و ناامیدی و بدبینی و ایجاد شکاف عمیق بین افکار عمومی در سیستانوبلوچستان و دولتی که همین چندی قبلتر برای آری گفتن به آن مردمش پای صندوقهای رای رفته بودند بضاعت اندک کارگزاران دولتی در تحلیل واقعبینانه مسائل روز بود و همچنین ناتوانی از درک صحیح واقعیتهای جاری در فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بر این استان متکثر و قومیتنشین. که مواجهه ناپخته و غیرکارشناسی دولت با واقعه تاسفبار «ماهو بلوچ» و عدم شفافیت لازم نسبت به تجاوز فردی نظامی به این دختر بلوچ زمینهساز همه نابسامانی و پریشانیها گردید که فضای مملو از امید و پویایی به وجود آمده در آن زمان را با اشتباهات محاسباتی خویش در عرض مدت بسیار کوتاهی چنان با چالشی عظیم درگیر ساخت که حالا چشمانداز بازگشت به قبل در هالهای از ابهام قرار گرفته و ترمیم شکاف عمیق و تلطیف فضای کنونی را امری دشوار نموده و بسیار پیچیده.
نباید از نظر دور داشت که فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سیستانوبلوچستان از چنان پیچیدگی بالایی برخوردار است که هرگاه دولتها افرادی بیگانه با سیاست و عاری از دانش و بینش و قدرت درک و تحلیل پایین مسائل را برای مدیریت چنین استانی استراتژیک و حساس برگزیدهاند بیگمان تنش و چنددستگی و هرج و مرج را بابت رفتارهای غیرتخصصی خویش بر فضای موجود تحمیل نمود که تبعات و دود ناشی از آن تا مدتها در چشم توسعه این استان مانده است.
پیامدهای حضور افراد ناآگاه به امر سیاست در دولتها و عرصه مدیریت همواره زمینه انشقاق، نارضایتی و نهادینه شدن بیاعتمادی و خشم و اختلاف را فراهم نموده و نیز هرگاه دولتها سیاست را با نگاهی غیرتخصصی و پوپولیستی دنبال نمودهاند این استان را دستخوش التهاب نمودهاند و اضطراب و پریشانی که هشت سال مدیریت غیرکارشناسی دولت احمدینژاد و گسترش نارضایتی و میزان نابسامانی و به حاشیه راندن بخشی از بدنه تاثیرگذار و متخصص جامعه به واسطه نوع رویکرد در پیش گرفته وی بارزترین مصداق این نوع اقدامات آسیبزا و انشقاقآفرین بوده است. بنابراین آنچه که اکنون بیم آن میرود تا خشم پنهان در جامعه را عریان سازد و فضای مستعد خشم فراگیر را به فعلیت درآورد، تکرار مواضع و عملکرد ناپخته و غیراصولی دولت در مواجهه با فعل و انفعالات جاری در این استان است که سبب تحریک و تهییج افکار عمومی خواهد شد و نارضایتی و شکاف و بدبینی و دو قطبی را بیشتر دامن خواهد زد.
بیتردید ریشه حوادث و خشونتهای گاه و بیگاه جاری در این استان را باید در توسعهنیافتگی و میزان محرومیت بسیار بالای آن جست که بیش از این صاحبنظران پیامدهای فقر و محرومیت و میزان بالای ناآگاهی را در شؤون مختلف زیسته به تفسیر برشمردهاند. آنچه که امروز زمینه آسیبهای بیشمار را، میزان قابل توجه خشم و خشونت و امنیت ناپایدار را، عصبیت و عصیان و ناامنی روانی و اجتماعی ناگوار را و نیز انشقاق و شکاف و بیاعتمادی و التهابات ادامهدار را بر عرصه سیاسی و اجتماعی این استان تحمیل نموده همه و همه ریشه در خلأهای بسیارِ آموزشی و نیز وضعیت بد معیشتی و اقتصادی دارد و بس.
از استانی که اساس توسعه انسانساز آن که همان آموزش است همواره با چالشها و نارساییهای متعددی مواجه بوده و در حال حاضر نیز به دلیل کمبود شدید معلم با افت فاحش کیفیت آموزشی روبهرو است و نیز از همه مهمتر با شمار بالاترین آمار بازمانده تحصیلی و ترک تحصیل شوندگان در کشور، چه انتظاری میتوان داشت که چنین وضعیتی خود عامل بالقوهای برای میزان ناهنجاریهای اجتماعی و امنیتی نباشد. از استانی که بالاترین آمار بیکاری را در کشور دارد و سطح تولید آن به رقمی نزدیک به صفر میرسد و تنها اقتصاد آن نیز بر پایه سوختبری و قاچاق مواد مخدر شکل گرفته که این دو خود عاملی مهم برای بیسرپرست شدن و بدسرپرستی فرزندانش هستند چه انتظاری باید داشت که وضعیت به گونه بهتری رقم بخورد.
به هر روی ما بلوچان یک مثل معروف داریم با این مضمون که دست را در چشم خود فرو کردن، حال باید توجه داشت که توسعه نیافتگی سیستانوبلوچستان به مثابه دست در چشم خود فرو کردن است و بس.
ارسال نظر